چالش مشت ها یا نرمش انگشت ها؟!‏

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

در شرایطی که دولت اوباما یک گروه کارشناسی را برای سازمان دهی رابطه ی جدید تهران- واشنگتن به کار گمارده ‏است، در محافل سیاسی ایران نیز شنیده می شود که آیت الله خامنه ای یک کار گروه ویژه را که در آن وزرای خارجه ی ‏گذشته نقش محوری دارند، برای بررسی و تعیین خط مشی سیاسی جدید تعیین کرده است.‏

‏ نکته ی درخور تعمق در این بررسی های کارشناسی ایفای نقش مشاوران سیاسی، دستیاران امنیت ملی و معاونان ‏وزرای دولت های پیشین ایران و آمریکا و کمرنگی حضور نزدیکان جورج بوش و محمود احمدی نژاد است.‏

‏ در این میان کمتر تحلیل گر یا کارشناس سیاسی وجود دارد که پیش بینی کند برنامه ریزی و تعیین خط مشی جدید کار ‏گروه های دو طرف طی سه چهار ماه آینده سرانجام یابد، یا در برآوردهای اولیه سناریوهای محتمل در انتخابات آینده ی ‏ریاست جمهوری ایران منظور نشود.‏

‏ با این وجود در طرف ایرانی ماجرا، این بحث نیز گرم است که آیا با وجود احمدی نژاد زمینه های لازم برای “تغییر ‏روابط” مهیا خواهد بود یا اینکه باید محاسبات جدیدی که بر روی صف بندی نامزدهای انتخاباتی محافظه کاران تاثیر ‏گذار است، صورت گیرد. از آن سو، گفته می شود کارشناسان و برنامه ریزان کاخ سفید نیز بر روی نتایج انتخابات ‏ریاست جمهوری ایران حساب ویژه ای باز کرده اند و به باراک اوباما رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر خارجه ‏آمریکا هشدار داده اند که توجه داشته باشند در بیان شعارها یا بازی سیاسی با کلمات، در خصوص روابط ایران و ‏آمریکا، به گونه ای عمل نکنتد که گویا قرار است طرف گفت و گوهای اصلی آنان احمدی نژاد یا متکی باشند.‏

‏ این نکته ای است که کارشناسان سیاست خارجی به سران کشورهای اروپایی نیز متذکر شده اند و گویا آنان نیز نه تنها ‏در خط مشی گذاری ها و برنامه ریزی های خویش به این نکته توجه دارند، بلکه این توصیه ها را به صورت مستقیم و ‏غیرمستقیم به اوباما گوشزد می کنند. در تازه ترین مورد که در افکار عمومی جهان نیز بازتاب گسترده ای داشت، ‏سخنان رئیس جمهور فرانسه است.‏

‏ نیکولا سارکوزی در جریان سفر رسمی خود به کویت در جهت تشفی خاطر کشورهای عربی که در دوران ریاست ‏جمهوری احمدی نژاد سطح روابط سیاسی شان با ایران دچار مشکل شده یا در مواردی به تنش انجامیده است، در یک ‏کنفرانسی خبری گفت: “من عمیقا امیدوارم که باراک اوباما، رییس جمهور جدید آمریکا، این گفت و گوها را البته در یک ‏فضای قاطع آغاز کند…(اما) من انتظار ندارم هر گونه مذاکره ای میان این دو کشور تا قبل از انتخابات ریاست ‏جمهوری ایران برگزار شود… من فکر می کنم که عاقلانه است تا برگزاری این انتخابات صبر کرد برای اینکه مذاکرات ‏وارد فاز جدیدی شود.“‏

‏ تشکیل چنین کار گروه ها و بیان چنین مواضعی نگرانی های شدیدی را در دولت احمدی نژاد ایجاد کرده است و به این ‏دلیل اصرار دارد که دولت آمریکا هر چه سریع تر پا پیش گذارده و نشانه ها یا گام های عملی از ابراز تمایل به بهبود ‏روابط دو کشور ارائه دهد. بر این اساس بود که احمدی نژاد در پاسخ سخنان باراک اوباما که گفته بود “انتظار دارد در ‏چند ماه آینده فرصت هایی را ایجاد کنند که براساس آن بتوانند رودررو پشت یک میز با ایران بنشینند”، بدون توجه به ‏زمان مورد تاکید در سخنان رئیس جمهور آمریکا، در سریع ترین زمان ممکن اشتیاق خود را برای نشستن بر سر میز ‏مذاکره نشان داد. تمایل شدیدی از سر شوق در جریان سخنرانی مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در میدان ‏آزادی که شکل دیپلماتیک و رسمی آن در کنفرانس خبری سخنگوی وزیر امور خارجه ایران ابراز شد. ‏

‏ حسن قشقاوی روز چهارشنبه در حضور خبرنگاران خارجی با تاکید بر”آمادگی ایران برای مذاکره در چارچوب ‏شرایط عادلانه و احترام متقابل”، اظهار داشت: “ما مایلیم فرصت تغییر اساسی و بنیادین برای اوباما حاصل شود”. او ‏در نهایت تمایل دولت ایران در مورد مذاکره با آمریکا را چنین در میان گذارد: “ همه صحبت ها و سخن ها در این ‏ارتباط در عرصه رسانه بوده و چیزی از کانال رسمی از طرف مقامات امریکایی برای مذاکره دریافت نکرده ایم…ما ‏منتظر هستیم ببینیم آقای اوباما در عالم واقع و خارج از حرف ها چه کاری انجام می دهد و چه اتفاقی رخ می دهد.“‏

‏ اما مقام های وزارت خارجه آمریکا نه تنها به این درخواست توجه نکرده بلکه راه توصیه شده از سوی کارشناسان را با ‏دقت و ظرافت پی گرفته اند. هیلاری کلینتون خارجه امریکا در یک کنفرانس خبری مشترک با کارن شوارتزبرگ ‏همتای چک خود، در تفسیر برنامه ی “استقرار سپر دفاع موشکی در خاک چک و لهستان” در واکنش به برنامه های ‏هسته ای ایران تاکید کرد: “ اگر ما تغییری در رفتار ایرانیان در ارتباط با برنامه اتمی آنها مشاهده کنیم، آنگاه وضعیت ‏کنونی خود را مورد ارزیابی قرار می دهیم.“‏

‏ وزیر خارجه ی آمریکا در پاسخ این نقد که چنین مواضعی با سیاست بهبود روابط تهران - واشنگتن مبتنی با این سخنان ‏اوباما که اگر طرف مقابل “مشت خود را باز کند، ما دستمان را به سوی او دراز می کنیم” همخوانی ندارد، تصریح ‏کرد: “ما باید واقعگرا باشیم. شعار ما می تواند امید برای بهترین باشد، ولی برای بدترین (وضعیت) نیز باید برنامه ‏داشت”. با این وجود او درها را کاملا نبسته و ابراز امیدواری کرده است که در آینده فرصت هایی برای ایران و امریکا ‏وجود داشته باشد تا به “درک بهتری از یکدیگر برسند و با گفت وگوها، نتایج مثبتی را برای مردم ایران رقم بزنند.“‏

‏ تحلیلگران سیاسی این اظهارات ضد و نقیض و پیگیری خط مشی کجردارو مریز از جانب کاخ سفید را مبتنی بر ‏راهبرد “هویج بزرگتر و چماق بزرگتر”‌ در مقایسه با دوران جورج بوش ارزیابی می کنند. آنان معتقدند این امر بخشی ‏از یک جنگ روانی برای منزوی کردن هر چه بیشتر دولت احمدی نژاد و جلب حمایت گسترده تر متحدان اروپایی ‏آمریکا است، تا از راه این گونه لفاظی های به ظاهر مسالمت جویانه، ایران را کشوری نشان دهند که درکی از “تغییر” ‏ندارد و کماکان در مقام شعار سخن از تمایل به بهبود روابط با جهان دارد، اما در مقام عمل با “سخت سری و لجاجت” ‏بر سیاست های گذشته ی خود تاکید می کند.‏

‏ بر این اساس آنان تاکید می کنند که اگر در انتخابات آینده ی ایران تحول مشهودی صورت نگیرد و فردی چون سید ‏محمد خاتمی در کاخ ریاست جمهوری مستقر نشود، و آیت الله خامنه ای راهی را که برای احمدی نژاد گشوده بود برای ‏اصلاح طلبان نیز که به احتمال زیاد پیروز انتخابات 22 خرداد 88 خواهند بود نگشاید و حتی در این میان بر مبنانی ‏سیاست خارجی مسالمت جویانه و تنش زدایانه آنان صحه نگذارد، دست باراک اوباما را برای به کارگیری “چماق ‏بزرگتر” در شرایط همدلی بیشتر افکار عمومی جهانی باز خواهد گذارد. ‏

‏ سیاستی که اگرچه با “دست گشوده شده” عرضه می شود و خواهان “باز شدن مشت” طرف مقابل است، اما در فضای ‏بحرانی این دست گشوده ی بزرگتر است که می تواند دست مشت شده طرف مقابل را بهتر و سریعتر در میان ‏سرانگشتان قدرتمند خود بگیرد و با بستن دستان خود، آن را میان مشت خود درهم فشارد. این سیاستی پنهان است که ‏تمام خوش بینی های اولیه را برهم خواهد زد و تنش موجود در خاورمیانه را دو چندان کرده و احتمالا به سمت جنگ و ‏مخاصمه ای جدید سوق خواهد داد.‏

‏ بر این اساس است که جریان های صلح طلب و خردورز چشم امید خود را از یک سو به نتایج بررسی ها و سیاست های ‏پیشنهادی “کارگروه های ویژه” دو طرف بسته اند و از سوی دیگر به انتخابات ریاست جمهوری آینده ی ایران و ‏سرنوشت سیاسی سید محمد خاتمی در آن.‏

‏ “تغییری بنیانی” و “تحولی اساسی” که می تواند “چالش مشت ها” را به “نرمش انگشت ها” تبدیل کند و عاقبت گره از ‏کار دشمنی ای سی ساله ی تهران - واشنگتن بگشاید.‏