یک نظام جدید بین المللی در راه است

نویسنده

» کارشناس فرانسوی در مصاحبه با لوموند:

برتران بدی، کارشناس فرانسوی در امور بین المللی، در مصاحبه با لوموند به سؤالاتی درخصوص موقعیت جدید ایران در جهان پاسخ گفته است. این مصاحبه را در زیر می خوانید.

 

آیا پایان دیپلماسی اعمال مجازات فرارسیده؟

از یک نظر، بله. البته سیاست اعمال مجازات ها به خودی خود دارای تناقضاتی بود: هدف دیپلماسی کاهش جدایی ها و ایجاد ساختارهایی برای گفتمان و تبادل نظر است. برعکس، اعمال مجازات ترکیبی از اقدامات اصلاح کننده و بازدارنده و بازی های بین المللی تجویزگرایانه می باشد. به هرحال هر دو فرمول خیلی سریع محدودیت های خود را نشان دادند: ۲۵ سال سیستم دوقطبی نشان داد که تحریم ها تا چه حد می توانند بجای حل و فصل منازعات، تأثیرات عکس برجای گذارند. اظهارات تجویزگرایانه دیپلماتیک باعث شده تا روند خروج از منازعات به شدت سخت شود. هر دو سری مذاکرات [مذاکراتی که به توافق بر سر خلع سلاح شیمیایی سوریه و توافق هسته ای با جمهوری اسلامی انجامید] به خوبی نشان از یک تحول در شیوه عمل بین المللی دارد.

ازیک طرف، به مذاکرات بازگشته ایم، تبانی میان قدرت های جهانی را مجدداً فعال ساخته ایم، و از تدابیر محدودکننده یک جانبه فاصله گرفته ایم. ازطرف دیگر، بوسیله مذاکره مستقیم با عوامل منطقه ای و محلی و پایان دادن به سیاست انزوا که از زمان سقوط دیوار اتخاذ شده، آنها را به عرصه بین المللی وارد می کنیم. مشکل بتوان گفت دلیل آن چیست: مقتضیات زمان، تحول در سیاست خارجی آمریکا، یا تغییر واقعی در شیوه عمل نظام بین المللی. اگر تغییر در شیوه عمل مطرح باشد، باید اذعان کنیم که نظام بین المللی بالاخره شیوه های جدید عمل را که در سال های ۱۹۹۰ تعریف و چارچوب آنها مشخص نبود، دریافته است.

 

آیا مذاکرات جاری درخصوص ایران و سوریه فرصتی برای مباحثات سیاسی در بازنگری سیستم حاکم بر سازمان ملل و دیگر سازمان های بین المللی ایجاد خواهد کرد؟

سؤال خیلی خوبی است. این یکی از موضوعات مهمی است که روابط بین المللی سال های آینده درگیر آن خواهند بود. اکنون شاهدیم که در مورد ایران، همانند مورد سوریه، سازمان ملل به شکلی بسیار نابهنگام از بازی دور نگاه داشته شد. حتی در یک برهه از زمان، قدرت های غربی، به ویژه در اروپا، به این موضوع اشاره کردند که عملیات نظامی علیه سوریه نیازی به توافق شورای امنیت ندارد. درخصوص ایران نیز، گروه موسوم به ۱+۵ طی سال ها جانشین شورای امنیت، که وظیفه اش به تصویب قطعنامه و تحریم محدود می شود، گردید.

کاهش اقتدار سازمان های جهانی بسیار قابل توجه است، و درعین حال بی نهایت خطرناک. بی شک در برابر چنین رویارویی های منطقه ای، اهمیت دادن به عوامل محلی بسیار مهم است، چرا که سازمان ملل در این حالت نمی داند چه کند. البته قدرت های درحال ظهور نیز درحال حاضر در این تحولات دیپلماتیک دخیل هستند.

 

آیا می توان پیش بینی کرد که اسراییل درنهایت پشت میز مذاکرات ظاهر شود؟

امروز اسراییل از موضع آرامی برخوردار نیست. شاید همین مسأله توضیح دهنده واکنش های شدید بنیامین نتانیاهو نسبت به توافق مقدماتی با ایران باشد. اگر به صحنه خاورمیانه از زمان “بهار عربی” نگاه کنیم، سلطه طلبی دولت یهود غیرقابل انکار است. کشورهای عربی اصلی، به جز عربستان سعودی، به لحاظ دیپلماتیک از بازی کنار گذاشته شده بودند. ترکیه به دلیل وقوع این رویدادها، بخش بزرگی از نفوذ خود را ازدست داد. ایران به حاشیه رانده شد. اروپا روز به روز بیشتر عقب نشینی کرد. و روسیه نیز اهرم های بسیار کمی دراختیار داشت.

از زمان توافق مقدماتی با ایران، صحنه ناگهان تغییر کرد. ایران، هسته ای یا غیرهسته ای، به رسمیت شناخته شد، حتی ازسوی ایالات متحده؛ درست به مانند کشوری که می توان و باید با آن به مذاکره پرداخت. درواقع واشنگتن نشان داد که دولت آمریکا می تواند بدون مطلع ساختن متحدان خود مذاکراتی را با هر کشوری بگشاید و ملاک منافع خودش است.

اکنون می توان خاورمیانه ای را متصور شد که چند قطبی است و این به واقع یک انقلاب است. حال سؤال اینجاست که آیا دولت یهود می تواند در راستای این تحول گام بردارد یا همچنان به یک رفتار مقاومتی دست خواهد یازید.

 

آیا ژنو ۲ و توافق با ایران نشانه ضعف ایالات متحده است؟ یا اینکه نشان از خواست آمریکا برای ایجاد رابطه با جهان شیعه دارد؟

هوشیاری و روشن بینی هیچ گاه نشانه ضعف نیست. آینده نگری فعلی آمریکا نتیجه آن چیزی است که ایالات متحده طی سال های ۲۰۰۰ متحمل آن شده. شکست در افغانستان، عراق، ایران، پاکستان و فلسطین از نشانه های آن هستند. به نظر من، اینها هیچ رابطه ای با عقب نشینی یا ضعف آمریکا ندارد. درواقع آمریکا دیگر نمی تواند به مانند دوران جنگ سرد، با اقدامات نظامی یا تهدید به اعمال زور و خشونت حرف خود را پیش ببرد.

کشورهای اروپایی همواره مزایایی دراختیار داشته اند که به واقع نتوانسته اند از آنها به خوبی استفاده کنند. و از این حیث می توان اذعان داشت که آمریکا گوی سبقت را از دست آنها ربوده است.

منبع: لوموند، ۸ دسامبر