مراجع سکوت خود را بشکنند

محمد رهبر
محمد رهبر

» دبیر تشکل جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف در مصاحبه با روز:

جامعه مدرسین طلاب قم و نجف یکی از تشکل های روحانیت در کشورست که در یکسال اخیر علیه حکومت اسلامی و شخص آیت الله خامنه ای موضع گرفته و رهبر جمهوری اسلامی را به بی عدالتی متهم کرده است . این تشکل در آستانه سفر رهبرجمهوری اسلامی به قم، با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب  به روحانیون و مراجع تقلید قم، از آنها خواست به دیدار آیت الله خامنه ای نروند. در این بیانیه همچنین آیت الله خامنه ای به جعل مرجعیت و فقاهت و ظلم در حکومت متهم شده بود؛در این مورد با حجت الاسلام سید مجید مصطفوی، دبیر این تشکل مصاحبه کرده ایم. وی ضمن ارائه تحلیل از وضعیت موجود، می گوید: “فشار حکومت ظلم نمی تواند و نباید بر برای انجام تکلیف ملی، دینی و شرعی خللی ایجاد کند و بر رفتار آقایان مراجع اثر گذارد. مرجعیت مستقل شیعه در طول تاریخ اسلام همیشه پشتیبان ملت مظلوم و مامن مردم در برابر ظلم بوده است. این انتقاد و سئوال را ما به حضرات مراجع نجف اشرف نیز وارد می دانیم و امیدواریم این سکوت را بشکنند و طعم شیرین اسلام رحمانی را به مردم بچشانند.“ 

متن این مصاحبه در پی می آید.

 

نامه اخیرجامعه مدرسین و طلاب قم و نجف در آستانه دیدار آقای خامنه ای از قم، بازتاب گسترده ای داشت و به نوعی به مخالفت روحانیون مستقل تلقی شد؛ شما به عنوان دبیرکل این تشکل روحانی، فکر می کنید اکثریت علمای قم با حکومت آیت الله خامنه ای مخالف هستند؟

علما، روحانیون و مراجع مستقل قم که اکثریت جامعه روحانی قم را در بر می گیرد از مخالفین بزرگ رفتار ها و حکمرانی شخص آقای خامنه ای می باشند؛ اندکی هم که اعلام بندگی و طرفداری ایشان را می کنند، مواجب بگیرانی هستند دست پرورده همین حکومت که اکثریت شان از نظر علمی و فقهی در سطح بالایی نیستند و همین قلیل افراد، با فشاری که حکومت آقای خامنه ای بر حوزه ها گذاشته است، گردانندگان حوزه شده اند.

 

در یکسال اخیر و پس انتخابات، از مراجع قم  به غیر چند تن از آیات از جمله آیت الله منتظری، صانعی و موسوی اردبیلی کسی موضعی نگرفت، این سکوت را حمل بر چه می کنید؟ آیا فشار حکومت بر حوزه و روحانیان را دلیلی برای خاموشی می دانید؟

لازم است توجه شود که تقریبا تمامی مراجع مستقل هرگز از رویه حکومت دفاع نکردند و حتی در مجالس خصوصی و کلاس های درس خود، انتقادات بسیار بنیادی، به عملکرد حکومت داشته اند و به جز مراجع عظام حضرات آیات مرحوم منتظری، صانعی و موسوی اردبیلی، حضرت آیت الله بیات زنجانی نیز در قم در حمایت از مردم و محکوم کردن جنایات دستگاههای حکومتی موضع گیری صریحی نموده اند. باید یاد آور شوم که در شهرهای دیگر نیز حضرات علما و فقهای مستقل همچون حضرت آیت الله دستغیب در شیراز و حضرت آیت الله طاهری در اصفهان، نه تنها موضع گیری و اعتراض کرده اند، حتی در مقابل حمله های وحشیانه و غیر انسانی و غیر اسلامی فرمانبران آقای خامنه ای از مواضع خود بازنگشتند. ما نیز در نامه ها و بیانیه هایی که منتشر نموده ایم دائما سکوت علما را نقد و خطاب به مراجع و علمای ساکت اعلام کرده ایم که اگر مصلحتی در سکوت خویش می بینید ما را نیز از این مصلحت خبردار کنند تا ما نیز سکوت کنیم. طبیعتا فشار حکومت ظلم نمی تواند و نباید بر برای انجام تکلیف ملی، دینی و شرعی خللی ایجاد کند و بر رفتار آقایان مراجع اثر گذارد که مرجعیت مستقل شیعه در طول تاریخ اسلام همیشه پشتیبان ملت مظلوم و مامن مردم در برابر ظلم بوده است. این انتقاد و سئوال را ما به حضرات مراجع نجف اشرف نیز وارد می دانیم و امیدواریم این سکوت را بشکنند و طعم شیرین اسلام رحمانی را به مردم بچشانند. 

 

در بیانیه تشکل طلاب قم و نجف آمده که آقای خامنه ای به قصد گرفتن حق اجتهاد برای مجتبی خامنه ای به قم می رود؛ در حالی که خود نیز مجتهد مطلق نیست. آیا به غیر از تشکل روحانی شما ، علمای نجف و قم هم معتقد به مجتهد نبودن آقای خامنه ای هستند ؟

در نامه آورده ایم که جناب آقای خامنه ای همچون اهالی حوزه و هم دوره ای های ایشان در حوزه کاملا واقف به سطح علمی و تحصیلات حوزوی خود می باشد. ما زمانی را که پس از فوت آیت الله خمینی ایشان را به یکباره از حجت الاسلام به آیت الله تغییر دادند، به یاد داریم. اعلام مرجعیت ایشان پس از رحلت مرحوم آیت الله اراکی هم یک دزدی تاریخی است؛این دزدی در طول تاریخ حوزه بی سابقه بوده است که خطیبی، خطابت خود را با فقاهت و اجتهاد اشتباه گیرد و با پایین آوردن مقام مرجعیت تا حد خطابت باعث وهن روحانیت و اهانت به ساحت مرجعیت شود.

 

آقایان مصباح یزدی و محمد یزدی ، آقای خامنه ای را متصل به امان زمان و دارای درجاتی از معصومیت دانسته اند. اولا نظر شما در این مورد این ادعاها چیست و دیگر اینکه چرا چنین تبلیغاتی در رسانه های رسمی آغاز شده و صریحا آقای خامنه ای را سید خراسانی و فرمانده لشگر امام زمان می نامند؟

در قرآن سوره 33 (احزاب) آیه 33 آمده است: “انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا” یعنی: همانا خداوند می خواهد کوچکترین آلودگی را از شما خاندان پیغمبر بزداید، شما را پاک و پاکیزه قرار دهد.طبعا تمامی این ادعاهایی که شما مطرح نمودید کذب محض می باشد و به جز رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) و ائمه اطهار(ع) هیچ شخصی در عالم معصوم نمی باشد. مقام عصمت، مقامی اکتسابی نیست و خدادادی است که در 14 نور تجلی پیدا کرده است. باید بدانیم هرگز کسی که بر مقام غصبی رهبری و مرجعیت دروغین تکیه زده است، دروغ می گوید و جنایات هولناکی به دستور مستقیم و یا غیر مستقیم وی از جمله تجاوز، شکنجه و قتل صورت گرفته است، جنایاتی که خود ناقض و نافی اقل ضروریات و مسلمات فقه و شرع اسلامی است، نمی تواند در مقام ارتباط با حضرت ولی عصر باشد و ادعای ارتباط آقای خامنه ای با حضرت مهدی(عج) اهانت واضح به مقدسات شیعی و اسلامی است. ادعا هایی نیز وجود دارد که رسانه های حکومتی مطرح می شود. این قبیل از ادعاها فقط برای مقدس جلوه دادن آقای خامنه ای است و جز نشر اکاذیب از تریبون دولتی، توهین به مقدسات، تشویش اذهان عمومی و از بین بردن وجهه روحانیت نتیجه دیگری ندارد. البته لازم به ذکر است که شخص آقای خامنه ای مسئول تمامی این انحرافات و تحریفات می باشد؛ اگر خلاف این امر بود، ایشان می توانست با اعتراض به این ادعاها و دروغ ها، عذری در درگاه خداوند داشته باشد.

 

تشکل طلاب نجف و قم آیا در یک سال اخیر شکل گرفته و یا در سالهای قبل نیز فعالیتی داشته است؟ آیا در این تشکل مراجع و علمای بنامی نیز هستند که نمی خواهند نامشان فاش شود و یا همگی این مجموعه طلاب و بدنه حوزه علمیه قم هستند؟

این تشکل، تشکلی است که همیشه بوده و هست، لیکن در وقایع اخیر و اتفاقات پس از انتخابات، و پس از هتک حرمتهای علنی و واضح به شعائر اسلامی و ظلم شدید حکومت بر مردم، بر آن شد تا اعتراض جمع کثیری از مراجع، فقها، عرفا، مدرسین و طلاب علوم دینی که در حوزه های علمیه قم و نجف و دیگر شهر های جهان می باشند به صورت علنی با توجه به ملاحظات امنیتی به گوش مردم ایران برسد. سایت متقن که به همت جمعی از مدرسین و طلاب مستقل حوزه های علمیه در قم و نجف، راه اندازی شده، بر آن است که به حول و قوه‌ی الهی صدای خاموش شده‌ی جمع عظیمی از مدرسین، طلاب و روحانیان سراسر جهان اسلام، خصوصا نجف و قم، را به تمامی رهپویان راه حق و آزادگی برساند. مدرسین، طلاب و روحانیونی که در همه‌ی این سالها در ایران و دیگر کشورها به انحای مختلف به استبداد ستبر دینی در داخل ایران واکنش نشان داده اند و حتی اگر ساکت بودند، نگذاشتند سکوتشان نشانه‌ی رضایت قلمداد شود. آنان در تمام این سالها مراتب مختلف امر به معروف و نهی از منکر را در قبال حکومت (مسمی به) دینی در ایران امروز به جا آورده و هیچ گاه تن به تحریف این اصل اصیل اسلامی توسط حکومت ایران نداده اند که کوشیده امر به معروف و نهی از منکر را در جزئیات شرعی مربوط به رفتار شهروندان محدود کند و عامدانه خود را از مشمولیت آن اصل اصیل استثناء کند.حکومتی که به اسم دین و در لوای فقه اسلامی کوشید اصل امر به معروف و نهی از منکر را از جوهره‌ی سیاسی و نقادانه‌ی آن تهی کند و آنرا از قشریگری‌ای بی اعتنا به نقد حکومت پر سازد. گویی فراموش کرده بودند و یا خود را به فراموشی زده بودند که مطابق حدیث مشهور «لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۴۰۶) ترک امر به معروف و نهی از منکر، در همین دنیا نیز عذاب الهی را به دنبال دارد که همان گرفتار آمدن به ولایت اشرار است (فیولی الله أمورکم شرارکم) و درهای استجابت دعا را نیز مسدود خواهد کرد (ثم تدعون فلاتستجاب لکم دعاؤکم). مطابق این حدیث شریف امر به معروف و نهی از منکر علی الاصول متوجه مسئولین امر است، یعنی آنها که، به حق یا به ناحق، سرپرستی امور مردم را به عهده دارند. ترک چنین اصل واجب شرعی‌ای علاوه بر خرابی کار دنیا از طریق مسلط شدن صاحبان ولایت اشرار، عواقب آسمانی و متافیزیکی هم به دنبال دارد و آن بی پاسخ ماندن نیایشها و دعاهای بندگان تارک امر به معروف و نهی از منکر، به درگاه حضرت حق از سوی حق تعالی است.ما مدرسین و طلاب قم و نجف علنی نکردن امر به معروف و نهی از منکر و انتقاد خویش نسبت به استبداد دینی حاکم در سرزمین پهناور ایران را بیش از این جایز نمی دانیم، امر به معروف و نهی از منکری که علنی کردن آنرا وظیفه شرعی خود می‌دانیم. عمل به چنین اصلی حتی اگر واجب کفایی باشد، واجبی است که بر زمین مانده است، چه رسد به آنکه واجبی عینی باشد. وظیفه خود می‌دانیم که آنچه در حوزه‌های علمیه آموخته‌ایم به کار بریم تا نشان دهیم که به تعبیر منسوب به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) «إن الله لا یقدس قوماً لا یعطی الضعیف حقه» (کنزالعمال، المتقی الهندی، ج۳، ص ۷۷) خداوند قومی را که حق ضعیف را عطا نمی کند، مقدس نمی شمرد.بر سر آنیم که به لطف پروردگار تقدس پوشالی و دین‌تراشی حاکمان استبدادخوی ایران را بر اساس مبانی فقه و الهیات اسلامی نشان دهیم و تشریح کنیم که چگونه دیانت اسلام برای حاکمان دیار ما، مطابق حدیث گویای امام حسین ابن علی (علیه السلام) لقلقه ای بر زبانشان است (لعقٌ علی ألسنتهم) که با آن نقص حجت شرعی و کفایت مملکت‌داری خویش را می‌پوشانند و آنگاه که پای عمل به مبانی شرعی و الهی به میان آید از زیرپاگذاشتن آن مبانی مسلم شرعی و الهی (همچون لزوم حفظ دم و عِرق و ناموس شهروندان حکومت اسلامی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان) در جهت حفظ قدرت دو روزه‌ی دنیوی خود ذره ای ابا ندارند.در این راه و به حمد خدا علما و  مراجع بزرگی هستند که حسب مصلحت امنیتی صلاح می بینند که فعلا به صورت مخفیانه رهنمود های خویش را به ما بدهند.

 

آقای مصطفوی نظر آیت الله سیستانی درباره وضعیت حکومت ایران و شخص آقای خامنه ای چیست؟ گفته شده که آیت الله سیستانی از مدافعان ولایت فقیه و آقای خامنه ای هستند؛آیا این سخن مقرون به صحت است؟

حضرت آیت الله العظمی سیستانی ولایت فقیه با مضمون فعلی را بارها، چه علنا و چه خفیا رد نموده است و ولایت فقیه را بر امور حسبیه می داند. حضرت آیت الله سیستانی، بارها از مواضع حکومت انتقادات بنیادی داشته اند. پس با توجه به واقعیات چون گذشته و همیشه طبیعتا تبلیغات حکومت صحت ندارد.

 

در بیانیه طلاب حوزه علمیه قم و نجف آمده است که دیدارعلما با آقای خامنه ای شراکت در ستمی است که او بر مردم ایران رواداشته است. بااحتساب اینکه تعدادی از علمای قم به پیشواز و دیدار آقای خامنه ای رفتند، به گمان شما آیا شرط عدالت و دیانت برای این دسته از علما برقرار است؟ اگر نیست، بدنه حوزه علمیه قم باید چه واکنشی به این همبستگی برخی علما باآقای خامنه  ای نشان دهد؟

ما معتقدیم اشخاصی که به دیدار آقای خامنه ای می روند، از حقوق بگیران ایشان هستند و حکومت آنها را برای چنین روزی تربیت نموده؛ اکثراینها هم در مقام مرجعیت نیستند و فقط به دلیل خوش خدمتی ها و گوش به فرمان آقای خامنه ای بودن مقام مرجعیت را از جامعه مدرسین که سازمانی حکومتی است و نه حوزوی دریافت نموده اند. طبیعتا هر که همراه جنایات این حکومت باشد، نه دیانتی دارد و نه عدالتی و خود به خود از مقام خود منعزل است.

 

سی سال بعد از انقلاب اسلامی، گفته می شود ضربه عظیمی به اعتبار روحانیت شیعی وارد آمده است. به گمان شما احیای روحانیت نیازمند به چه تدبیری است؟ آیا با ماندن روحانیان در حکومت و  نظریه ولایت فقیه این خسران قابل جبران است؟

هدف حکومت و نظام ایران، انحصاری کردن تفکر است و بنده قویا اعلام می کنم که روحانیت واقعی همچنان در دل مردم جای دارد. وداع با شکوه مردم ایران با مرحوم حضرت آیت الله العظمی منتظری(رض) خود گواه این امر است. حمایت عظیم مردمی از حضرات آیات صانعی، بیات و دستغیب نیز خود گواه این است که روحانیت واقعی و مستقل همیشه در دل مومنان جای دارد. نظریه ولایت فقیه، یک نظریه ای است که به انحراف کشیده شد و مرحوم حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره) نیز که از موسسین این نظریه بود، در اواخر عمر از منتقدان شدید ولایت فقیه بود. طبیعتا حکومت فقیه آنهم به سبک و سیاق امروزی چیزی جز استبداد و دیکتاتوری به بار نیاورده است و اصولا به اعتقاد ما دین از دولت جداست.

 

با توجه به شرایط ایران، پیش بینی می کنید که هجرت علما به نجف آغاز شود و مرجعیت شیعه دوباره به نجف بازگردد؟

از یک سو حوزه علمیه نجف بعد از سقوط نظام صدام، بسیار رونق گرفته است و رفته رفته، جایگاه اصلی خود را پیدا می کند؛از سوی دیگر ما معتقدیم این حکومت دیکتاتوری دوام زیادی ندارد همانطور که رسول مکرم اسلام فرموده است:« الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.» لیک شاید، هجرت بتواند راه حلی برای اعتراض به وضع موجود باشد، به صورت کوتاه مدت؛ در حالی که به نظر ما با وجود وضع موجود نیز باید اعتراضات علنی از سوی مراجع اعلام شود و ما همه حضرات را به این امر دعوت می نماییم تا به وظیفه ملی، شرعی و میهنی خود عمل کرده باشیم.