براساس ماده 134 قانون مجازات اسلامی یکسال پیش می بایست از زندان آزاد می شد اما همچنان در زندان ماند و علیرغم اتمام حکم محکومیت 6 ساله اش در 28 اردیبهشت امسال او باز زندانی است. مصطفی تاج زادهو عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو جبهه مشارکت، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات و زندانی سیاسی که همه 6 سال گذشته را به گفته همسرش به تنهایی در یک اتاق در زندان اوین به سر برده، هیچ گاه به بند عمومی منتقل نشده و حالا با پایان 6 سال محکومیت اش، حکم یکسال ذندان دیگر برای او به اجرا درآمده است. حکمی که به دلیل موضع گیری های او از داخل زندان صادر شده است.
فحرالسادات محشتمی پور، عضو جبهه مشارکت و همسر مصطفی تاج زاده در مصاحبه با روز می گوید که این فعال سیاسی همچنان در روزه اعتراضی است، او همچنان به دور از سایر زندانیان نگه رادی می شور و حالا به دلیل خوردن میوه ممنوعه یعنی نقد رهبری که در هیچ کجای قانون جرم نیست یکسال دیگر باید در زندان بماند.
او اخیرا با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به لاریجانی، رئیس قوه قضائیه سوالاتی را از جانب مصطفی تاج زاده مطرح کرده است. او نوشته: پرونده سازی جدید برای آقای تاجزاده توسط سپاه در مدتی که ایشان در زندان بودند تنها به جرم نقد عملکرد دولت و رهبری و نهادهای تحت امر ایشان صورت گرفته و حکم صادره نیز بر همین مبناست. این در حالی است که ایشان به کرات در سخنرانی های خود “نقد” را اقدامی مصلحانه و ضروری دانسته و دولت را موظف و مکلف به استقبال از آن دانسته اند. بنابر این موجب امتنان خواهد بود چنان که علاوه بر پاسخ گویی به سوالات پیشین برای روشن شدن ما و تنویر افکار عمومی بفرمایید که در کجای قانون نقد رهبری و سایر ارکان حکومت جرم است و زندان همراه با محرومیت از حقوق زندانی برای مرتکب آن تقدیر می شود؟ کاش حضرتعالی گروهی از قضات و حقوق دانان بی طرف را مکلف می کردید تا با گفتگو با این آزاده دربند بار دیگر اتهامات سپاه به این خدمتگزار صدیق نظام را بررسی می کردند و یا امکان مناظره با هر مدعی از هر جناح و سلیقه را با ایشان فراهم می کردید تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد.
خانم محتشمی پور حکم آقای تاج زاده به پایان رسید چرا آزاد نشد؟
بله 28 اردیبهشت امسال حکم محکومیت 6 ساله آقا مصطفی به پایان رسیده ولی آزاد نشد و همچنان در زندان است و حکم یکساله ای که توسط قاضی مقیسه با ایراد اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه غیابی و بدون حضور آقای تاج زاده صادر شده را به اجرا گذاشته اند. آقا مصطفی در اعتراض به دادگاه غیرعلنی در دادگاه حضور نیافت چون رسیدگی به اتهامات سیاسی باید در دادگاهی علنی با حضور هیات منصفه باشد و برخلاف قانون دادگاهها را غیرعلنی و بدون حضور هیات منصفه برگزار می کنند و آقای تاج زاده اعتراض اش را با عدم شرکت در دادگاه اعلام کرد در حالیکه می دانست حتما اشد مجازات را صادر می کنند و همین طور هم شدو اشد مجازات برای تبلیغ علیه نظام یکسال حکم است که یکسال به او دادند.
شرایط نگه داری آقای تاج زاده در زندان الان به چه صورتی است؟ آیا تغییری کرده؟
شرایط نگهداری آقا مصطفی هیچ فرقی نکرده و همچنان دربند به صورت انفرادی، بدون هیچ گونه ارتباطی با زندانیان سیاسی و حتی پرسنل زندان اوین نگهداری می شود مگر هفته ای یکبار که ملاقات با ما است و یا اینکه بهداری ببرند که ان هم بیش از یکسال است بهداری هم نرفته.
در چنین شرایطی وضعیت جسمی و روحی او چگونه است؟
وضعیت عمومی اش در کل بد نیست به دلیل اینکه خودش مدیریت می کند وضعیت جسمی و روحی اش را با رژیم و ورزش. البته در زندان به خودی خود همه تحت رژیم هستند. آقای تاج زاده خیلی درباره تغذیه و وضعیت جسمانی اش صحبت نمی کند در کل هرچیزی که مربوط به وضعیت خودش باشد نمی گوید. بیرون هم که اخرین بار برای مرخصی 3 روزه آمده بود چشم پزشکی رفتیم و معاینه شد اخیرا اما پذشک معالج اش اظهار نگرانی کرده و پیغام داده که آقا مصطفی باید مراجعه کند و چشم اش باید تحت کنترل باشد و عکس گرفته شود و … وضعیت قلبی اش هم در مرخصی کوتاه خیلی وقت نشد تحت رسیدگی قرار بگیرد و نگرانی ما باقی است اما خود اقا مصطفی در این موارد با ما حرفی نمی زند و گزارشی به ما نمی دهد. الان هم که پنجاه و پنجمین ماه روزه داری اعتراضی اش را دارد می گذراند.
اشاره کردید که با پرسنل زندان و سایر زندانیان هم ارتباطی ندارد چطور با پرسنل زندان هم ارتباطی ندارد؟
زندانی وقتی در بند عمومی است با سایر زندانیان و مسولان بند ارتباط دارد بالاخره رفت و آمر است و هواخوری و برنامه های آموزشی و فرهنگی و .. اما آقای تاج زاده در بندی نگهداری می شود که زندانیان سیاسی زن قبلا آنجا نگه داری می شدند و قبلا به بند متادون معروف بود. ویژگی این بند این است که ارتباطش با کل زندان قطع است و آقای تاج زاده فقط مراقبین اش را می بیند. در اصل 3 مراقب هستند که در طول هفته جابجا می شوند و آقای تاج زاده با تنها کسانی که ارتباط دارد این 3 نفر هستند.
به چه دلیل چنین شرایطی است در حالی که طبق آوین نامه خود زندان هم باید به بند عمومی منتقل می شد؟
روال سپاه این است که موقعی که می خواستند مرخصی بدهند بازجو می رفت سراغ آقا مصطفی ئ صحبت می کرد هر دفعه هم قا مصطفی این سوال را تکرار می کرد که دلیل اینکه انفرادی هستم چی است؟ بازجو گفته بود شما بروی در جمع زندانیان سیاسی و تشکیلات درست می کنی. درواقع واهمه دارند از تاثیر کلام ایشان روی دیگران و برای همین او را از همه حقوق قانونی اش محروم کرده اند. او حتی هواخوری هم نمی رود و این را خودش محروم کرده از خودش در حالیکه به استشمام هوای تازه و رفتن به فضای باز و تحرک نیاز دارد.
چرا؟
هواخوری مشترک است با سایر بندها و می گوید وقتی من می روم هواخوری، همه را مجبور می کنند بروند توی بندها و من نمی روم که آنها راحت باشند.
و حالا این حکم یکساله به خاطر نقدهایی که آقای تاج زاده از درون زندان داشت برای او صادر شده درسته؟ چطور این نقدها بیرون می آید؟
آقا مصطفی یک بحثی را از روز اول داشت با بازجویان و به آنها گفته بود که من زندان را در جمهوری اسلامی برای مخالف و منتقد بی اثر می کنم. منظورش این بود که شما می خواهید دهان منتقد را ببندید و فکر می کنید با بازداشت و انفرادی و بازجویی و حکم های سنگین می توانید اما شیوه شما غلط است و باید بدانید که غلط است. برای خود ما هم سوال است همیشه و در پاسخ می گویم که وقتی در زندان های ما به راحتی مواد مخدر جابجا می شود کلام را که نمی توان در حصر و حبس نگاه داشت و بیرون می آید. نقدهایی که داشت به بخش های مختلف حکومت به خصوص نقد رهبری که اصلا برتافته نمی شود در حالیکه خود ایشان می گوید از من هم نقد کنید و می گوید که نقد لازم است و .. آقای تاج زاده هم می گوید مگر نمی گویید نقد چیز خوبی است و درباره همه قوا و رهبری و ارگان های زیرنظر رهبری هم باید باشد تا شاهد اصلاح امور باشیم این به نوعی همان امر به معروف و نهی از منکر است که ریشه در اعتقادات ما هم دارد. آقای تاج زاده گفته جرم من خوردن میوه ممنوعه است و نقد عملکرد رهبری و برای همین یک سال دیگر در زندان می مانم در حالیکه نقر عملکرد رهبری براساس هیچ قانونی جرم نیست.
براساس ماده 134 قانون مجازات اسلامی که به تجمیع احکام مربوط است اقای تاج زاده و خیلی از زندانیان سیاسی باید مدتها پیش آزاد می شدند. اما این ماده عملا اجرا نمی شود شما چی فکر می کنید؟
ما و همه خانواده های زندانیان سیاسی تاکیدمان این بوده که به هرحال یک اتفاقی افتاده در سال 88 که البته ما معتقد هستیم کودتای نظامی بوده با توجه به اعترافات خود سرداران سپاه که منجر شد آقای تاج زاده و 6 تن دیگر از زندانیان سیاسی که توسط سپاه بازداشت شده بودند و حکم بازداشت شان 3 روز قبل از انتخابات صادر شده بود از قرارگاه ثارالله شکایت کنند اما نه تنها به این شکایت رسیدگی نشد که پرونده و حکم جدید دادند. به هرحال ما برقانونگرایی تاکید داشته ایم و براساس قانونی که مجلس تصویب کرده وبرای اجرا ابلاغ شده خیلی از زندانیان سیاسی باید مدتها پیش آزاد می شدند. اما متاسفانه قانون را اجرا نمی کنند. براساس ماده 134 قانون مجازات اسلامی آقای تاج زاده باید سال گذشته آزاد می شد. نکته جالب اینکه خود مسولان زندان برگه هایی به زندانیان داده بودند که درخواست اجرای این ماده را بدهند برای خودشان. آقای تاج زاده هم که در تمام این سالها هیچ درخواستی نکرده و تصمیم گرفته هرچیزی که حاوی درخواستی از اینها باشد را از بین ببرد و می گوید من در شرایط ظالمانه حبس هستم و آدم که از ظالم درخواستی نمی کند. با این حال این درخواست را یعنی اجرای ماده 134 را امضا کرده بود و می گفت برای اینکه بهانه ای نداشته باشند امضا کردم. اما نه تنها این اجرا نشد بلکه پرونده جدید هم تشکیل دادند و حکم جدید هم صادر کردند.
شما تاکنون بارها در نامه های سرگشاده مسولان رده های مختلف را خطاب قرار داده اید تاکنون هیچ پاسخی هم گرفته اید؟
من هیچ پاسخی تاکنون برای هیچ کدام از نامه هایم نگرفته ام. یکبار در طول 6 سال گذشته رئیس قوه قضاویه را ملاقات کردم آقای هاشمی شاهرودی که نشد و آقای لاریجانی که آمد همان سال 88 من و تعدادی دیگر با او ملاقات کردیم و ایشان در حضور همه اذعان داشت به بازداشت های غیرقانونی، صدور کیفرخواست های غیرقانونی، دادگاه های نمایشی و گفت من آمده ام این ها را اصلاح کنم و اگر نتوانم مسیر قانونی را اجرا کنم با همین عبایی که آمده ام زمین می گذارم و می روم. حالا ما منتظر هستیم چنین اتفاقی بیفتد چون نه تنها قانون اجرا نشد بلکه بی قانونی و کارهای غیرقانونی بدتر شد.
چرا این نامه ها را می نویسید وقتی هیچ پاسخی دریافت نمی کنید؟
من وظیفه خودم می دانم از باب نهی از منکر مکاتبات ونامه نگاری ها را ادامه بدهم. هم مسئولین ببینند و هم مردم ببینند. همین الان خیلی ها زنگ می زنند آزادی آقا مصطفی را تبریک می گویند و می خواهند بیایند دیدن آقای مصطفی. چون حکم اش تمام شده و فکر می کنند آزاد شده. من نامه نگاری ها را حق مسلم خودم می دانم و معمولا سرگشاده می نویسم و به رسانه های داخل کشور هم می دهم هرچند ممکن است تنها بخشی اشاره ای بکنند و از ترس توقیف اصلا منتشر نکنند در شرایط کنونی فشار و سانسور که نتوانند همه حقایق و واقعیت ها را به مردم بگویند. در چنین شرایطی از مردم عادی خیلی انتظاری ندارم وقتی یک نماینده مجلس به من می گوید 6 سال تمام شده چرا هنوز زندان است در حالیکه بارها رفته ایم صحبت کرده ایم و توضیح داده ایم.
قبلا در مصاحبه ای که با شما داشتم گفته بودید وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده های آنها بعد از روی کار آمدن دولت روحانی سخت تر و بدتر شده. در حالیکه وعره های رولت در زمینه زندانیان سیاسی متفاوت بود اما به جایی رسید که حتی آقای ظریف و آقای روحانی هم در مصاحبه با رسانه های خارجی وجود زندانیان سیاسی را تکذیب کردند شما چی فکر می کنید؟
متاسفانه به دلیل عدم تعریف جرم سیاسی توجیهاتی می کنند وانگ زندانی امنیتی می زنند اما ما از مسولان دولتی انتظار داریم بیشتر درباره حرف هایی که می زنند دقت کنند هرچند فشاری که روی آنها است را می فهمیم و دلواپسان و کاسبان تحریم فشار می آورند اما انتظار این است که حساب شده حرف بزنند بعد روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، تودهنی خوردند افراطیون و سعی کردند انتقام بگیرند و کدام دیوار کوتاه تر از زندانیان سیاسی و خانواده های شان است؟ شرایط حصر به همان شکل سابق است و وقتی خانم رهنورد جراحی چشم می کند حتی اجازه نمی دهند خانواده کنار ایشان باشند. این یعنی چی؟ دچار ترس و بیم بیهوده ای هستند وگرنه ادامه حصر و ادامه حبس هیچ منطقی ندارد چه برسد به بازداشت های جدید. ما متوجه شرایط کشور و چالش ها هستیم و سعی می کنیم تحمل کنیم همه قوا در کار قوه مجریه دخالت می کنند و نظر می دهند اما دولت تا نظری درباره دستگاه قضایی می دهد استقلال قوا را مطرح می کنند. خیلی به ما فشار وارد می شود و تحمل می کنیم اما انتظار ما این است که دولت درباره حقوق بارز و روشن ایستادگی کند نمونه اش بحث مرخصی ها است آقای فلانی چون همسرش بیمار بوده زندان نرفته می آید مرخصی، ما هم می گوییم احسنت، آفرین، این حقوق بشر است اما چرا این امکان برای دیگران با شرایط بدتر وجود ندارد؟ مثلا قضیه همسر آقای هاشمی که 3 سال مرخصی ندادند به اقای هاشمی و وقتی دادند برای سه روز که بیاید تشییع و تدفین همسرش را انجام دهد. دادستان بالاخره کمی هم باید انسان باشد که حتی برای این 3 روز هم مخالفت می کرد و بعد کلی صحبت توانسته اند نظر موافق اش را جلب کنند. چرا؟ حضور آقای هاشمی در میان خانواده اش امنیت جمهوری اسلامی را به خطر می اندازد؟ ایشان حتی تقاضای آزادی مشروط کرده و دادستان مخالفت کرده. همه می دانند سرطان در شرایط استرس و فشار عصبی است چه کسی است که نداند؟ همسر آقای هاشمی سرطان گرفت و تمام آن مدت یکبار هم اجازه ندادند او به مرخصی بیاید و بربالین همسرش باشد. ما نفهمیدیم عدالت علوی کجاست و من به شدت به این مساله اعتراض دارم حقوق انسانی و قانونی یک زندانی باید لحاظ شود دولت حداقل تذکر دهد و مانع تبعیض شود.