مصاحبه ♦ صدا

نویسنده
رضا بهاری

بعد از کناره گیری کامبیز روشن روان، تقی ضرابی به عنوان رییس کانون آهنگسازان در دور جدید فعالیت دارد. او که فارغ التحصیل دوره آهنگسازی و رهبری ارکستر از کالج سلطنتی انگلستان است سالها به عنوان مدرس، آهنگسازورهبر ارکستر نقش موثری را ایفا کرده است. ضرابی هم اینک در مراکز مختلف آموزشی از جمله به عنوان معاون آموزشی دانشکده موسیقی دانشگاه هنر اشتغال دارد. گفت و گوی روزرا با او در باره وضعیت و فعالیت های کانون آهنگسازان و رهبران ارکستر و کر می خوانید.

zarrbi1.jpg

حرف های تقی ضرابی

سانسور محکوم است

کانون آهنگسازان برای واژه “ آهنگساز”، تنظیم کننده، ملودی ساز و… چه تعاریفی را ارائه داده است؟

-این کانون از دور قبل برای رسیدن به این تعاریف رایزنی هایی با افراد در بخش های مختلف انجام داد. همانگونه که می دانید آهنگسازی در زمینه موسیقی ایرانی، کلاسیک، پاپ تعریف خاص خودش را دارد. نغمه پرداز یا ملودی ساز با تعریف ما به کسی می گویند که فقط در زمینه موسیقی ایرانی کار می کند اما آهنگسازو تنظیم کننده در بخش موسیقی کلاسیک و پاپ باید مراحل آکادمیک را طی کرده باشد. اوباید هارمونی را خوب بداند کنترپوان را خوب بداند، فرم بداند ارکستراسیون و… را و همه اینها را که فهمید و دانست حالا شاید آهنگسازی شود که بتواند بر اساس تفکر وبا توجه به روحیه و خواست جامعه کارهایی انجام دهد.

با این توصیف فقط کسانی که مراحل آکادمیک را طی کرده باشند می توانند آهنگساز باشند؟ یعنی آهنگسازی که دانشگاه نرفته باشد نداریم؟

-در بخش کلاسیک حتماً اینطوری است. چون اگرآن شخص هارمونی نداند نمی تواند روی خطوط مربوط هارمونی مناسب انتخاب کند و اگر سازشناسی نداند نمی تواند محدودیت ها و مقدورات ساز را تشخیص دهد و اگر ارکستراسیون نداند باز به همان مشکل بر می خورد. به هر حال همه اینها را باید بداند و همانطور که گفتم تازه شاید موفق شود آهنگ مناسبی بسازد چرا دقیقا مثل ادیب ویا فارغ التحصیل رشته ادبیات است که در کار ادبیات مهارت دارد اما نمی تواند شعر بسراید و شاعرنیست. این هم همانطور است ممکن است فرد همه اینها را بداند اما نتواند دانسته های خود را در قالب یک قطعه موسیقی بیان کند. اما در موسیقی ایرانی تعریف” آهنگساز”کمی متفاوت است. در گذشته کسانی بودند که تجربی کار می کردند - مثال آن در موسیقی غربی “موتزارت” است که در 5 سالگی قطعاتی ساخته است، و طبیعتا در آن سن کسی به او فرم، ارکستراسیون یا آهنگسازی یاد نداده بود- درگذشته ودر بخش موسیقی تجربی ما هم کارهایی شده و اتفاقات خوبی افتاده است. با توجه به این پیشینه و بررسی ها و رایزنی ها به این تعریف رسیدیم که هر کسی برای موسیقی ایرانی ملودی بسازد و برای ارکستر تنظیم کند به او “آهنگساز” موسیقی ایرانی گفته می شود. به عبارت دیگر در این تعریف یک آهنگساز، تنظیم کننده و ملودی سازیانغمه پرداز هم هست. و هریک از اینها هم به صورت جداگانه ارزیابی می شوند.

این تقسیم بندی در کانون چگونه اجرا می شود؟

هر کسی وارد این کانون می شود با ارائه کارخود نشان می دهد کجای این رده بندی قرار دارد. مثلا اگر مراحل آکادمیک را طی کرده باشد مورد مصاحبه و ارزیابی قرار نمی گیرد، در غیر این صورت اگر کاری ارائه داده باشد و مدرک دانشگاهی هم نداشته باشد برای اینکه در باره کار و سوابق او به یقین بیشتری برسیم از آن فرد دعوت ودر مورد کارش صحبت می کنیم.

لطفا در زمینه تفاوت آهنگساز و نغمه پرداز در موسیقی ایرانی بیشتر توضیح دهید.

آهنگساز کسی است که در واقع تا حدودی هارمونی لازم را می داند وکار تنظیم را نیز خودش انجام می دهد.

ما در گذشته و همین طور در حال حاضرآهنگسازانی چون وفادار، تجویدی، لشکری وامثالهم داشته و داریم. آیا ساخته های آنها ملودی است یا آهنگ؟

اگر هر دو کاررا خودشان کرده باشند آهنگسازند.

یعنی اثری می تواند ارائه و پخش شود که فقط ملودی باشد؟

بله، در گذشته من خیلی زیاد سراغ دارم. چون زمانی من برای ارکستررادیو کارهایی را تنظیم می کردم. مثلا کارهایی را آقای شاملو می نوشت و من تنظیم می کردم، یا مرحوم رضا قلی ملکی ملودی ساز بود و من تنظیم می کردم. الان هم هست و این ملودی ها بدون آهنگ هم قابل پخش است. منتها هر کدام از اینها مخاطب خاص خودش را دارد. مهم این است که ما به همه مخاطبان احترام بگذاریم.

zarrabi2.jpg

فرم های جدید را در کانون چگونه ارزیابی می کنید؟

همانطو که اشاره کردم اگرکسی از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشد کارش را می بینیم حضوری با او کاری نداریم، بقیه موارد هم اگر آهنگساز برای ما ناشناخته بود با او مصاحبه می کنیم.

مهمترین هدف کانون آهنگسازان چیست؟

مهمترین هدف کانون این است که در جامعه موسیقی سالم بیشتر منتشر شود چرا که اگر موسیقی ناسالم باشد نوعی آلودگی صوتی ایجاد می کند، کسانی هم که موسیقی را نمی شناسند با گوش کردن این موسیقی های مضر عصبانی و بدخلق می شوند. آنها نمی دانند که چرا چنین می شوندفقط حس می کنند که عصبی هستند و اینها نتیجه همان آلودگی صوتی است که گفتم. اما موسیقی اگر سالم باشد -حالا هر جا که می خواهد پخش شود- به فضای جامعه کمک شایانی می کند و محیط های کاری در اجتماع را به هنجار می رساند. حالا تا چه حد کانون آهنگسازان به این هدف می رسد بستگی به همکاری سازمانهای مختلف دارد. اگر صداو سیما قدری در این مسئله تعمق کندو مثلا بگوید هر کسی اینجا آهنگ می دهد باید جزء آهنگسازان خانه موسیقی یا باتایید این کانون باشد، دیگر هر کسی نه انتظار دارد و نه خودش جراٌت می کند هر کاری را ارائه دهد. البته نباید حتما ازطرف خانه تایید شود ممکن است نهاد دانشگاه تایید کند که آن هم محترم است. در کل باید فیلتری وجود داشته باشد که بر اثر آن غذای سالم وخوب به جامعه ارائه شود.

الان دربسیاری از هنرهای این مرز وبوم از جمله سینما وتئاترو ادبیات مساله سانسور بیداد می کند. آیا این جریان در موسیقی هم راه پیدا کرده است؟ اگر آری نقش آن دراین هنر چه تاثیراتی را گذشته است؟

متاسفانه سانسور ازمسائلی است که درجامعه و به ویژه درهنر مانند یک سم خطرناک است. اینکه این جریان چقدر برافکارعمومی تاثیر منفی و یا مثبت می گذارد را هر انسانی می داند ولی با کمال تاسف می گویم که هردرهر جامعه ای که این رخداد باشد نه تنها متوجه موسیقی وتئاتر و سینما وهنر بلکه گریبانگیر همگان شده و از نظر افکار عمومی محکوم است.

اگر مطلب خاص دیگری داریدبفرمایید؟

فکر می کنم مطالب مربوط به کانون گفته شد اما من می خواستم به این نکته اشاره کنم که من در مجمع عمومی اخیر خانه کاندیدای هیئت مدیره خانه شدم و برنامه های خوبی هم داشتم. خیلی دوست داشتم که در آنجا می توانستم با کمک مدیران جامعه از بلاتکلیفی جوانها تا حدودی جلوگیری کنیم. من همیشه از این طرح اکرام قدردانی کرده ام ولی معتقدم باید به فکر جوانان هنرمند هم بود. یک جوان بیکار موزیسین با یک جوان بیکار پزشک فرق می کند. روی جوان بیکار موزیسین اگر کنترلی نباشد دیگران را هم می تواند با خود غرق کند چون موسیقی ما دولبه دارد اگر در دست آدم اهل باشد بسیار خوب و کارساز است اما اگر به انحراف بیفتد می تواند هزاران نفر را با خود به تباهی بکشاند. بعضی ها در هیئت مدیره می گفتند می خواهند کار اداری بکنند اگر کسی بخواهد واقعاً کاندیدا شود کار اداری مهم نیست باید اهدافی داشته باشد که در جهت صلاحدید جامعه آنها را پیاده کند. دوست دارم و انتظار دارم کسانی که به عنوان هیئت مدیره جدید انتخاب شده اند به مراکز آموزشی، کارهای صنفی آهنگسازان و حق هنرمند بیشتر توجه کنند. زیاد هم اصرار ندارم برخلاف عرف جامعه باشد، مثلاً شاید جامعه ما الان نیازی به 5 ارکستر سمفونیک نداشته باشد ولی به شکل های دیگر می توانیم کارهایی بکنیم که این بچه ها مشغول به کار شوند. مثلاً جذب آموزش و پرورش شوند. درگذشته فارغ التحصیلان موسیقی در مدارس کار می کردند واگر استعداد نهفته ای پیدا می کردند به پدرو مادر بچه می گفتند و روی او کار می شد، کمترین حسن این کار این بود که اگر مثلا این فرد می خواست سرود ملی را بخواند با یک صوت درست و منظم می خواند. مثلاً من دیده ام که بچه های تیم ملی سرود ملی را با صوتهای متفاوت و خارج می خوانند.