فروشگاه شاه مسعود حکیمی طرفه جائی است: در کنار ردیف کارتن های آب نبات به رنگ میوه های مختلف، برروی میزی از چوب آبنوس کامپیوتری قرار داده شده است. مغازه دار ریشی فلفل نمکی دارد. با لبخند می گوید:” شیرینی ها را به زودی به ایران می فرستیم”. بیرون در خیابان ماشین ها قار و قور کنان در هم می لولند.
در این محله تجاری هرات، شهر بزرگ غرب افغانستان که با مرز ایران چندان فاصله ای ندارد، چرخ اقتصاد بی اعتنا به” جنگ” در گردش است، جنگی که به هرات ربطی ندارد و در فاصله ای دور ایالات شرقی و جنوبی کشور را نشانه رفته است.
پهلوی انبار آب نبات های شاه مسعود حکیمی موتور سیکلت فروشی محمد رفیع قرار دارد. او با وارد کردن قطعات از ایران( موتور های ساخت چین و زین و چرخ) آن ها را در محل مونتاژ می کند. محمد رفیع با موهای ژل زده و کت جین جوانی است پرکار که زندگی اش میان دانشکده اقتصاد و دنیای تجارت تقسیم شده و علیرغم جوانی تاجری است موفق که روی دست همگنانش زده است. با لحنی شاد از این موفقیت می گوید :” سود سالانه ام ده تا بیست در صد افزایش یافته”.
شیرینی افغانی به ایران صادر می شود و افغانستان قطعات ساخت ایران را وارد می کند. باگردشی در قلب بازار هرات بهتر از هر آمار و ارقامی می توان به پیوند نزدیک این منطقه غربی افغانستان و ایران پی برد و سنگینی وزن تاریخ را حس کرد زیرا هرات در گذشته، در فواصل منظم به امپراتوری پارس منضم می شد.
تهران سال های مدید خواستار انضمام دوباره این شهر استراتژیک که در مسیر تجاری خاورمیانه و شبه جزیره هند قرار داشت، به خاک ایران بود تا هنگامی که لندن جلوی جاه طلبی آن را در قرن نوزدهم سد کرد. در آن زمان ضرورت های” بازی بزرگ” ایجاب می کرد که افغانستان در مقابل روسیه نقش دولت ضربه گیر را ایفا کند. ایران هرچند در زمینه انضمام سیاسی افغانستان شکست خورد امّا نفوذ فرهنگی آن به قوّت تمام باقی ماند به خصوص به واسطه زبان فارسی که زبان مردم افغانستان نیز بود. حضور سه میلیون پناهنده افغانی در ایران بین سال های 1981 و 2001 که در پی اشغال افغانستان توسط شوروی و وقوع جنگ داخلی و سپس روی کار آمدن حکومت طالبان از کشور گریخته بودند موجب تجدید پیوندهای آبا و اجدادی میان افغان ها و ایرانیان شد.
شاه مسعود حکیمی آب نبات فروش هراتی با حسرت می گوید:” پولی که در ایران به پناهنده ها می دادند منبع مالی مهمی برای هرات به شمار می رفت”. استقرار صلح و بازگشت پناهندگان به کشور نقیض خود را به همراه آورد و آن خشکیدن سرچشمه مواهب پناهندگی بود.
امّا موج موهبت های دیگری در راه است، موجی که ابعاد سیاسی گسترده تری دارد و روی آن فکر شده است. تهران به منظور تقویت ریشه های نفوذش در این منطقه مرزی در “عملیات بازسازی” افغانستان پس از طالبان شرکتی فعال دارد. جاده ای که از قرارگاه مرزی اسلام قلعه تا هرات ادامه دارد با سرمایه ایران ساخته شده است. به علاوه ایران در طرح احداث خط آهن شهر خاف در ایران به هرات( به طول 125 کیلومتر) سرمایه گذاری کرده است که همچون برنامه برق رسانی به هرات یک طرح استراتژیک به شمار می رود: حدود یک سوم برق مصرفی هرات از طریق ایران تأمین می شود.
رفیق شاهی، استاد دانشگاه هرات می گوید:” ایرانی ها خیلی در هرات فعالند چون از نظرشان این منطقه در تأمین امنیت ملّی کشورشان نقش مهمی ایفا می کند”. براساس گفته منابع محلی در کنسولگری ایران در هرات نزدیک به چهل دیپلمات مشغول به کارند که البته حوزه فعالیت شان تنها به طرح های توسعه افغانستان محدود نمی شود و هر کاری که از دست شان ساخته باشد برای اقلیت شیعه هرات انجام می دهند.
در ایام جشن های مذهبی کنسول شخصاً در مسجد صدیقیه که با پول ایران ساخته شده حضور می یابد. مسجد نشریه ای با عنوان پیام صدیق و مجله ای به نام شکوفه ها برای بچه ها منتشر می کند که بودجه هردو را کنسولگری ایران تأمین می کند به علاوه کتابخانه و مدرسه مسجد که باز هم با هزینه کنسولگری تأسیس شده اند. رفیق شاهی در توضیح حضور ایران می گوید:” ایرانی ها برای مقابله با نفوذ آمریکائی ها اینجایند”. آمریکا و نیروهای ناتو سه پایگاه نظامی در ایالت هرات تأسیس کرده اند که به گفته رفیق شاهی” ایرانی ها را بسیار نگران کرده است چون می ترسند که در صورت بروز بحران یا درگیری از این پایگاه ها علیه ایران استفاده شود”.
سوء ظن دوجانبه است و آمریکائی ها هم فعالیت ایران را در منطقه تحت نظر دارند. ناظران محلی علّت تشدید مواضع کابل در زمینه تمرکز گرائی در سال های اخیر را مشغله ذهنی آمریکا برای ایجاد مانع بر سر راه بازی تهران می دانند. فراخواندن اسماعیل خان مرد قدرتمند منطقه در سال 2004 به کابل به یک تنش عاطفی منجر شد که البته ابعاد گسترده ای نیافت. اسماعیل خان به جماعت تاجیک ها که در ایالت هرات اکثریت دارند تعلق دارد که پس از 2001 به حکمرانی هرات منصوب شد امّا پیش از آن در صف مقدم مبارزه با طالبان نمونه تمام عیار یک ارباب جنگجو به شمار می رفت. اسماعیل خان گرچه اربابی مستبد بود و با سختگیری های مذهبی خود هراتی ها را که به فرهنگی بازتر تعلق دارند می آزرد، توانسته بود با گسترش اقتصاد منطقه پایه های محبوبیتش را محکم کند. در حالی که چرخ های عملیات بازسازی در دیگر ایالت های کشور به گل نشسته بود هرات تحت حکمرانی او با تکبر جلوه می فروخت.
اسماعیل خان به پشتوانه ایالت “ نمونه” ای که ساخته بود در حال تبدیل شدن به حاکمی خود مختار بود و همین مسئله سرانجام کابل را از کوره به در کرد. حامد کرزای، رئیس جمهور که مسلم بود از طرف آمریکائی ها تحت فشار قرار گرفته است اسماعیل خان را از ملک طلق خود به جای دیگری منتقل کرد. بر اساس تحلیل آقای شاهی” به گمان آمریکائی ها اسماعیل خان تحت نفوذ ایران قرار داشت”. واقعیت این است که این رابطه مجرمانه اصلاً برقرار نشده بود امّا آمریکائی ها حاضر نیستند خطر کنند. هرات نباید به آنسوی مرز تغییر مکان دهد.
منبع: لوموند 31 مارس