روحانی زمان زیادی ندارد

تقی رحمانی
تقی رحمانی

صدای مخالفت با تحریم ها را در سال های اخیر، شورای ملی صلح در داخل کشور بلند کرد که دعوت کننده آن خانم عبادی بود که با کمک مهندس سحابی، خانم بنی اعتماد، سیمین بهبهانی… انجام گرفت. این اعلام منجر به تشکیل شورای ملی صلح در سال 1385 شداما سازمان های اطلاعاتی با اعضای آن برخورد شدیدی کردند. بعدها عضویت در شورای ملی شورا جرم سنگینی تلقی شد و محکومیت در پی داشت. با این حال جامعه مدنی ایران و جریان های سیاسی مانند ملی ـ مذهبی بار ها برای حل مسئله هسته ای پیشنهاداتی دادند که نمونه برجسته آن موضع ملی-مذهبی ها در رابطه با بیانیه استامبول درسال 1389 بود که به ابتکار ترکیه و برزیل مسئله هسته ای ایران را تا مرحله حل شدن برد؛پیشنهاداتی که از سوی امریکا نقض و با استقبال تندروها در تهران مواجه شد. در تمام دوران حکومت احمدی نژاد هم مخالفان تحریم صدای خود را بلند کردند. حتی در اوج جنبش سبز خانم عبادی با تحریم اقتصادی ایران مخالفت کرد و ایده تحریم سیاسی را داد. هم امضا کنند گان بیانیه 466 نفر و هم بیانیه 55 نفر زندانی چنین موضعی دارد. پس این ایراد که چرا امضا کنندگان این نامه ها از قبل به این تحریم ها اعتراض نکردند درست نیست. نام بسیاری از امضا کنندگان در فهرست شورای ملی صلح هست و مقالات و نوشته امضا کنندگان در مخالفت با تحریم ها هم وجود دارد.

 

 چرا نامه به اوباما در حال حاضر توجیه دارد؟

 مردم ایران در یک انتخابات به درستی به حکومت پیام داده اند که تحریم و جنگ را نمی خواهند. حال همین مردم به زبان متفاوت می گویند که: رئیس جمهور امریکا! ما می دانیم که شما هم از سوی تندرو ها تحت فشار برای ادامه بحران هسته ای هستید اما از شما می خواهیم که اگر دولت ایران برای حل مشکل هسته ای گام پیش نهاد، به آن پاسخ مثبت دهید. در همین رابطه است که نامه 55 نفر و 466 نفر معنی می یابد و ضروری می نماید.

از سوی دیگر در این نامه نام های متنوعی به چشم می خورد که با وجود دیدگاههای گوناگون بر مخالفت با تحریم ها مشترک هستند؛امر مبارکی که نشان دهنده حرکت مدنی حساب شده می باشد. این اشتراک نظر را باید مبارک دانست. پیوستن افراد گوناگون و حتی حمایت بخشی از حکومت هم نشان از قدرت جامعه مدنی و خواسته آن دارد. اما فراتر از این دو نامه و بیانیه ها که یک نمونه آن بیانیه کنشگران ملی-مذهبی خارج از کشور است، در درون جامعه هم نمایندگان جامعه مدنی در مورد موضع ضد تحریم فعال شده اند و این امر نشان می دهد که مسئله مخالفت با تحریم ها هم اعلام مواضع به دولت روحانی و حاکمیت و هم کشورهای غربی، با توجه به امکانات محدود جامعه مدنی که دوباره در حال نفس کشیدن است، می باشد.

 

گام بعدی چه می تواند باشد؟

اما اقدام مهم تر آن است که جامعه مدنی ایران و دموکراسی خواهان با برنامه و پیشنهاد سازنده به روحانی بگویند که از فرصت به دست آمده سود ببرد. برای انجام این مهم، روحانی باید باب دیپلماسی را به درستی بگشاید. بخشی از جامعه مدنی ایران امکان دیپلماسی عمومی را به روی سیاست هسته ای روحانی گشوده و برای او راه باز کرده است که این بار با اتکا به حمایت مردم در مذاکرات هسته ای حاضر شود. افکار عمومی به او این اجازه را می دهد که تیم هسته ای را خود اداره کند و در این راه با رهبری نظام هم از راه تعامل واردشود. منتها هدایت تیم هسته ای می باید به لحاظ اجرایی در دست روحانی و وزارت خارجه باشد. رهبری نظام گفته است که به مذاکرات خوش بین نیست، پس تیم بیت رهبری نمی تواند در مقام اجرایی مذاکرات وارد شود. سزاواراست کسانی مذاکرات را انجام دهند که برای آن برنامه جدیدی دارند؛ و روحانی مدعی این برنامه مناسب است. مذکرات می تواند از سوی وزارت امور خارجه دنبال و از جانب ایران یک صدا شنیده شود. این رویه به قانون اساسی نزدیک تر است، چرا که منسوبان رهبری پاسخ گو نیستند. این ایراد را دانشجویان هم در دیدار با رهبری نظام مطرح کردند اما پاسخ مناسبی نشنیدند. در نتیجه بهتر آن است که دولت پاسخ گو مسئولیت قانونی خود را انجام دهد تا جامعه مدنی هم بتواند از روحانی گزارش کار دریافت کند.

 جامعه ایران با رای به روحانی خطر حمله به ایران را کاهش داد، اما حالاخواست جامعه مدنی حل با عزت مسئله تحریم ها است. مطابق قوانین این وظیفه دولت است که به این خواست مردم پاسخ دهد. در این راستا آنچه جلب توجه می کند، وجود گرایشات گوناگون در میان منسوبان رهبری نظام است که در مورد مسئله هسته ای سیاست واحدی ندارندوهنوز افراطیون در بیت قدرت مندند. موضع ولایتی که به دیدگاه روحانی نزدیک است نشان می دهد که گرایشات گوناگون در بیت رهبری می خواهند نظرات خود را علنی کنند.

اما در این رابطه مهم کاستن از درد مردم است که تحریم ها در کنار تنگ نظری های حکومتی آنان را هم ناراحت و هم تا حد زیادی ناامید کرده است. هر گشایشی در زندگی مردم برای آنان روحیه بخش خواهد بود و مشارکت سیاسی را افزایش و جامعه مدنی را تقویت خواهد کرد.

در همین راستا است که جامعه مدنی ایران باید از روحانی بخواهد که از فرصت به دست آمده داخلی و خارجی استفاده کند و تندروان داخلی و خارجی را از میدان عقب بزند، برای این کار توان دیپلماسی خود را به کار اندازد و در گفتگو های هسته ای و اجلاس آتی در نیویورک با دستان پر شرکت کند و به غرب و جامعه جهانی نشان دهد که دارای اختیار کافی است و صدای مردم ایران را انعکاس می دهد. با این وصف طولانی شدن اعلام دبیر شورای امنیت ملی نشان می دهد که بیت رهبری هنوز بر سر رسیدن گزینه مناسب با سیاست های هسته ای جدید با روحانی به توافق نرسیده و این امر نگران کننده است.

پس باز شایسته است که جامعه مدنی ایران خواست خود را بلندتر اعلام کند تا دست روحانی برای چانه زنی بازتر گردد، چرا که روحانی هم زمان زیادی در اختیار ندارد. اجلاس آتی در نیویورک می تواند فرصت مناسبی باشد که مذاکرات هسته ای را در روال مناسبی قرار دهد. دراین مسیر کارشناسان روابط بین الملل می توانند با ارائه روش مناسب برآگاهی جامعه بیفزایند، تا جامعه هم توان ارزیابی سیاست روحانی را داشته باشد. حضور جامعه مدنی واحزاب سیاسی در کنار دید کارشناسی توان جامعه و حتی حکومت را برای حفظ منافع ملی بالا می برد.