ماجرای تیتر مشهور خرداد

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

مقدمه

نشریه‌ی “اندیشه پویا” در شماره‌ خردادماه گذشته‌ خود، روایتی مختصر دارد از چگونگی تولد سه روزنامه‌ مشهور دوران اصلاحات، ازجمله “خرداد” به مدیرمسئولی آقای عبدالله نوری. راوی داستان حکایت انتشار خرداد، آقای علی حکمت، سردبیر آزاده و فاضل این روزنامه است.

نگارنده به تازگی ـ و با تأخیر ـ این بخش از نشریه را مشاهده کرد. به نظرم رسید به‌عنوان کسی که در مقام دبیر سرویس سیاسی این روزنامه ایفای وظیفه کرده، تدقیق هرچند مختصر این گزارش اهمیت دارد؛ و دست‌کم بیان برخی توضیحات در مورد بخشی از روایت سردبیر ارجمند خرداد، خالی از فایده نباشد. حداقل برای ثبت تاریخ، و تصحیح و تکمیل داده‌های علاقمندان و پیگیران تاریخ تحولات سیاسی و مطبوعاتی در ایران معاصر، این مختصر می‌تواند مفید باشد. کاش می‌شد این توضیح را در اندیشه پویا منتشر کرد؛ اما به‌خاطر ملاحظات امنیتی و محدودیت‌هایی که متوجه همکاران عزیز مطبوعاتی در این نشریه است، ناگزیر به این توضیح اجمالی، و انتشار آن در “روز” بسنده می‌شود.

 

فراموش‌شده‌هایی که فراموش نخواهند شد

روایت مختصر آقای حکمت، در چند مورد واجد افتادگی و جای خالی و اشتباه است. ازجمله آنکه ایشان در گزارش از تکوین خرداد و شرح فعالیت‌ برجسته‌اش، برخی محورها و روزنامه‌نگاران موثر در آن را از یاد می‌برند یا مورد بی‌توجهی قرار می‌دهند.

در صدر محورهای فراموش شده باید از پرونده قتل‌های زنجیره ای یاد کرد که به نوعی با تولد خرداد هم‌زمان بود. از نیمه‌ آذر ۱۳۷۷ که خرداد منتشر شد، تا هنگامه توقیف آن در پاییز ۱۳۷۸ (قبل از یک‌ساله شدن)، این روزنامه به شکلی محسوس، پیگیر ترور فروهرها، مختاری، پوینده، شریف و دیگر قربانیان قتل‌های سیاسی بود. در گزارش مختصر و شفاهی سردبیر خرداد، نشانی از این موضوع نیست. محور بسیار مهمی که به باور نویسنده، بخشی و وجهی از اعتبار و آبروی این روزنامه بود و هست.

اما در صدر اسامی روزنامه‌نگاران فراموش شده باید از دکتر علیرضا رجایی یاد کرد؛ روزنامه‌نگار فرهیخته‌ای که چند سالی است از پی کودتای ۱۳۸۸ در زندان روزگار می‌گذراند. وی نخستین دبیر سرویس سیاسی خرداد بود[1]، و البته پس از حدود دو ماه، به پاره‌ای دلایل از این روزنامه رفت و بعدتر در نشاط مستقر شد. اسامی فراموش شده‌ها البته متوقف به روزنامه‌نگار آزاده، رجایی نیست.[2]

آقای حکمت به هر دلیل، ذکر نام نگارنده را ـ که همراه ایشان بود و دبیر سرویس سیاسی خرداد و بعد روزنامه فتح به مدیرمسئولی دکتر یدالله اسلامی ـ مغفول گذاشته است. این هرچند مهم نیست، اما به‌خاطر تدقیق و اصلاح روایت ایشان از چگونگی درج یک تیتر (کوی دانشگاه تهران به خون کشیده شد)، گریزی از این یادآوری و ارجاع به این مسئولیت نیست.

 

آن تیتر: کوی دانشگاه تهران به خون کشیده شد

آقای حکمت در روایت خود از خرداد، و در مورد تیتر مشهور این روزنامه برای فاجعه کوی دانشگاه، چنین گزارش می‌کند: “در حالت عادی، تیتر یک روزنامه را با هماهنگی آقای نوری انتخاب می‌کردم و چیزی به‌عنوان شورای تیتر نداشتیم. اما وقتی بحران‌ها اوج می‌گرفت، بیشتر تصمیم‌ها جمعی می‌شد. در این جمع، شخصیت محوری خود آقای نوری بود. مرحوم علیرضا نوری هم حضور داشت، و گاهی هم محمد عطریان‌فر، عیسی خندان، عمادالدین باقی و گنجی. در قضایای کوی دانشگاه، چندین و چند بار شورای تیتر تشکیل دادیم تا ببینیم چه تیتر یکی داشته باشیم. طبقه‌ی بالا در اتاق آقای نوری جمع شده بودیم و تصمیم جمع این شد که تیتر ما عمق فاجعه را نشان دهد. تیتر زدیم: «دانشگاه به خون کشیده شد». فکر می‌کنم پیشنهاد تیتر متعلق به مرحوم دکتر نوری بود. حالا که نگاه می‌کنم به نظرم آن تیتر یکی از اشتباهات خرداد بود و قابل دفاع نیست. اما اشتباه کردن جزو ذات کار روزنامه‌نگاری است.”

اما پاره‌ای ملاحظات در مورد این گزارش:

۱. آقای عطریان‌فر از معتمدان آقای نوری بود و با توجه به نزدیکی دفتر روزنامه همشهری به خرداد (که هر دو در خیابان آفریقا واقع شده بودند) در آمد و شد پیوسته و تماس دائم. اما اغلب تیترهای خرداد، بدون دخالت و حضور ایشان نهایی می‌شد.

۲. آقای گنجی تقریبا نقشی در قریب به اتفاق تیترهای خرداد نداشت. عمده‌ تماس وی با خرداد و بعد فتح، برای انتشار یادداشت‌ها و مقالات ایشان بود. او بیشتر با روزنامه صبح امروز (به مدیرمسئولی آقای سعید حجاریان و سردبیری آقای علیرضا علوی‌تبار) در ارتباط بود.

۳ . آقای عمادالدین باقی اما در روندی فزاینده، در تعامل با خرداد بود و دخیل در خروجی اساسی آن، و به‌ویژه در مورد صفحات لایی این روزنامه و بعد فتح همراهی مهم و موثر بود.

۴. مرحوم دکتر علیرضا نوری، برادر آقای نوری، اگرچه از همراهان دائم روزنامه بود، و نقشی عمدتا مشورتی در تماس با سردبیر و مدیرمسئول داشت. وی به‌خاطر مشغولیت‌های انتخاباتی‌اش در زمستان ۱۳۷۷ و بعدتر حضورش در مجلس از خرداد ۱۳۷۸، دخالتی موثر در خروجی و تیترهای روزنامه نداشت.

۵. تشکیل شورای تیتر در خرداد اگرچه با حضور همه‌ دبیران سرویس‌ها، همیشگی نبود؛ اما اغلب تیترها با پیشنهاد و مشورت با برخی از دبیر سرویس‌ها (به‌ویژه با توجه به خروجی سیاسی روزنامه، پیشنهادهای سرویس سیاسی) و با نظر نهایی سردبیر و مدیرمسئول، نهایی و متحقق می‌شد.

۶. در فاجعه‌ کوی دانشگاه، پس از تهیه گزارش‌های مستند و میدانی همکاران سرویس سیاسی خرداد و نیز مشاهده‌ عکس‌های متعدد عکاسان روزنامه، شورای تیتر با حضور آقای نوری، آقای حکمت و تمامی دبیر سرویس‌ها تشکیل شد. تیتر مشهور خرداد، ازجمله ۲ یا ۳ تیتر اصلی و پیشنهادی سرویس سیاسی بود.[3]

نگارنده (در مقام دبیر سرویس سیاسی روزنامه) بر این تیتر اصرار و تاکید داشت. برخی از همکاران (دبیر سرویس‌های حاضر در شورای تیتر) به دلایلی با آن موافق و همدل نبودند.[4 ] یکی دو نفر از آنان نسبت به شدت و عمق خشونت تحمیل شده به دانشجویان معترض، مشکوک بودند و مجموعه گزارش‌ها و اخبار مستقیم یا باواسطه‌ موثق سرویس سیاسی را قابل اتکا نمی‌دانستند. یکی دو نفر از اعضای شورای تیتر، درج چنین تیتری را موجبی برای تهدید و ناامنی روزنامه ارزیابی می‌کردند. یکی دو نفر از ایشان، تیتر مزبور را باعث تحریک احساسات دانشجویان آسیب‌دیده توصیف می‌کردند. و البته در مقابل، موافقان تیتر (ازجمله نویسنده) بر لزوم منعکس کردن رویداد کم‌سابقه و ناگوار در پیشانی روزنامه، و آگاه کردن جامعه از رخداد اسف‌بار با حداکثر امکان (ازجمله تیتر اصلی و نخست روزنامه و عکس صفحه‌ اول و گزارش تصویری از ححمله به کوی دانشگاه) اصرار داشتند. تاکید نگارنده، و همراهی و هم‌نظری یکی دو نفر دیگر، و جسارت و تاکید و نظر نهایی شخص آقای عبدالله نوری بر لزوم بازتاب دادن عمق فاجعه، درنهایت منجر به تصویب و درج این تیتر بر پیشانی روزنامه شد.

آقایان عطریانفر و گنجی ـ و اگر اشتباه نشود، آقای باقی ـ در این جلسه حضور نداشتند. پیشنهاددهنده‌ تیتر نیز چنان‌که ذکر شد، مرحوم علیرضا نوری نبود (هرچند ایشان با این تیتر همدل بود).

۷. تیتر مشهور خرداد، در تاریخ مطبوعات ایران ثبت شد و با جنبش دانشجویی و جنبش‌های اجتماعی ایران معاصر پیوند خورد. این تیتر (کوی دانشگاه تهران به خون کشیده شد) بازتاب‌دهنده‌ بخشی از واقعیت هولناک و فاجعه‌ رخ داده بود. نگارنده درنمی‌یابد که چرا آقای حکمت که از وقوع “فاجعه” در کوی دانشگاه می‌گوید و ابراز می‌دارد که قرار شد “تیتر ما عمق فاجعه را نشان دهد”، بلافاصله می‌افزاید: “آن تیتر یکی از اشتباهات خرداد بود و قابل دفاع نیست.”

این تیتر نه تحریف حقیقت بود، نه واجد تندروی نسبت به رخداد، نه شامل اتهام و توهین، و نه سوء‌استفاده‌ سیاسی از یک رویداد.

ضمن احترام برای نظر آقای حکمت، سردبیر آزاده و فاضل و نازنین خرداد، نویسنده نه فقط در مقام پیشنهاددهنده‌ آن تیتر، و دبیر سیاسی خرداد در هنگام فاجعه، بلکه به‌عنوان یک روزنامه‌نگار و نیز ناظر و تحلیل‌گری که پس از ۱۶ سال به آن تیتر می‌نگرد، تیتر مزبور را افتخاری برای خرداد و روزنامه‌نگاری مستقل از قدرت، متعهد به کشف حقیقت، وفادار به جامعه مدنی، و جانبدار انصاف و حقوق شهروندان می‌داند.

۸. به‌عنوان نکته‌ پایانی، ذکر مختصر دو روایت مرتبط با موضوع، خالی از لطف نیست:

الف. آقای نوری همان هنگام به نگارنده از خشم نیروهای امنیتی سپاه و بخصوص سپاه ثارالله و مسئولان سرکوب در پایتخت گفت، و برآشفتن شدید آنان از تیتر خرداد، و عزم ایشان برای حتی حمله به دفتر روزنامه. فشارهای بعدی (تا حد حمله با بمب صوتی به دفتر روزنامه یا تعقیب و تهدید برخی عوامل اصلی روزنامه) بی‌دلیل نبود.

ب. ابراز نارضایتی شدید بازجوهای سازمان اطلاعات سپاه از خروجی سیاسی روزنامه خرداد، و به‌ویژه عملکرد آن در ماجرای فاجعه‌ کوی دانشگاه، در جریان بازجویی از نگارنده (در ماجرای بازداشت فله‌ای نیروهای ملی ـ مذهبی در زمستان ۱۳۷۹ و بهار ۱۳۸۰).

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. پس از آقای رجایی، آقای حمید کاویانی حدود یک ماه دبیر سرویس سیاسی خرداد بود.

۲. آقایان و خانم‌ها: نصرالله حدادی (دبیر سرویس ورزش و ویراستار)، محمدصادق جنان‌صفت (دبیر سرویس اقتصادی)، احمد غلامی (دبیر سرویس ادب و هنر)، فرزانه روستایی (دبیر سرویس بین‌المللی)، ژیلا بنی‌یعقوب (دبیر سرویس اجتماعی پس از آقای عیسی خندان)، و جواد منتظری (دبیر سرویس عکس) تنها شماری دیگر از اسامی فراموش شده هستند.

در مورد نقش دو یا سه نفر دیگر در خروجی خرداد، تاکید زیاده از حد و غیر منطبق با واقعیت صورت گرفته است (یکی دو نفر از ایشان، بیشتر در فتح همراه بودند و محتمل آقای حکمت این دو مقطع را درهم‌آمیخته‌اند).

۳. متاسفانه به‌دلیل رعایت پاره‌ای ملاحظات امنیتی، امکان یادکرد از اسم اغلب اعضای کوشنده و توانا و فروتن سرویس سیاسی خرداد نیست. روزنامه‌نگاران عمدتا خوش‌قلم و متخصص و جویای حقیقت و شجاعی که بار بخش مهمی از خروجی روزنامه بر دوش ایشان بود. متاسفانه و به علل و دلایل گوناگون، دیری است که نامی از اکثر ایشان در عرصه‌ روزنامه‌نگاری ایران نیست؛ و حتی بسیاری از روزنامه‌نگاران نورسیده‌ها، آنان را نمی‌شناسند.

۴. نگارنده ترجیح می‌دهد به‌خاطر رعایت پاره‌ای ملاحظات امنیتی و اخلاقی و حرفه‌ای، از ذکر اسامی و بیان دلایل ایشان پرهیز کند.