ایوو دالدر و فیلیپ گوردون
وقتی پای سیاست نزدیکی به ایران به میان می آید، باراک اوباما زیر سؤال می رود. همان طور که انتظار می رفت، جان مک کین رقیب جمهوریخواه اوباما درخواست او برای انجام مذاکرات مستقیم با ایران را محکوم می کند. در همین حال رندی شونمان مشاور مک کین در امر سیاست خارجی این رویکرد را چیزی جزء “تلاشی یکجانبه” نمی داند.
عجیب تر اینکه بنظر می رسد برخی از اروپاییان نیز از تغییر پیشنهادی اوباما در سیاست ایالات متحده نگرانند. استدلال آنها این است که جامعه بین الملل نباید خط مشی رسمی خود را رها کند. بدین معنا که هیچگونه مذاکره ای با ایران نباید اتفاق بیفتد مگر اینکه تهران برنامه غنی سازی اورانیوم خود را به حال تعلیق درآورد. در ماه جاری مقامات اروپایی خاطر نشان کردند که “به شدت به ادامه روند فعلی معتقدند” و حتی یک تحلیلگر فرانسوی نیز اوباما را به ”حذف شروط شورای امنیت” بطور یکجانبه متهم ساخت.
هر دوی این انتقادها نادرست هستند. در واقع، تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران بدون پیش شرط در خصوص کلیه مسائل مورد اختلاف دو کشور، بهترین امیدواری برای نجات یک سیاست شکست خورده است. این اقدام باعث اتحاد آمریکا و اروپا و نه جدایی آنها خواهد شد.
استدلال مک کین در این باره که مذاکره با ایران تنها این کشور را جسور خواهد کرد، این واقعیت را نادیده می گیرد که هفت سال و نیم امتناع از مذاکره، ایران را قوی تر و دسترسی آن را به بمب اتم نزدیک تر کرده است. این استدلال توأم با ادعای مک کین مبنی بر اینکه “تنها یک چیز بدتر از اقدام نظامی بر علیه ایران است و آن هم ایران دارای سلاح اتمی است، ” نشان می دهد که اگر سیاست فعلی مؤثر نباشد، تنها گزینه بمباران ایران خواهد بود. اگرچه هیچ یک از اروپاییان عملا ً از بمباران ایران حمایت نمی کنند، اما برخی از آنها تأکید می کنند که قبل از برگزاری مذاکرات، ایران هدف آنها یعنی تعلیق غنی سازی اورانیوم را بپذیرد. منشأ این موضع گیری – ممانعت ایران از متعهد ماندن به موافقتنامه قبلی با اروپا در خصوص تعلیق غنی سازی – قابل درک است، اما دیگر منطقی نیست. طبیعتا ً این اهداف نه پیش شرطی برای ایرانیان بلکه موضوع مذاکره هستند. بنابراین، دلیلی برای تفاوت آنها وجود ندارد.
در واقع، اروپاییان تاکنون، درباره همه اهداف و مقاصد خود، با ایران در حال مذاکره بوده اند. همه آنها مانند روس ها و چینی ها روابط کامل دیپلماتیک با تهران دارند. اروپاییان – به همراه مسکو و پکن و از طرف واشنگتن – به کرات لیست مشوق هایی را که ایران در صورت پذیرش تعلیق غنی سازی از آنها بهره مند خواهد شد، به تهران ارائه داده اند و ساعت ها در خصوص این طرح ها با ایرانیان مذاکره کرده اند.
در حال حاضر رویکرد درست، پایان دادن به عادت غلط مذاکره نکردن آمریکا و کنار گذاشتن این تصور است که این گفتگو مذاکره نیست. آیا کسی فکر می کند که مذاکرات شش جانبه درباره کره شمالی بدون حضور آمریکا می توانست هیچگونه پیشرفتی داشته باشد یا اینکه ما قبل از قبول مذاکره بر تعطیلی کامل تأسیسات هسته ای کره شمالی، یونگ بیون، تأکید می کردیم؟
اهداف اروپا و آمریکا در خصوص منع گسترش سلاح های اتمی توسط ایران یکسان هستند: یعنی ایرانی که نه سلاح های اتمی و نه قابلیت ساخت آنها را داشته باشد. آنچه که بنظر می رسد منتقدان اوباما درک نمی کنند این است که مجازات های واقعی ایران نه امتناع از مذاکره بلکه تحریم های مالی و اقتصادی هستند که حتی در صورت ادامه مذاکرات نیز می توان آنها را تشدید کرد. این قبیل اظهارات که مذاکره با ایران نقض قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است، محتوای واقعی این قطعنامه ها را وارونه جلوه می دهد. در این قطعنامه ها آمده است که ایران باید بخاطر ممانعت از تعلیق غنی سازی مجازات شود، نه اینکه ما نمی توانیم قبل از تعلیق با تهران مذاکره کنیم.
آمریکا باید قبل از نزدیکی به ایران اقدامات خود را از نزدیک با اروپاییان، روس ها و چینی ها هماهنگ کند. این گفتگو باید عزم ما را برای رسیدن به اهداف مشترک و اجماع بیشتر در خصوص زمان بندی دقیق مذاکرات، مجازات ها و موافقتنامه های احتمالی با ایران تقویت نماید.
موضوعی که پس از مذاکرات گسترده ماههای اخیر با مقامات بلندپایه اروپای غربی، مسکو و پکن برای ما روشن است، این است که به رغم انتقادهای برخی مقامات درباره پیش شرط، چشم انداز آمریکایی که مایل است با ایران مذاکره کند، مورد استقبال گسترده قرار خواهد گرفت.
در واقع، برخی از مقامات عالی رتبه اروپایی به طور محرمانه به ما گفته اند که به عقلانی بودن شرط تعلیق اعتقادی ندارند. تغییر سیاست آمریکا در کنار مشاوره نزدیک با اروپاییان می تواند بهانه حذف این پیش شرط نامعقول را به اروپاییان بدهد.
برخی معتقدند، از آنجا که دولتمردان ایران مصمم به ساخت سلاح های اتمی هستند، مذاکره با ایران بی فایده است. ممکن است این موضوع صحت داشته باشد. در اینصورت آمریکا و متحدانش ناگزیر خواهند بود سران و ملت ایران را متقاعد کنند که سیاست هسته ای تهران هزینه بسیار گزافی بدنبال خواهد داشت و باعث از دست رفتن فرصت های بزرگ خواهد شد.
ایران مدعی است که تنها بدنبال استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی و حق برخورداری از فناوری هسته ای و نه بمب است. رویکرد جدید آمریکا مؤثرترین روش برای امتحان این فرضیه است.
منبع: واشنگتن پست، 29 ژوئن