پیتر جنکینز
تیتر صفحه نخست شماره ۱۳ جولای روزنامه دیلی تلگراف، بریتانیا را تکان داد. در خبر نخست که با خبر آن روز صبح بی بی سی تقویت شده بود، نوشته شده : “رئیس اداره جاسوسی: ما جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی را گرفتیم”. این تیتر اشاره به سخنرانی رئیس سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا در جمع ۱۰۰ تن از کارمندانش داشت. مقاله با این جملات آغاز می شد :
“سر جان ساورز گفت عملیات مخفی توسط جاسوس های بریتانیا جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی در آستانه سال ۲۰۰۸ را گرفته است. گرچه رئیس MI۶ گفته است اینک با وجود این احتمال که آنها تا سال ۲۰۱۴ به این هدف دست خواهند یافت، امکان حمله نظامی ایالات متحده و اسرائیل به ایران افزایش یافته است. “
کمی بعد جولیان بورگر نویسنده روزنامه گاردین در وبلاگ خود گزارش داد که منابع “وایت هال” ( دولت بریتانیا) گفته بودند نکته ای که ساورز می خواسته بگوید این بوده که بدون تقسیم کار میان سازمان های اطلاعاتی غرب، ایران بیش از پیش به دستیابی به ظرفیت ساخت سلاح اتمی نزدیک می شد.
به نظر این محاسبه معقول تر است. حداقل به این دلیل که بیشتر مطابق آن چیزی است که مجموعه سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده از سال 2007 گفته اند ( در طی سال ها من ضعف سازمان جاسوسی بریتانیا را در بزرگ نمایی به چشم دیده ام، وقتی که علی رغم دلبستگی شان به مخفی کاری، دستاوردهایشان در منافع ملی را در بوق و کرنا می کنند در شرایطی که اشتباهاتشان را پنهان می کنند.)
بنابراین این نکته قابل تامل است که نوشته بورگر از دل یک بیانیه رسمی در قبال آنچه ساورز گفته یا منظورش بوده بیرون نیامده است. در عوض میلیون ها خواننده تلگراف و شنوندگان بی بی سی که وبلاگ بورگر را نمی خوانند تحت تاثیر این ادعا باقی مانده اند که ایران قصد دستیابی به سلاح اتمی دارد و تا سال ۲۰۱۴ هم به آن نائل خواهد شد.
به باور من این شکست، سمبلی از عدم تمایل غرب به این مهم است که تعادل احتمالات از سال ۲۰۰۳ به این سو بر هم خورده است. شواهد نشان می دهد که در آن سال ایران از هدف در اختیار داشتن سلاح اتمی به سوی هدف قرار داشتن در “آستانه” ظرفیت اتمی حرکت، و سیاست های خود را نیز بر این اساس تنظیم کرده است.
با این حال از منظر حقوقی، تقاوت قابل توجهی میان رفتن به سوی سلاح اتمی و رفتن به سوی آستانه توانایی وجود دارد. اولی بر اساس پیمان منع گسترش (NPT) ممنوع است اما دومی نه.
تا آنجا که حتی باید گفت در سال ۱۹۶۸ مقامات وزارت خارجه ایالات متحده آگاه بودند که در لوای قانون جدید NPT حرکت سوی آنچه اصطلاح “حاملگی هستهای” بر آن گذاشته بودند غیر قانونی محسوب نمیشد. (از سال ۱۹۶۸ چندین بار این وضعیت تجربه شده است.)
اعتراض به ایران در حال رسیدن به بمب اتمی به هیچ روی استانداری دوگانه نیست، بلکه امتناع از تحمل ایران دارای توانایی “حاملگی هسته ای” یک استاندارد دوگانه است.
یک دولت مجهز به سلاح اتمی ممکن است به طور منطقی به عنوان یک “ خطر واضح و حی و حاضر” برای بقیه دولت ها تلقی شود.( گرچه در عمل واقعیت تهدید آمیز بودن عموما سئوال برانگیز است) در حالی که یک دولت در آستانه، چنین خطری محسوب نمی شود.
هیچ کدام از دوستان قابل احترام ایران مایل نیستند که ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند، اما آن ها درباره فلسفه رسیدن ایران به وضعیت “آستانه” تامل می کنند.
رهبران ایران می دانند که رد شدن از خطی که ظرفیت هسته ای را از مالکیت هسته ای جدا می کند عواقب بسیاری خواهد داشت. آن چنان که فردریک کبیر تجربه کرد، تنها یک بار می توانید پیمان را نقض کنید ( در مورد ایران نقض پروتکل پادمان های NPT تا سال ۲۰۰۴) و نه دو بار.
با این حال رهبران غرب نتوانسته اند موضع هماهنگی اتخاذ و این تمایز را به ایران پیشنهاد کنند. یک دلیلش این است که رهبران ما اعتقاد دارند تحمل ظرفیت سلاح اتمی ایران –ـ و اذعان تاکتیکی به اینکه “حاملگی هسته ای” چندان وحشتناک نیست- ـ می تواند ماشه گسترش سلاح اتمی را بکشد. گزارش مشابهی از روزنامه تلگراف ادعا می کند که اوایل امسال ساورز به دولت پیرامون آغاز مسابقه تسلیحات اتمی در خاورمیانه هشدار داده است.
منبع : لوبلاگ – 23 جولای