دیوید هورسی
برگزیده شدن حسن روحانی به ریاست جمهوری ایران برای آمریکایی ها بهجز نومحافظه کاران این کشور خبر خوبی بود. تندروهای نومحافظه کار همان کسانی هستند که جنگ عراق را برای آمریکا به ارمغان آورده و بهدنبال یک ماجراجویی نظامی دیگر این بار در ایران هستند.
لیرانیان روحانی را یک میانه رو می دانند و از او بهعنوان “شیخ دیپلمات” یا “شیخ امید” یاد می کنند. وی در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود گفته است که برای ایجاد اعتماد بین ایران و آمریکا و انگلستان و قدرت های غربی با هدف رفع تحریم های بین المللی تلاش می کند.
دلیل این تحریم ها این بود که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، ایران به طرز مشکوکی به سمت تولید سلاح اتمی پیش رفت. برای نو محافظه کاران، احمدی نژاد یک گزینه عالی بود. هیستری و اظهارات ضد اسرائیلی وی نشان داد که او کسی نیست که بتوان در مورد مسائل اتمی به او اعتماد کرد و تحریم ها و سیاست ها تاثیر چندانی نخواهد داشت. در تحلیل های نو محافظه کاران آمریکایی، حمله نظامی تنها گزینه مطرح بود.
اتاق های فکر نو محافظه کاران مثل پروژه قرن آمریکایی جدید و متفکرانی چون بیل کریستول، در پی این بودند که آمریکا دستکم یک حمله نظامی پیش گیرانه به تاسیسات اتمی ایران بکند. حالا نیز این بحث را مطرح می کنند که با تغییر رئیس جمهور، تغییر زیادی اتفاق نمی افتد زیرا قدرت رئیس جمهور بشدت توسط ملاهای اسلامگرای افراطی که بالاترین قدرت را در ایران دارند، محدود می شود.
آنها در این مورد که چه کسی حرف آخر را می زند، حق دارند اما حتی همان ملاها هم باید نظر افکار عمومی را در نظر بگیرند. روحانی در میان پنج کاندیدای محافظه کار دیگر اکثریت آرا را کسب کرده است و این قدرت نفوذ زیادی به او می دهد. در داخل ایران جنگی در گرفته است و نیمه تاریک آن در این مبارزه بازنده شده است.
آمریکا باید به رئیس جمهور جدید ایران فرصت دهد؛ آخرین چیزی که روحانی نیاز دارد تجاوز نظامی آمریکاست. دولت اوباما باید تمام توان دیپلماتیک خود را جمع کند تا خبر خوب انتخاب روحانی را به خبری بهتر تبدیل کند.
در همین شرایط، نومحافظه کاران باید عقب بنشینند و در اتاق های فکرشان اجتماع کنند و منتظر روزهای بدتر باشند تا باز هم بتوانند بر طبل جنگ بکوبند.
لس آنجلس تایمز، 21 ژوئن