زن کشی به بهانه نهی از منکر

نویسنده

zankoshib.jpg

 

دیوان عالی کشور حکم پرداخت دیه برای مردی را که مدعی شده با اعتقاد به مهدور الدم بودن پسر عمه همسرش او را به قتل رسانده، تایید کرد. همزمان در ماه های اخیر گزارش های مشابهی از چندین مورد قتل که اغلب قربانیان آن زن بوده اند منتشر شده که متهمان با ادعای مشابهی اقدام به قتل کرده اند.

روایت اول

قضات شعبه 27 دیوان عالی کشور حکم پرداخت دیه برای مردی که با اعتقاد به مهدورالدم بودن پسرعمه همسرش، او را به قتل رسانده، تایید کردند. به نوشته رسانه های رسمی کشور، محمد 32ساله که متهم است تابستان سال 83 عبدالله، پسرعمه همسرش، را با ضربات متعدد چاقو در یک قنادی به قتل رسانده، در توضیح ماجرا گفته بود “دو سال پیش به طور اتفاقی از ارتباط همسر خود با پسرعمه‌اش عبدالله اطلاع یافته، و به منظور انتقام با تهیه چاقویی از قزوین به تهران آمده و پس از مراجعه به مقتول و به دنبال انکار وجود چنین رابطه ای از سوی مقتول او را به قتل رسانده است”.

خبرگزاری فارس ماجرای این پرونده را از زبان متهم به قتل چنین کرده است: “همسرم گفت پسرعمه‌اش می‌خواهد برای دیدن خانه جدیدمان نزد ما بیاید، باز هم برای حفظ زندگی‌ام چیزی نگفتم. آن روز پنجشنبه بود وقتی به خانه آمدم دیدم عبدالله در منزل من است، با هم ناهار خوردیم. او گفت تصمیم دارد برود، من سر کار رفتم، شب که برگشتم دیدم او هنوز در خانه است. پرسیدم چرا نرفتی گفت نیمه شب می‌روم. خانه آنها در تهران بود و ما در قزوین زندگی می‌کردیم. دیگر مطمئن شده بودم مسئله‌ای میان همسرم و او وجود دارد از طرفی زنم با سر و وضع مناسب مقابل عبدالله ظاهر نمی‌شد… . برای اینکه به یقین برسم آنها با هم رابطه دارند، از خانه خارج شدم، 20 دقیقه بعد دوباره برگشتم. بچه‌ها خواب بودند، دیدم ظاهر همسرم آشفته است. عبدالله هم در شرایط طبیعی نبود، ناگهان از شدت خشم کنترلم را از دست دادم. می‌خواستم با چاقو آنها را بکشم که التماس کردند و من کمی آرام شدم. عبدالله بلافاصله از خانه من بیرون رفت. بعد همسرم را قسم دادم که آیا او با عبدالله رابطه داشته است. زنم وقتی با اصرار من مواجه شد بالاخره به رابطه پنهانی‌اش اعتراف کرد… او سعی کرد مرا آرام کند و گفت همان رفتاری که عبدالله با من کرد تو هم با همسر او بکن یا اینکه مرا طلاق بده تا عبدالله با من ازدواج کند، اما من قصد داشتم از عبدالله انتقام بگیرم برای همین به اتفاق همسرم به تهران آمدیم، من در راه چاقویی تهیه کردم. به مقابل خانه عبدالله رفتم و در آنجا با او به مشاجره پرداختم و به وی گفتم همسرم را طلاق می‌دهم تا تو با او ازدواج کنی، اما عبدالله قبول نکرد، و گفت:زنت به درد من نمی‌خورد می‌دانستم این جواب را می‌دهد، اما این موضوع را مطرح کردم تا همسرم مطمئن شود پسرعمه‌اش به او دروغ گفته است. من در این لحظه چاقو را بیرون آوردم عبدالله پا به فرار گذاشت، اما او را گرفتم و چندین ضربه به او و زنم زدم، اما فقط عبدالله جان باخت بعد هم منتظر شدم ماموران مرا دستگیر کنند. من در آن لحظه به مهدورالدم بودن عبدالله اعتقاد داشتم و برای همین کشتمش”.

روایت دوم

همسر متهم به قتل اما روایت دیگری از ماجرا داده است. براساس گزارشی که خبرگزاری ایسنا از جلسه دوم دادگاه بدوی این پرونده منتشر کرده، همسر متهم به قتل گفته: “یک روز پسردایی‌ام (عبدالله) برای ناهار به خانه‌ ما آمد و بعد با هم بلند شدند و رفتند و ظاهرا پسر عمه ‌ام کنار خیابان رفته بود اما ماشین پیدا نکرده بود. من هم برای شام مادرشوهرم را دعوت کرده بودم. وقتی حدود ساعت 8 همسرم از سر کار آمد، پسردایی‌ام نیز همراهش بود و ظاهرا همسرم او را کنار خیابان دیده بود و برای شام نیز دعوت کرده بود و تا ساعت 11 شب با هم نشستند و حرف زدند… پس از رفتن مهمان‌ها، او می‌خواست برود اما شوهرم اجازه نداد و گفت شب بمان و صبح ساعت حدود 4 صبح ماشین برای رفتن هست و من هم ساعت را کوک کردم تا 4 صبح بیدار شوند اما صبح که بیدار شدم شوهرم نیز بیدار بود ولی دوباره تا ساعت 7 صبح خوابیدند که پس از صرف صبحانه که با حضور فرزندانم (یک پسر 5 ساله و یک دختر 8 ساله در آن زمان) بود دوباره همسر و پسر عمه ‌ام با هم صحبت کردند بعد همسرم خداحافظی کرد که سر کار برود… پس از 5 دقیقه شوهرم خیلی عصبانی برگشت و مرا صدا زد و همان لحظه که در را باز کرد چند سیلی به صورت من زد و گفت پسردایی‌ات به خاطر تو آمده بود این‌جا و پرسید که شما داشتید چه‌کار می‌کردید؟ که درگیری آنها از این‌جا شروع شد، و شوهرم می‌گفت که باید مطمئن شود من هم گفتم که من هیچ‌وقت بعد از 10 سال زندگی خیانت نمی‌کنم. بعد از درگیری هردو رفتند… تا ساعت 13 در خانه تنها بودم و شوهرم خیلی آرام وارد خانه شده بود که مرا صدا زد و بگو مگو کردیم تا این‌که گفت باید به قرآن قسم بخوری. من هم گفتم به خاطر کاری که نکردم قسم نمی‌خورم. شوهرم نیز چند بار سراغ گاز کپسول رفت تا خانه را به آتش بکشد. بعد گفت اول بچه‌ها را می‌کشم. چند بار نیز سعی کرد چاقو را از کابینت درآورد و من می‌گفتم که مرا بکشد ولی این کارها را نکند اما او قبول نکرد… شوهرم گفت اگر به خودت شک نداری به منزل پسرعمه ‌ات برویم وقتی به خانه پسرعمه ام رفتیم او خیلی عادی با شوهرم احوالپرسی کرد و هنوز چند قدمی نرفته بودیم که همسرم گفت که من حاضر نشده‌ام قسم قرآن بخورم، پسرعمه ‌ام هم گفت که من با او کاری نکرده‌ام اما شوهرم اولین ضربه‌ چاقو را به او زد و عبدالله دوید و شوهرم تعقیبش کرد. من هم فقط جیغ می‌زدم و زمانی که به آنها رسیدم پسرعمه ‌ام مرده بود و شوهرم چند ضربه چاقو نیز به من وارد کرد… دو سال است فرزندانم را ندیده‌ام و یک سال جور کاری را که نکرده‌ام کشیده‌ام، حتی پدر شوهرم سراغ مرا نگرفت و خانواده‌ام مرا رها کردند و آواره‌ خیابان‌ها شدم، در این مدت کسی نگفت ناموسم چه می‌کند؟ یا چه می‌خورد؟ حالا هم حاضرم همه چیز را به گردن بگیرم اگر او برود و بچه‌هایم را سر و سامان بدهد”.

متهم، در دادگاه گفته که: “همسرم بعد از دستگیری من منکر حرف‌هایی که زده بود شدو گفته این مسئله فقط سوءظن بوده است، اما دخترم بارها در دادگاه تاکید کرد، که مادرش را در حال رابطه نامشروع دیده است”. این خبرگزاری هم چنین نوشته: “هر چند ادعای محمد مبنی بر اینکه مقتول همسرش را مورد آزار قرار داده بود به اثبات نرسید، اما با توجه به اینکه با اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول را به قتل رسانده است پنج قاضی شعبه 74 محمد را به پرداخت دیه محکوم کردند و این حکم از سوی قضات شعبه 27 دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت و برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام فرستاده شد”. بر اساس این حکم “محمد به پرداخت دیه و 10 سال حبس محکوم شده است”.

این دومین مورد از پذیرش مهدورالدم بودن مقتولان توسط دادگاه در ماه های اخیر است. پیشتر در تابستان گذشته نیز دادگاه قضات شعبه 71 دادگاه عمومی تهران نیز ادعای مرد متهم به قتلی را در مورد مهدورالدم بودن همسرش پذیرفتند.

روایت سوم

در ماه های اخیر رسانه های کشور از موارد مشابه دیگری از قتل خبر داده اند. در نیمه آذر ماه گذشته روزنامه ها از قتل زنی چهل و پنج ساله به دست مرد همسایه 25 ساله اش در پاکدشت ورامین خبر دادند. متهم در جریان دادگاه با ادعای مشابهی اعلام کرد طوبی را مهدورالدم می دانسته و با قتل او قصد داشته زمین را از فساد پاک کند. این مرد متاهل پس از پی بردن به نیاز مالی طوبی او را به بهانه فراهم کردن پول به گورستانی در پاکدشت کشیده و از پا در آورده بود. متهم چند روز پس از کشف جسد مقتول به پلیس مراجعه کرد و با طرح این موضوع که طوبی همشهری وی بوده، گفت: “اتهام قتل این زن را قبول دارم. او دارای مشکل اخلاقی بود. طوبی آبروی من و خانواده‌ام را برده بود. همسایه‌ها کارهای زشت او را از جانب من و خانواده‌ام می‌دیدند. او را کشتم تا بیشتر از این باعث آبروریزی نشود”. محمد در برابر در برابر این سخن رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران که در دادگاه از محمد پرسید، “تحقیقات محلی حاکی از آن است که طوبی زن پاکدامنی بود، در این باره چه دفاعی داری؟” گفت:“من چندین بار به او تذکر داده بودم اما گوش نمی‌کرد. یک ماه قبل از این حادثه تصمیم به این کار گرفتم. طوبی را به گورستان کشاندم. با مشت به سرش کوبیدم و با چاقو به جانش افتادم”. متهم این راه هم گفت که:“من دین خود را ادا کردم. می‌خواستم زمین را از فساد پاک کنم اما قبول دارم که اشتباه کرده‌ام”.

مرد دیگری که همسرش را از فسا به آبادان کشانده، او را به قتل رسانده، و جسدش را مثله کرده نیز پس از دستگیری ادعا کرده که همسرش را به اتهام فساد اخلاقی به قتل رسانده است.

در جریان قتل زن بیست و نه ساله ای به اسم لیلی در رشت هم که در دی ماه رخ داد، متهم به قتل ـ همسر مقتول ـ به ماموران گفت: “تصور می کردم او فساد اخلاقی دارد”.

در شهر قروه در حوالی سنندج نیز طی ماه گذشته، زنی 20 ساله توسط برادر و خواهرش به اتهام فساد اخلاقی به قتل رسید.

قتل زن 28 ساله ای در شهرستان ایذه که روز 25 مهرماه رخ داد نیز در شمار چنین قتل هایی است. خبرگزاری ایسنا در این باره گزارش داده که حمید همسر 34 ساله مقتول، ابتدا قتل را منکر شده اما در بازجویی های بیشتر اعلام کرده که “همسرم فساد اخلاقی داشت و به من خیانت کرده بود، از این رو شبانه در اقدامی ناگهانی، زمانی که در منزل بودیم، روسری وی را برداشتم و به دور گردنش انداخته و آن‌قدر فشار دادم تا جان باخت”.

بر این ها می شود قتل نامغ قادری کارگر سینما بهمن تهران به دست جوانی به نام مصطفی را نیز افزود که به ماموران گفت “به خاطر آنکه‌ سینما را عامل‌ فساد” می‌دانسته ‌”برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر دست‌ به‌ قتل‌ زده‌ است”‌.

قتل جوانی به نام حسن جواری نیا که به همراه نامزدش در جاده گنجنامه همدان توسط مردی به نام نصرت الله قادری به قتل رسید نیز از جمله همین قتل ها است. این متهم به قتل اداع کرده که “من تنها قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتم و انگیزه من از این کار، رضای خدا بود”. توحید غفار زاده دانشجوی دانشگاه آزاد سبزوار نیز که به نوشته رسانه ها و اعلام دانشجویان سبزوار توسط کسی که از او به عنوان “یکی از اعضای بسیج دانشجویی تربیت معلم سبزوار” نامبرده می شود، درست با ادعای مبارزه با فساد به قتل رسید.

مستند اصلی قاتلانی که با ادعای مهدور الدم بودن کسانی را کشته اند، دو ماده از مواد قانون مجازات اسلامی است. نخستین ماده در این مورد، تبصره دوم ماده 295 قانون مجازات اسلامی است که بر اساس آن “در صورتی که شخص کسی را به اعتقاد قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعداً معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص یا مهدورالدم نبوده است، قتل به منزله خطای شبه عمد است و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است”. دومین مورد نیز ماده 226 قانون مجازات اسلامی است که بر اساس آن “قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند”.

با این حال به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان و فقیهان، در هنگامی که حکومت اسلامی برقرار است و قوانین بر اساس شرع تدوین شده اند کسی حق ندارد به اجرای حکم مهدورالدم اقدام کند.

افزایش قتل هایی که متهمان ادعای مهدورالدم بودن مقتولان را دارند در ماه های اخیر می تواند زنگ خطر باشد درباره تکثیر قاتلانی چون عاملان قتل های کرمان و زن کشی هایی از نوع آنچه به نام سعید حنایی در مشهد به ثبت رسید.