کارتون مطبوعاتی آمریکایی، عمدتاً صریح و بی پیچ و خم است و مشتری محوری را مثل سایر مشاغل خدماتی سرلوحه کار دارد. آنچه را در اختیار مخاطب می گذارد که او می فهمد، دوست دارد ببیند، از آن لذت می برد و سرگرم اش می کند. پس با این تفاصیل، سبک کار “سال استین برگ” را چگونه می شود در سنت کارتون مطبوعاتی آمریکا تعریف کرد؟ او از کجا به این شیوه متفاوت و بدیع که بر تصویر متکی است تا گفتگو، رسیده؟
درباره سال استین برگ
استثنائی در سنت کارتون آمریکا
کارتون مطبوعاتی آمریکایی، عمدتاً صریح و بی پیچ و خم است و مشتری محوری را مثل سایر مشاغل خدماتی سرلوحه کار دارد. آنچه را در اختیار مخاطب می گذارد که او می فهمد، دوست دارد ببیند، از آن لذت می برد و سرگرم اش می کند. پس با این تفاصیل، سبک کار “سال استین برگ” را چگونه می شود در سنت کارتون مطبوعاتی آمریکا تعریف کرد؟ او از کجا به این شیوه متفاوت و بدیع که بر تصویر متکی است تا گفتگو، رسیده؟ پاسخ چندان سخت نیست؛ او اصلاً رومانیایی است!
”سال استین برگ” متولد 1914 شهر “رامینکو سارات” رومانی، یک سال از دوران جوانی اش را در دانشگاه بخارست به تحصیل فلسفه گذراند، سپس به ایتالیا رفت تا در دانشگاه پلی تکنیک میلان، معماری بخواند. در طول سال های اقامت در میلان، استین برگ به طور حرفه ای با نشریه طنز “برتولدو” همکاری می کرد و به طراحی کارتون و تصویرسازی مشغول بود. سال 1940 او از دانشگاه میلان فارغ التحصیل شد این مصادف با تصویب قوانین ضد یهود توسط دولت فاشیستی ایتالیا بود، استین برگ یهودی ایتالیا را ترک کرد و یک سال تمام در جمهوری دومنیکن به انتظار گذراند تا بتواند ویزای ورود به ایالات متحده آمریکا را دریافت کند البته در این مدت چندان بیکار نبود و کارتون های اش را برای ناشران خارجی می فرستاد. سال 1942 مجله نیویورکر حامی مالی استین برگ شد تا او بتواند پا به خاک آمریکا بگذارد، این شروع همکاری طولانی و موفقیت آمیز کارتونیست رومانیایی و مجله معتبر نیویورکی بود. گردانندگان نیویورکر چه عامل خوشایند مخاطبان آمریکایی در کارتون های استین برگ دیده بودند که او را چنان حمایت کردند؟
شیوه کار استین برگ تلفیقی از سنت کارتون روشنفکرانه اروپایی و روزنامه نگاری آمریکایی است. او اندیشه را نه چنان غامض - به سبک میهائسکو، کاردون و توپور- به تصویر می کشد و نه به دام ساده انگاری و روزمرگی می افتد. استین برگ اندیشه را نرم و راحت به تصویر می آورد. در بهترین آثار کارتون اش در دهه 1970 خط هایی ساده و روان کلیت اثر را می سازند و این سادگی باعث ارتباطی نزدیک و صمیمانه با مخاطب می شود بی آن که او را مرعوب قدرت نمایی تکنیکی کند. شیوه مینی مالیستی استین برگ همانقدر که خوشایند مردم بود بزرگان هم دوره همچنین نسل بعد کارتون اروپا و آمریکا را تحت تأثیر قرار داد، از بُسک و شاگال تا شل سیلورستاین که بارها به تأثیرپذیری اش از استاد رومانیایی اشاره کرد.
استین برگ 85 روی جلد و 1200 تصویرسازی برای نیویورکر خلق کرد و منظر تازه ای بر هنر کارتون فراروی مخاطبان آمریکایی گشود و تحسین فراوان محافل هنری را برانگیخت. با وجود اندیشه مداری و تآکید بر تصویر که از سنت کارتون اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم می آید استین برگ هرگز از اجتماع نبرید و دچار ذهنیت گرایی افراطی نشد.
معروف ترین روی جلدی که برای نیویورکر کشید (29 مارس 1976) کارتونی اجتماعی بود با عنوان “منظری به دنیا از خیابان نهم” که اشاره ای هجوآلود به نگاه خودمحورانه مخاطبان نیویورکی نسبت به جهان داشت. این تصویرسازی منبع الهام آثار بسیاری پس از خود شد از جمله پوستر فیلم “مسکو در هادسن” ساخته پل مازورسکی در 1984 که نیویورکر به خاطر نقض حقوق مؤلف و استفاده بی اجازه از ایده استین برگ علیه کمپانی کلمبیا پیکچرز شکایتی تنظیم کرد.
استین برگ سال 1999 درگذشت هرچند هنوز حضورش را در خطوط پرطراوت کارتون های اش می توان زنده و موثر احساس کرد.