کاوه برزگر
”احمد قابل”، یکی از روشنفکران دینی منتقد حکومت در ایران، هفته گذشته با انتشار مطلبی در وبلاگ شخصی خود به بهانه زندانی و خلع لباس شدن برادرش “هادی قابل”، به شدت از آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرد و وی را به خودکامگی، نقض قانون اساسی، اعمال خلاف شرع و “براندازی سخت جمهوری اسلامی” متهم کرد.
این متن انتقادی، با وجود آنکه در رسانههای مکتوب داخل کشور و سایتهای خبری داخلی سانسور شد و حتی هیچ خبر یا اشارهای هم درباره آن منتشر نشد، انعکاس گستردهای در سایتها و وبلاگها و بین کاربران اینترنتی پیدا کرد؛ به طوری که کاربران سایت پرطرفدار “بالاترین” اقبال قابل توجهی به این مطلب نشان دادند و لینک مربوط به آن توانست بیشترین آرای کاربران سایت بالاترین در یک ماه گذشته را به خود اختصاص دهد.
کاربران این سایت، صفحه موضوع مربوط به این مطلب انتقادی را به صفحات وب خبرها و متنهای دیگری همچون نامه اکبر گنجی به دکتر سروش و نامه انتقادی نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم به رهبر جمهوری اسلامی پیوند دادهاند.
انتقاد احمد قابل از رهبر جمهوری اسلامی در حالی با بیشترین استقبال این گروه از کاربران اینترنتی مواجه میشود که خبر این انتقاد شدیداللحن و کمسابقه، در داخل کشور و در رسانههای رسمی، و حتی رسانههای مستقل داخل کشور یا سایتهای شناخته شده، کاملا سانسور شد.
در نظام جمهوری اسلامی، انتقاد از رهبر نظام ممنوع است. نمایندگان جناح محافظهکار در مجلس پنجم طرحی را به تصویب رساندند که بر اساس آن تاوان توهین به رهبر جمهوری اسلامی، 6 ماه حبس تعیین شد. اما در این حال، دادگاههای جمهوری اسلامی هرگونه انتقاد از عملکرد رهبر یا حتی نهادهای زیر نظر وی را به معنای توهین به او تلقی میکنند؛ که این تلقی در موارد متعدد و در احکام شعب مختلفی در دادگاههای انقلاب وجود داشته است.
حتی در زمانی که بیش از 120 تن از نمایندگان مجلس نامهای هشدارآمیز را خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرده بودند که در آن لحنی نسبتا انتقادآمیز به کار گرفته شده بود، دبیر شوای نگهبان از تأیید صلاحیت این نمایندگان “استغفار” کرد و تصریح کرد که آنها دیگر تأیید صلاحیت نخواهند شد.
این برخوردها با منتقدان رهبر و مسئولان ارشد نظام در حالی صورت گرفته است که بسیاری از آنها معتقدند انتقاد از عالیترین مقام کشور، حق قانونی و شرعی آنهاست و کسی نمیتواند مانع از تحقق این امر شود. به خصوص برخی از روشنفکران دینی و روحانیون نواندیش بارها به توجیهات شرعی انتقاد از رهبر اشاره و تاکید کردهاند که از نگاه فقهی، این انتقاد یک وظیفه مذهبی و در عین حال یک حق شهروندی است. با این حال آنها همواره به این متهم میشوند که میخواهند با انتقادهای خود حرمت رهبر را بشکنند و نظام را تضعیف کنند.