بعد از پایان تعطیلات هفته گذشته در ایران خبر رسید که گروهی ناشناس در روزهای تعطیل وارد بنیاد باران شده و به آن دستبرد زده اند. این بنیاد که توسط سیدمحمد خاتمی و پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش تاسیس شد، یکی از موسسه های فعال اصلاح طلبان در ایران محسوب می شود.
سایت رسمی این موسسه در گزارشی از “ورود غیر قانونی به دفتر بنیاد باران” خبر داده و از قول جواد امام، مدیر عامل بنیاد باران نوشته است: “این سرقت که همراه با بازرسی کامل همه قفسهها و وسایل دفتر بوده است طی سه روز تعطیل ۱۴ تا ۱۶ خرداد رخ داده و روز شنبه هفده خرداد با کشف موضوع، پروندهای در کلانتری محل درباره موضوع تشکیل شده است.” او اضافه کرده است: “مشخص است ورود به ساختمان بدون ایجاد خسارت به در و پنجرهها و بسیار فنی بوده است، تنها یک شیشه شکسته شده که مشخص نیست که واقعا هنگام ورود صورت گرفته است یا خیر، و اوراق و اسناد موجود ورق به ورق بررسی شده است. تنها وسیله کم شده از وسایل دفتر یک ال.ئی.دی کهنه و از کار افتاده بوده و این در حالی است که فرش، تلویزیون، کامپیوتر و وسایل سبک و گران قیمتی در دفتر موجود بوده است.”
این اولین بار نبود که بنیاد باران هدف سرقت های امنیتی- سیاسی قرار میگرفت. حدود هشت سال پیش نیز دفتر این بنیاد در خیابان زاگرس تهران مورد دستبرد قرار گرفته بود. در آن زمان گفته شد که “کلیه وسایل و تجهیزات کامپیوتری و صوتی و تصویری آنها” به سرقت رفته است. روابط عمومی بنیاد باران طی اطلاعیه ای در ۲۴ بهمن ۱۳۸۵ اعلام کرد: “وقتی کارکنان بنیاد به محل کار خود مراجعه کردند مشاهده نمودند که در ورودی ساختمان به زور باز شده و در ورودی واحدهای طبقات اول و دوم شکسته و وسایل و مدارک و بخشی از اسناد پخش شده است.بر اساس این گزارش آنطور که به نظر میرسید سارقان درب اتاقها، کمدها و فایلها را با زور شکسته و باز کردهاند و ضمن بهم ریختن بخشی از اسناد و مدارک، چندین دستگاه کامپیوتر، ویدئو پروژکشن، آمپلی فایر و دستگاه تکثیر و همچنین کلیه گوشیهای تلفن و مهر بنیاد باران را همراه خود بردهاند. این سرقت در شب یا روز بیست و دوم بهمن اتفاق افتاه و کارکنان بنیاد باران و موسسه بینالمللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها در محل حضور نداشتهاند.”
دستبردی که در تعطیلات هفته گذشته صورت گرفته اما خسارت مالی کمتری داشته است. این اتفاق در حالی رخ داده که تنها چند هفته پیش انتخابات سومین شورای عالی این بنیاد برگزار شده است. سیدمحمد خاتمی طی سخنانی در آن جلسه گفته بود: “ما باید جهت درست فعالیت بنیاد باران را بشناسیم زیرا بارها گفته شده که باران ماهیت سیاسی ندارد یعنی فعالیت شبیه تشکلهای سیاسی و تلاشی برای مشارکت در قدرت یا حضور در قدرت ندارد زیرا رسالت باران این نیست که برای انتخابات نامزد معرفی کرده یا تبلیغات و فعالیت سیاسی کند بلکه رویکرد این بنیاد، رویکردی اجتماعی، علمی و فرهنگی است.” او همچنین اعلام کرده بود: “تقاضاها برای عضویت در بنیاد باران بسیار زیاد است ولی به دلیل کمبود امکانات و میدان گسترده برای فعالیت نتوانستیم تمام تقاضاها را جذب کنیم.”
اعضای شورای عالی این بنیاد برای ۴ سال آینده انتخاب شده بودند و اسامی اعضای منتخب در سایت رسمی بنیاد چنین اعلام شده بود: “محسن آرمین، جواد امام، سید محمد بهشتی، حبیب الله بیطرف، جفر توفیقی، حمیدرضا جلایی پور، مرتضی حاجی، سید صفدر حسینی، هادی خانیکی، احمد خرم، فاطمه راکعی، سید حسن رسولی، عبدالله رمضانزاده، حسامالدین سراج، زهرا شجاعی، علی شکوری راد، سید محمد صدر، محسن صفایی فراهانی، محمد رضا عارف، حجتالاسلام والمسلمین فاضل میبدی، الهه کولایی، محمد کیانوش راد، سید حسین مرعشی، مصطفی معین و عبدالله ناصری.”
روزنامه کیهان چند روز بعد در خبری ویژه با عنوان “این همه سیاستباز افراطی در بنیاد باران چه میکنند؟” نوشت: “برخلاف ادعای خاتمی مبنی بر اینکه بنیاد باران بنیادی سیاسی نیست، گروهی از افراطیون به عنوان اعضای شورای عالی این بنیاد انتخاب شدند.”
سرقت از خانه یا محل کار نیروهای سیاسی در جمهوری اسلامی امری غیرعادی نیست. در سال ۱۳۸۹ نیز اموال و وسایل دفتر کار مهدی کروبی به سرقت رفت. در آن زمان سایت سحام نیوز از “سرقت تمامی وسایل دفتر پلمب شده مهدی کروبی علی رغم نظارت نهادهای امنیتی” خبر داد و فاش کرد: “دو هفته پیش، ماموران گشت نیروی انتظامی به افرادی که با دو وانت بار در برابر این ساختمان مشغول بار زدن اموال دفتر بودند مشکوک شدند و آنان دستگیر کرده و به پلیس امنیت منطقه شمیران تحویل دادند. ظاهرا این افراد با نشان دادن شناسنامه آقای کروبی، خود را به دروغ نماینده او معرفی کردند اما نتوانستند ماموران انتظامی را در این مورد قانع کنند. پس از مراجعه نماینده آقای کروبی به پاسگاه پلیس امنیت منطقه شمیران، سارقان بدون هیچگونه واهمه ای با او روبرو شدند.”
در آن گزارش تاکید شده بود که اقلام دزدیده شده از این محل، شش تن برنج و روغن نذری برای ماه رمضان سال گذشته و مقدار قابل توجهی وسایل دفتری مانند میز، مبل، یخچال، دوربین فیلمبرداری و مانند اینها بوده است.
همچنین چندی پیش رضا خندان، همسر نسرین ستوده فاش کرد که وقتی از یک سفر خارج از تهران به منزل خود باز گشتند، با خانه درهم ریخته خود مواجه شدند که اموالشان به سرقت رفته بود. این اتفاق بعد از آن صورت گرفته بود که نسرین ستوده جایزه ساخارف را در تهران از دست اعضای پارلمان اروپا دریافت کرد.
رضا خندان در فیسبوک خود نوشته بود: “دو ساعتی می شود که از یک سفر یک روزه برای شرکت در مجلس ختم یکی از اقوام که دو روز پیش بر اثر تصادف جان اش را از دست داده است, به خانه برگشته ایم. علاوه بر چهره ی و حشت زده ی بچه ها و خاله شان و درب شکسته ی آپارتمان این هم تصویر گوشه ای از یکی از اتاق هاست که این چنین شخم زده شده است. هنوز دقیقا نتوانسته ایم چیزهایی را که برده شده است را لیست کنیم. تقریبا هیچ چیز ارزشمندی در خانه نمانده است.” او افزوده بود: “اینکه این اتفاق چقدر با جنجال های اخیر مرتبط هست یا نه؟ اثبات اش بستگی به نیروی انتظامی و مامورین امنیتی و اراده آنها برای پیگیری موضوع و پیدا کردن عاملین این اتفاق دارد. همه می دانند نیروی انتظامی و اداره آگاهی و مدل به مدل نهادهای امنیتی و قضایی در این کشور آن قدر قدرت و اختیار دارند که ظرف ۴۸ ساعت عاملین را پیدا بکنند.”
او در نوشته ای دیگر فاش کرد: “همین چند ماه پیش بود که خانه یکی دیگر از زندانیان عقیدتی ـ- سیاسی هم بند نسرین مورد دستبرد قرار گرفت. از خانه خانم مهوش شهریاری بنا به گفته خانواده اش رقمی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان پول و انواع سکه و طلا و چیزهای قیمتی به سرقت رفت. که سکوت و عدم پیگیری جدی نهادهای مربوطه همچنان ادامه دارد.”
پس از این حادثه نسرین ستوده نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت و تاکید کرد: “بدینوسیله به اطلاع می رساند منزلم درتاریخ ۶/۱۰/۹۲ مورد دستبرد عده ای سارق قرار گرفت وکلیه طلا های موجود در منزل و از جمله طلاهای امانتی مورد سرقت قرار گرفت. قصد آن ندارم سرقت مذکور را به نیروهای امنیتی نسبت دهم، اما حجم حملات و هجوم لفظی که طی هفته های اخیر علیه من وخانواده ام صورت گرفته است، این حق را به من می دهد که سرقت مذکور را به کسانی نسبت دهم که اینجانب را «مخالف» خود می دانند.” او اضافه کرده بود: “هر چند سالیان طولانی است دگر اندیشان مورد تضییقات مالی قرار می گیرند تا جایی که از امرار معاش محروم می شوند، و این تهدید مداوم باز جویان است، اما دوست دارم به شما بگویم : با وضعیت مالی خوب یا بد، با جایزه یا بی جایزه، با پروانه یا بی پروانه، با همان بضاعت اندک خویش برای استقرار عدالت تلاش خواهم کرد. شاید گوشه ای از این عدالت به شما و فرزندان تان نیز برسد.”