ایران؛ آتش زیر خاکستر

نویسنده

» تحلیل نیویورک تایمز از اوضاع کنونی کشور

ویل یانگ

یک سال پس از انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری ایران، جریان آشنای زندگی به این کشور بازگشته است. دولت با یک سرکوب همه جانبه، مستمر و گاه وحشیانه، توانسته  جریان اعتراضی که کشور را به مدت چند ماه پس از انتخابات در شوک بزرگی فرو برده بود، از صحنه حذف کند. مخالفان اعتقاد دارند انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد با تقلب صورت گرفته است.

اما لایه نازک ماسک آرامش و خونسردی، چیزی است که در اینجا، “آتش زیر خاکستر” لقب گرفته است. اثری از تظاهرات و راهپیمایی های عظیم برجا نمانده است، اما غلیان اجتماعی سرجای خود است و در زندگی روزمره جریان دارد. زن جوانی که سال ها به طور داوطلبانه در بیمارستان کودکان کار کرده است، می گوید اکنون کار داوطلبانه خود را به چشم “ابزاری برای مقاومت” نگاه می کند زیرا این کار بیانگر ناتوانی دولت در تأمین خدمات برای شهروندان است.

پسر یکی از مقامات سرشناس به دوستی گفت دیگر از پدرش که برای دولت کاری کار می کند، دولتی که به اعتقاد او فاسد است، پول قبول نمی کند.

یک استاد دانشکده پزشکی اخیراً برای نوشتن بر روی تخته سفید برای دانشجویانش، از ماژیک سبز استفاده می کند و سپس با لبخندی خاص، ماژیک رنگ دیگری را برمی دارد و می گوید، ممکن است به دلیل استفاده از رنگ سبز، نماد مخالفان سیاسی، دستگیر شود.

یک مترجم زبان 30 ساله که نظیر بسیاری از مصاحبه شوندگان در این مقاله، از ترس ارعاب دولت خواست ناشناس بماند، گفت: “ممکن است در ظاهر به نظر برسد همه چیز تمام شده است، اما همگان آتش را زیر خاکستر نگه داشته اند تا اگر فرصتی پیش بیاید، آن را دوباره فروزان کنند.”

ایران از زمان وقوع بحران سیاسی 22 خرداد 1388 تغییر کرده است.

در جریان مصاحبه های متعددی که ظرف چند ماه گذشته با ایرانی ها از طیف های مختلف جامعه در داخل و خارج کشور صورت گرفته، برای اولین بار در سه دهه تاریخ جمهوری اسلامی، تصویر شفافی به دست می آید که بر اساس آن یک جامعه آگاه تر سیاسی با شکاف فزاینده میان طبقه متوسط و فقیر جامعه چشم می خورد و هسته ای مصصم در آن با رژیم مخالف است.

نارضایتی های سیاسی در همراهی با نگرانی های واقع گرایانه نظیر نرخ بیکاری و تورم دو رقمی، به دامنه نارضایتی ها افزوده است.

یک کارمند 59 ساله دولت گفت: “چند روز پیش در اتوبوس با یک مرد برخورد کرده که میزان اطلاعات او باورنکردنی بوده است. آن مرد شروع به صحبت درباره ذخیره ارزی کشورهای مختلف کرده و زبان به انتقاد از دولت گشوده بود.”

تحلیلگران سیاسی می گویند آقای احمدی نژاد و ولی نعمت او، آیت الله علی خامنه ای، نسبت به سال گذشته قوی تر هستند اما پایگاه حمایتی کوچکتری دارند.
آنها برای حفظ قدرت، تا حد زیادی بر روی زور، ارعاب، بازداشت، احکام زندان، سانسور و حتی اعدام تکیه می کنند. آنها روزنامه ها را بسته اند، احزاب سیاسی را ممنوع کرده اند و تمامی مردم به جز افراد همفکر خود را ساکت کرده اند. هزاران نفر از مخالفان آنها از ترس حبس، کشور را ترک کرده اند.

جریان اصلاحات به عنوان یک سازمان سیاسی رسمی، وجود خارجی ندارد.

رهبران جنبش به اصطلاح سبز، میر حسین موسوی نخست وزیر سابق و مهدی کروبی رئیس مجلس سابق، از خواسته های خود برای مطالبه آزادی سیاسی بیشتر دست برنداتشه اند، اما  از رویارویی مستقیم سیاسی با دولت اجتناب کرده اند و می گویند این کار ارزش ریختن خون مردم و صدور احکام طولانی مدت زندان را ندارد. آنها تظاهرات برنامه ریزی شده برای روز شنبه را به دلیل عدم صدور مجوز، لغو کردند.

نیروهای امنیتی چند روز مانده به سالگرد انتخابات آشکارا گفتند با هرکس که به خیابان بیاید، به شدت برخورد خواهند کرد. گزارش می شود مردم تهران در روز جمعه پیامک های تهدید کننده بر روی تلفن همراه دریافت کرده اند.

در این پیامک ها آمده است: “شهروند گرامی، شما فریب رسانه های خارجی را خورده اید و برای آنها کار می کنید. اگر این کار را تکرار کنید، بر طبق قانون اسلامی با شما برخورد خواهد شد.”

یک روز پیش از آن نیز پلیس به نمایش قدرت دست زد و نیروهای ضد شورش سیاه پوش خود را سوار بر موتور سیکلت به گردش در شهر فرستاد و نیروهای لباس شخصی نیز در خیابان ها موضع گرفتند و ایستگاه های بازرسی در شهر برپا کردند.

رهبران کشور ظرف هفته های گذشته به اعمال گسترده قوانین اخلاقی در جامعه دست زده اند. وسعت و شیوه برخوردها نسبت به سال گذشته شدت بیشتری داشته است. در داخل، این اقدامات به چشم ایجاد ارعاب در آستانه 22 خرداد و سالگرد انتخابات ریاست جمهوری نگاه می شود.

مقامات دست به کار فیلمبرداری از زنانی شده اند که آنها را متهم به بدلباسی می کنند، واز این فیلم ها به عنوان مدرک برای ارائه به دادگاه استفاده می کنند. پلیس برای مجازات آرایش که از نظر آنها نامناسب تشخیص داده شود، جرایمی را درنظر گرفته که به گفته برخی از مردم، مبلغ آن از 1000 دلار نیز بیشتر است. زنان عشوه گر به چهار راه ها گماشته می شوند و مردانی که برای حرف زدن با آنها توقف کنند، بازداشت می شوند.

یک آرایشگر 25 ساله گفت: “نظر مردم نسبت به دولتشان بد بود و حالا آنها دارند کار را بدتر می کنند.”

درحالی که  بسیاری از مردم ناراضی هستند، برخی دیگر می گویند یک سال رنج و فداکاری در حال ثمر دادن است. یک دانشجوی پزشکی 20 ساله گفت:   مردم به یک چیز دست پیدا کرده اند، آن هم حد معینی از استقلال فردی است. آنها با خودشان تصمیم می گیرند که برای اعتراض به خیابان بروند، خبرها را دنبال کنند. این اتفاقی است که برای همه افتاده است. آنها در حال از دست دادن شکیبایی خود در بخش های مختلف زندگی هستند و به نظر نمی رسد دیگر به هر چیزی تن بدهند.

 

منبع: نیویورک تایمز- 11 ژوئن