در کشور ما با روابط جنسی، مذهب و سیاست نمی شود شوخی کرد
فرزاد موتمن
زمانی که فیلم “باج خور” را ساختم و اکران شد و فروش زیادی نکرد (البته آن زمان 100 میلیون فروخت و رتبه دهم یا یازدهم جدول فروش سال شد) حرص می خوردم چرا فروش این فیلم بالاتر نیست و کمدی های آن زمان دو برابر فیلم من می فروشد و سینماهای بیشتری را در اختیار می گیرند.
آن زمان هم من و هم دیگران تصور می کردند، اشکال از مسولان فرهنگی است که به تولید این نوع فیلم ها دامن می زنند. هنوز هم این تصور وجود دارد و تبدیل به نوعی تئوری توطئه در روزنامه های ما شد و این موضوع به کرات از سوی اهالی سینما مطرح می شود و می گویند سلیقه سینما دارها و تهیه کنندگان یا احیانا مدیران فرهنگی کشور روی تولید فیلم های سینمایی تحمیل می شود. اما حالا شخصا اینطور فکر نمی کنم. در حال حاضر به اعتقاد من کمدی نیاز و ضرورت جامعه ماست و به همین دلیل تولید این نوع فیلم ها رشد می کند. احساس من این است که هر زمان در جامعه ای اضطراب وجود داشته باشد، نوعی عدم امنیت شغلی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه موج زند، مردم مضطربند یا بیکار می شوند یا درآمد کافی ندارند و یا به لحاظ اجتماعی و روانی سیراب نمی شوند به گواه تاریخ مردم تمایلشان به آثار کمدی و طنز بیشتر می شود. به طور مثال در سینمای هالیوود دهه 30 درست در زمان بحران اقتصادی یعنی زمانی که کارخانه دارها، کارخانه ها را تعطیل کردند، طیف کارگر بیکار شدند و اقتصاد امریکا بحرانی شد، صف سوپ مجانی در نقاط مختلف این کشور شکل، روز به روز به موج بیکارها اضافه شد و نسل جنگ جهانی اول بیکار در جامعه می گشتند و به همین دلیل مافیا هم شکل گرفت و بسیاری جذب این گروه شدند، موج فیلم های کمدی موزیکال سینمای هالیوود را فرا گرفت و این نوع فیلم ها در آن زمان بیشتر از هر فیلم دیگری مطرح شد و مورد استقبال قرار گرفت. شاید به همین دلیل است که وودی آلن در “رز ارغوانی قاهره” نشان می دهد که آن زن از خانه ای که شوهر بیکارش مدام او را کتک می زند بیرون می آید و به سالن تاریک سینما پناه می برد تا فیلم ببیند. در حال حاضر جامعه ما دچار مشکلات متعددی است. تورم، عدم امنیت شغلی، اجتماعی و یک نوعی عدم امنیت کلی که اتفاقا پس از انتخابات سال گذشته به وجود آمد، شرایط نامطلوبی را باعث شده است.
در چنین شرایطی به طور طبیعی و غریزی مردم دوست دارند به سینما بروند و تفریح کنند. خیلی حوصله حرف جدی ندارند و می خواهند با رفتن به سینما کمی سنگینی بار روی دوششان را کم کنند. این موج تولید فیلم های کمدی توطئه کسی نیست. نیاز جامعه است اما مشکل سینمای ما این است که چرا این کمدی ها فیلم های خوبی نیستند؟ چرا خنده دار نیستند و از طرف دیگر هرزه نگاری، لودگی و شوخی های سخیف دارند. یک پدر 50 ساله که با دختر 17 ساله اش به سینما می روند هر دو با دیدن این فیلم ها معذب می شوند. به همین دلیل مردم کمتر به سینما. به این موضوع که از یک دهه پیش تعداد تماشاگران سینما کم شده کاری نداریماما از اتفاقات سال گذشته گرایش مردم به سینما هم کاهش پیدا کرده است. از ده سال گذشته به این طرف به دلیل دسترسی به ماهواره، دی وی دی های با کیفیت فیلم های روز و از طرف دیگر بالا رفتن هزینه های زندگی که پیشتر مردمان خانه چند شغله هستند و فرصتی ندارند که با خانواده شان به سینما بروند و ترجیح می دهند پول خود را در راه های دیگری مانند کلاس آموزشی برای فرزندشان صرف کنند، سینما در سبد خرید خانواده دیگر جایی ندارد. اما از یک سال پیش این گرایش کمتر شده است و طبیعی است که با پشت سر گذاشتن بحران اجتماعی، نا امیدی و افسردگی با خود آورد. دلیل دیگر عدم استقبال از کمدی های سینمای ایران این است که به هر حال پس از اکران این همه کمدی نازل، خیلی زود جذابیت آنها از بین می رود. مردم چهار بار به لودگی می خندند اما بار پنجم چیز بیشتری می خواهند و این دقیقا در شرایطی است که کمدی رمانتیک های روز خارجی را می توانند ببینند و تفاوت آنها را احساس کرده و طبیعی است که کمتر از کمدی های داخلی نازل استقبال می کنند. ما در شرایط حاضر به فیلم کمدی خوب و حتی فیلم موزیکال بسیار احتیاج داریم اما متاسفانه به دلیل تاریخی فیلمنامه نویسی ما بسیار ضعیف است و در همه ژانرها از جمله کمدی، ملودرام در زمینه فیلمنامه نویسی مشکلات فراوانی داریم.
کمدی اساسا شوخی با سه موضوع روابط جنسی و زناشویی، مذهب و سیاست است. هر کمدی با یکی از اینها با هر سه اینها شوخی می کند اما در کشور ما با کدامیک از این موارد می توان شوخی کرد. اتفاقا چون باید خیلی پوشیده و پنهانی با اینها شوخی کرد، شوخی ها رکیک می شود. سیاست در این میان طبیعتا حذف می شود و افرادی که کمدی کار می کنند ناگزیرند به سمت لودگی و مسخرگی بروند پس نباید به بازیگران کمدی فحش بدهیم. ما به کمدی احتیاج داریم اما شرایط ساخت کمدی خوب را نداریم که این موضوع هم باعث سرخوردگی مردم می شود هم سطح سلیقه آنان را کاهش می دهد و هم با خود بی اخلاقی می آورد.
منبع: نافه