آرش سیگارچی
امام جمعه شهر مشهد که طی چند ماه اخیر اظهارات جنجالی او توجه رسانه ها را برانگیخته، در نمازجمعه اخیر این شهر با تحلیل انتخابات مجلس نهم، “برندگان واقعی” انتخابات مزبور را به این ترتیب معرفی کرد:خدا، امام زمان و “در درجه دوم” مردم. همچنین بر اساس تحلیل آقای علم الهدی این انتخابات “فقط یک بازنده” داشت: آمریکا
حجتالاسلام سید احمد علمالهدی که پیش از این خواستار “ممنوعیت کنسرت موسیقی در شهر مشهد” شده و همچنین گفته بود “زنان بی حجاب متدینین را درنده می کنند”، اینک، هفته ای پس از دور دوم انتخابات مجلس گفته است: “این انتخابات فقط یک بازنده داشت و آن هم آمریکا، استکبار و برخی گروهکهای داخلی غیرخودی بودند که دنباله افسانه شیطانی و تهدید و تحریم آمریکا را گرفته بودند. برنده این انتخابات در درجه اول خدا و امام زمان(عج) بودند به خاطر آنکه افراد دینمدار و متدین وارد عرصه تصمیمگیری درباره سرنوشت یک نظام وابسته به ائمه(ع) و وجود اقدس بقیهالله اعظم(عج) شدند. شما مردم نیز در درجه دوم برنده انتخابات بودید، به خاطر آنکه اراده شما و تصمیم شما مردم، تثبیت شد و باید به خاطر این نعمت خدا را شکر کنیم.“
امام جمعه مشهد همچنین در حالی که بسیاری از منابع، مشارکت مردم در انتخابات را کمتر از پنجاه درصد اعلام کرده اند، با تاکید بر مشارکت شصت درصدی مردم، گفت: “حضور 60 درصدی مردم در انتخابات، دشمنان اسلام را ناامید کرد و این همه حرکتها، فعالیتها و تبلیغات دشمنان ثابت کرد که آنها با چه چیزی دشمن هستند، یکی با خدا و دین خدا و دیگری با شما مردم که نمیخواهند سرنوشت شما به دست خودتان باشد. خوشبختانه مشارکت حداکثری و حضور شما، مشت محکمی بر دهان عناصر نابکار استکبار بود و بهترین آرم مقاومت و پایمردی شما مردم باایمان، بر پایه یک نظام الهی و وابسته به ولایت و پیغمبر(ص) و اولیاء خدا بود، چرا که حضور شما مردم، حرکت بسیار ارزشمندی در سطح دفاع از این نظام بود.”
نماینده ولایت فقیه در مشهد همچنین با تاکید بر “کنار زدن عناصر لائیک و غیر ارزشی و غیر دینی” توسط مردم اظهار داشت: “این افراد دیگر در جامعه مقامی ندارند که یک آقای کج سلیقه و کجفکر از میان مسوولان یا از میان بعضی از چهرهها، قیافه لاابالیگری به خود بگیرد تا بتواند چهار تا پاچه ورمالیده بیدین را پشت سرخود راه بیندازد. این افراد به خدا دیگر در جامعه ما نیستند. این انتخاب دقیقاً نشان داد که گزینههای مردم، افراد متدین هستند. این امر دلالت بر آن دارد که خوشبختانه در جامعه ما، دینمداری در حال توسعه و حاکمیت دین در حال گسترش است و دینگرایی و خداگرایی مردم به جایی میرود که حرف اول را در سیاست و نظام میزند.”
وی در بخش دیگر خطبه های نماز جمعه این هفته مشهد، با اشاره به “استاد مطهری”، فضای امروز دانشگاه ها را «مناسب» ارزیابی کرد و گفت:“خوشبختانه امروز با همه حرفها، فضا و جریانهای آموزشی کشور رو به تعالی و پیشرفت است. امروز در دانشگاهها و بین دانشجویان دختر، دانشجویان چادری بیش از افراد بدحجاب هستند و ارزش حاکم بر دبیرستانهای دخترانه، جریان چادر و حجاب است.“
فجر، بدون تار و تنبور
این اظهارات از سوی امام جمعه مشهد در حالی بیان می شود که در هفته های اخیر نیز وی مواضع انتقادی شدیدی اتخاذ کرده است. علم الهدی چهارشنبه گذشته نیز در “دهمین همایش سراسری مسوولان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستادهای تابعه سراسر کشور” ضمن سخنانی با انتقاد از نحوه برگزاری جشن های سالگرد انقلاب گفته بود: “شورای هماهنگی تبلیغات شاهکار برجستهاش در سال، برگزاری مراسم دهه فجر است. کجای قیام مردمی و فجر انقلاب در سال 1357 با مطرب و تار و تنبور و جریان هنر رابطه داشت که شما جشنواره هنر، جشنواره موسیقی، جشنواره فیلم را به عنوان برنامه دهه فجر جزء برنامه لاینفک و غیرقابل تجدیدنظر عنوان و هر ساله آن تکرار میکنید؟ و هر سال از سال قبل نکبتتر، فجیعتر و با گناه و معصیت خدا همراه است. این چه فجری بود؟ مردم روز 17 شهریور در میدان ژاله (شهداء) زیر باران آتش تار میزدند؟ دایره میزدند؟ مطربان و لوتیان پیشاپیش جمعیت بودند؟ والله علما علمدار بودند، «الله اکبر» و «لااله الا الله» میگفتند، این مساله از روز اول به عنوان ضد ارزش در انقلاب بودهاست؛ همین را وسیلهای کردهاید برای جذب جوان به انقلابی که اساس حرکتش بر ضد این ارزش بودهاست. ما در انقلاب با چه کسانی جنگیدیم و مقابله کردیم؟ جز با یک مشت شهوتران، عیاش، خوشگذران، دزد، دغل، کابارهنشین، عرقخور و رقاص و نوازندگان و خوانندگان که عرصه این چپاول را فراهم کردهبودند و خدا ما را پیروز کرد؛ حالا دقیقا انقلاب را به جوان با همان ابزاری که برای آن جنگیدیم، معرفی میکنیم!”
امام جمعه مشهد در آن مراسم ضمن درخواست “ارزیابی” کارنامه فعالیت دهه فجر، از اول انقلاب ایران تاکنون، یادآور شده بود: “این جشنوارههای فیلم و موسیقی و حرکتهای این چنینی در دهه فجر چقدر جوان ما را با انقلاب آشنا کرد و چقدر مردم را با انقلاب آشتی داد و چقدر انسانها جذب انقلاب شدند؟ این درست نیست که 30 سال کاری را تکرار کنیم، لذا تا به امروز انقلاب را در بعد انفجار دینی و اسلامی به نسل خود نشناساندیم، چون در مساله جذب مشکل داشتیم. باید بررسی کنیم مجموعه حرکتهایی که به عنوان جذب جوان از قبل فضای باز سیاسی لجنی که 8 سال درست شد تا قبل از فضای باز جهنمی که بسته شد، این ابزار جذب جوان چقدر جوان را به انقلاب جذب و چقدر جوان را به ماهیت انقلاب نزدیک کردهاست؟ از اکنون برنامهای طراحی کنید که ماهیت دینی، شرعی، اسلامی و پیغمبری(ص) و امیرالمومنینی (ع) و زهرایی (س) انقلاب را به جوانان بشناسانیم”.
لیبرال دموکراسی برابر با شرک
سه شنبه گذشته نیز سید احمد علمالهدی در مراسمی با حضور جمعی از مربیان، مسوولان نهاد نمایندگی ولی فقیه و مدیران ستاد بسیج استان خراسان رضوی، به وجود روحیه “تساهل” بین برخی از روحانیون اشاره کرده و گفته بود: “عدهای از بزرگان هستند که بسیار اهل دانش، عبادت و تقوا هستند، اما هیچ کاری به نظام، انقلاب، سیاست و آمریکا ندارند و غزه که سهل است، اگر تمام فلسطینیها را هم یک به یک سر ببرند، اینها کاری ندارند و میگویند هر چه میخواهد بشود و با اینکه آدمهای خوبی هستند، ولی اصلا فکر سیاسی ندارند. اما بالعکس عدهای نیز چنان غرق در سیاست هستند و چنان به سیاست گرایش پیدا کردهاند که اصلا وقتی پای سیاست میرسد، نه خدا میبینند و نه دین، شرع و قیامت را میفهمند”.
وی همچنین گفته بود: “به بعضی از آنهایی که گرایشهای غربی و مدرنیستی دارند که خیلی هم متدین و اهل عبادت و نماز هستند، میگفتم که اگر شما برعقیده خود استوار هستید، لازمه عقیده شما شرک به خداست، چرا که در اسلام تجزیه وجود ندارد و همه چیز متعلق به دین است و اگر جنابعالی قائل شدید که حاکمیت حق مردم است، برای خدا شریک قائل شدهاید، زیرا قرآن میگوید حاکمیت حق خداست. من به اینها گفتم اگر شما که وابسته به اندیشه روسو هستید، میگویید حاکمیت حق مردم است، مردم را شریک خدا قرار دادهاید و اگر قائل به لیبرال دموکراسی باشید، مشرک هستید. آنهایی که در روزنامههای خود اعلام میکنند که ما و جناح ما مسلمان لیبرال دموکرات هستیم، مسلمان لیبرال دموکرات یعنی مسلمان مشرک؛ مگر مسلمان، مشرک میشود؟”
علم الهدی در این سخنرانی با بیان اینکه “لیبرال دموکرات به معنای شرک است”، تاکید کرده بود: “اصل اولیه لیبرال دموکراسی میگوید که حاکمیت حق مردم است، اما اسلام میگوید حاکمیت حق خداست و مردم حق حاکمیت ندارند بلکه در حاکمیت مکلف هستند نه صاحب حق. در قرآن آمده است إن الحکم الا لله، یعنی حاکمیت نیست مگر برای خدا. پس اگر کسی گفت، حاکمیت حق مردم است، مردم را شریک خدا قرار داده است و مشرک میشود. حتی متدینینی هم که عقایدشان خوب است، وقتی وارد فعالیتهای سیاسی و حزبی میشوند، نمازشان از اول وقت به آخر وقت میافتد و به معنویات توجهی ندارند”.