اینترنت‎ ‎مجرم بی‌دفاع

نویسنده

‎اعضای‎ ‎شورای عالی انقلاب فرهنگی صبح روز 15 آبان‌ماه سال 80 در چهارصد و هشتاد و‏‎ ‎هشتمین جلسه ‏رسمی خود “مقررات و ضوابط شبکه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای” را‏‎ ‎مصوب کردند تا حدود فعالیت ‏شرکت‌های ارائه‌کننده خدمات اینترنتی مشخص شود‏‎. ‎حدودی که پیش از شرایط تکنولوژی، مسوولیت آنها در ‏مقابل تخلفات برجسته شده‎ ‎بود، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از تعیین 20 مورد از موارد بارز‏‎ ‎تخلفات به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات (پست، تلگراف و تلفن) یادآوری‎ ‎کردند که در صورت بروز ‏هر یک از این تخلفات “در مرحله اول تذکر و در مرحله‎ ‎دوم قطع موقت (حداکثر یک هفته) و در صورت ‏تکرار ضمن قطع ارتباط، با تایید‎ ‎شورای عالی اطلاع‌رسانی و کمیسیون ذی‌ربط آن، پرونده متخلف برای ‏رسیدگی به‏‎ ‎مراجع ذی‌ربط معرفی شود‏‎.‎‏”‏

اما این مصوبه شورا راه را برای تصمیم‌گیری‌های جدید در حوزه اینترنت باز‎ ‎کرد؛ راهی که در نهایت یک ‏سال پس از این جلسه، اعضای شورای عالی انقلاب‏‎ ‎فرهنگی را بار دیگر کنار هم جمع کرد تا به “تشکیل ‏کمیته تعیین مصادیق‎ ‎پایگاه‌های اطلاع‌رسانی اینترنتی غیرمجاز” رای دهند. کمیته‌ای که از آن‏‎ ‎روز تا امروز ‏کارگردان سریال پر سروصدای “فیلترینگ” شد؛ سریالی که‏‎ ‎هرازگاهی با شکل و شمایلی جدید عرضه ‏می‌شود‎.‎


‎ ‎آغاز فیلترینگ در ایران‎ ‎


بازی‎ ‎از آن روزی آغاز شد که تعداد کاربران اینترنت در ایران با رشد 90درصد نسبت‎ ‎به سال 1380 از ‏‏7/1 میلیون نفر به 32 میلیون نفر در پایان سال 1381 و در‏‎ ‎سال 1382 این تعداد به 53 میلیون نفر رسید. ‏افزایش چشمگیر تعداد کاربران‎ ‎اینترنتی اگرچه نشانه‌ای بزرگ از نفوذ تکنولوژی و امکان دسترسی به دنیای‎ ‎اطلاعات بود، اما نگرانی را در خود نهفته داشت که کم‌کم پررنگ و پررنگ‌تر‎ ‎شد. هرچه بیشتر می‌گذشت ‏رنگ این نگرانی‌ها به “قرمز” نزدیک‌تر می‌شد تا‎ ‎آنجا که معاون مخابرات وزیر پست، تلگراف و تلفن در ‏ششم خردادماه سال 82‏‎ ‎رسما از نظارت و کنترل بر روزنامه‌های الکترونیکی و سایت‌های خبری، خبر‎ ‎داد: ‏‏”تمام سایت‌های اینترنتی که حاوی عکس‌ها و اطلاعات ضداخلاقی هستند‏‎ ‎مسدود می‌شوند”. او در همان روز ‏خبر دیگری را هم اعلام کرد که ثابت کند‏‎ ‎دولت عزم کرده تا نام خود را به فهرست کشورهای “محدودکننده ‏دسترسی‎ ‎اینترنت” ثبت کند. “ایران در حال خرید دستگاه‌های پیشرفته‌ای است که‏‎ ‎دسترسی به سایت‌های ‏غیراخلاقی و ضدمذهبی را غیرممکن کند. هزینه این‎ ‎تجهیزات بین 20 تا 30 میلیارد ریال است که ایران آن را ‏از کشور آمریکا‎ ‎خریداری می‌کند‎.‎‏”‏


اما معاون وزیر پست و تلگراف در میان خبرهای خود‏‎ ‎مسوولیت این کار را از دوش مخابرات برداشت: “ما ‏تابع شورای عالی انقلاب‏‎ ‎فرهنگی هستیم و این شورا کمیته‌ای مرکب از نمایندگان سازمان صدا و سیما، ‏وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات را موظف کرده که این سایت‌ها را معرفی کنند‏‎ ‎که توسط وزارت پست، ‏تلگراف و تلفن مسدود شوند‎.‎‏”‏


سرعت تهیه تکنولوژی‎ ‎فیلترینگ و تصمیم‌گیری نهادهای مسوول در کمیته تعیین مصادیق پایگاه‌های‎ ‎اینترنتی ‏غیرمجاز آنچنان زیاد بود که تقریبا یک ماه پس از اعلام این خبر “فیلترینگ” کلید خورد‎.‎


داستان آن روز معاون وزیر مخابرات، با واقعیت‎ ‎آنچه اتفاق افتاد و البته همچنان هم ادامه دارد، تفاوت فاحشی ‏داشت. از‎ ‎کنترل شدید سایت‌های ضداخلاقی و منتشرکننده عکس‌های مستهجن خبر رسیده بود، اما دامنه ‏فیلترینگ به سایت‌های منتشرکننده اخبار سیاسی، اجتماعی، حقوق‎ ‎بشر، زنان و دانشجویی هم رسید. ‏سایت‌هایی که نه در میان آن گزینه‌ها جای‎ ‎می‌گرفتند و نه در تعاریف اولیه اعضای شورای انقلاب فرهنگی ‏آمده بودند‎. ‎شاید برای همین کمیته‌ای با چند اعضای مشخص و چندین کارشناس ناشناس تشکیل‎ ‎شد که تخلفات ‏را از دریچه آن دفتر تعریف کنند‎.‎


به هر حال تا امروز نه‎ ‎کسی نسبت به چگونگی اعمال “دستور فیلترینگ” نسبت به سایت یا وبلاگ شخصی‎ ‎سخن گفته و نه نهاد یا مرکزی نظارتی در مورد آن توضیح خواسته است‎.‎


‎ ‎محاکمه غیرقانونی اینترنت‎ ‎


شورای‎ ‎عالی انقلاب فرهنگی بزرگ‌ترین نماد تعیین‌کننده شاخص‌های فرهنگی کشور و‏‎ ‎کلیدی‌ترین مرجع ‏برای ترویج این شاخص‌ها که در تبیین برنامه‌های فرهنگی‎ ‎کشور و پس از بررسی داده‌های آماری و ‏اطلاعاتی “دسترسی به رایانه و‎ ‎اینترنت”، “تعداد سایت‌های فارسی‌زبان” و “تعداد مشترک‌های اینترنت” را ‏از‎ ‎مهم‌ترین شاخص‌های فرهنگی دانسته است، خود پایه‌گذار حرکتی شده که جایگاه‎ ‎آن در مورد تبیین ‏دستورالعمل‌های ویژه و خاص را زیر ذره‌بین گذاشته است‎.‎


درست‎ ‎از آن روز که بحث آغاز فیلترینگ و نظارت بر سایت‌های اینترنتی مطرح شد، بحث بر سر نگارش ‏قانونی ویژه برای “جرائم رایانه‌ای” هم آغاز شد، کار گروه‎ ‎ویژه در قوه قضائیه تشکیل و قرار بر این شد که ‏مطابق دیگر کشورهای دنیا، قانون مطابق با تحولات روز جامعه تغییر کند؛ اتفاقی که انگار بیشتر به‎ ‎آرزویی ‏دست نیافتنی شباهت داشت، چون هنوز نه تنها کار گروه “رایانه”، پیشنهادهای قانونی خود را منظم نکرده، ‏بلکه مجلس و نمایندگان مجلس هم‎ ‎هیچگاه نسبت به رصد فعلی و خلأ قانونی در اینگونه جرائم اعتراض ‏نکردند‎.‎


اما در این میان کارشناسان بارها انتقادهای صریح خود را از نحوه اعمال بی‌قانون این دستورات تذکر دادند تا ‏شاید شرایط تغییر کند‎.‎


با‎ ‎همه اینها، اما اعتراض‌ها هیچگاه تبدیل به قانون نشد و فقط هم آنچه را که‎ ‎بیش از این بود [مصوبه شورای ‏عالی انقلاب فرهنگی] را پررنگ کرد‎.‎


برای‎ ‎اولین‌بار پس از مدت‌ها اعمال فیلترینگ اعضای کابینه دولت نهم به پیشنهاد‎ ‎وزیر فرهنگ و ارشاد ‏اسلامی آیین‌نامه و مقرراتی را برای فیلترینگ سایت‌ها‎ ‎تدوین کردند تا بار دیگر بر ادامه فعالیت نهادهای ‏نظارتی - امنیتی گذشته‏‎ ‎تاکید کنند‎.‎


آن آیین‌نامه و ضابطه، همه دارندگان سایت و وبلاگ‌ها را‎ ‎موظف می‌کرد تا با معرفی خود و مشخصات کامل ‏اداره‌کنندگان سایت و یا‎ ‎وبلاگر نسبت به دریافت مجوز از وزارت ارشاد اقدام کنند؛ اقدامی که شرایط‎ ‎فعالیت ‏کمیته تعیین مصادیق پایگاه‌های اینترنتی غیرمجاز را ساده‌تر‎ ‎می‌کرد، نگاه حقوقدانان و کارشناسان قضایی به ‏حقوق ملت را تغییر نداد چون‎ ‎همچنان، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نسبت به آن نظر نداده ‏بودند‎.‎


محمد‎ ‎سیف‌‌زاده، حقوقدان برای روشن شدن حدود و وظایف این نهاد [شورای عالی‎ ‎انقلاب فرهنگی] توضیح ‏داد: براساس اصل 71 قانون اساسی، تنها مرجع‎ ‎قانونگذاری مجلس است که می‌تواند در عموم مسائل در ‏حدود مقرر در حوزه‎ ‎قانون اساسی، قانونگذاری کند، این بدان معنا است که نهادهای دیگر هیچگاه‎ ‎حق ‏تصویب قانون یا ضابطه‌ای را که شرایط زندگی شهروندان را تعیین می‌کند، ندارند.‏


او پس از این نکته، بر نکته دیگری تاکید می‌کند که حتی مجلس‏‎ ‎هم براساس آن حق تصویب هر قانونی را ‏ندارد: “مطابق اصل نهم قانون اساسی‎ ‎مجلس هم نمی‌تواند با تصویب قانون، آزادی‌های مشروع ملت را سلب ‏کند”.‏


او حق دسترسی آزاد به اطلاعات را یکی از حقوق اساسی دانست و با استناد به آن اجرای این مصوبه را ‏خلاف قانون اساسی اعلام کرد‏‎.‎


‏”وقتی‎ ‎مجلس نمی‌تواند، حتی با تصویب قانون آزادی‌های مندرج در قانون اساسی را‏‎ ‎سلب کند، چطور نهادی ‏که قانونگذار نیست و فقط می‌تواند سیاست فرهنگی را‏‎ ‎تبیین کند، حق این کار را دارد؟”‏


اشاره مستقیم سیف‌زاده به مصوبه چند‎ ‎سال قبل شورای عالی انقلاب فرهنگی است که نهادهای قضایی و ‏امنیتی با‏‎ ‎استناد به آن نسبت به فیلترینگ و منع ادامه فعالیت سایت‌ها و وبلاگ‌ها‎ ‎تصمیم‌گیری می‌کنند‎.

او برای همین به اصل 24 قانون اساسی اشاره می‌کند: “قانونگذار آزادی نشر را به رسمیت شناخته مگر مخل ‏مبانی اسلام و حقوق‏‎ ‎عمومی نباشد، بنابراین نمی‌تواند با استناد به مصوبه داخلی یک نهاد، حقوق‎ ‎ملت را ‏تضییع کرد”.‏


شاید اگر همه آنهایی که امروز به جای صفحه اصلی‎ ‎سایت و یا وبلاگ‌شان “دسترسی به این سایت امکان‌پذیر ‏نمی‌باشد” را‏‎ ‎می‌دیدند، کمی زودتر از تصمیم کمیته تعیین مصادیق پایگاه‌های اینترنتی‎ ‎غیرمجاز با خبر ‏می‌شدند و یا تخلف خود را می‌شناختند و برای فعالیت خود‎ ‎تعریفی جدید می‌گذاشتند. اما این امکان به سادگی ‏از آنها سلب شد. امکانی‎ ‎که حتی در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به آن اشاره شده بود: “در‎ ‎صورت تخلف از ضوابط مندرج در آیین‌نامه در مرحله اول تذکر و در مرحله دوم‎ ‎قطع موقت (حداکثر یک ‏هفته)و در صورت تکرار ضمن قطع ارتباط با تایید شورای‎ ‎عالی اطلاع‌رسانی به مراجع ذی‌ربط معرفی ‏شود‎.‎‏”‏


اما روندی که تا امروز‏‎ ‎بر نویسندگان وبلاگ‌ها (سایت‌های شخصی) و یا اداره‌کنندگان سایت‌های خبری‎ ‎گذشته ‏با آنچه که نوشته شده مطابقتی نداشته، چون در پیگیری‌های هر یک از‎ ‎این افراد تنها در نامه الکترونیکی کوتاه ‏پاسخ آمده: “آدرس دامنه اینترنتی‎ ‎شما از جانب مخابرات مسدود نشده و دستور انسداد از کمیته تعیین مصادیق‎ ‎پایگاه‌های غیرمجاز اینترنتی ‌صادر شده است، در صورت تمایل به اعتراض، درخواست اعتراض خود را ‏همراه با مشخصات کامل صاحب دامنه [نام، نام‎ ‎خانوادگی، شماره شناسنامه، آدرس دقیق پستی و شماره تلفن ‏ثابت و همراه‎] ‎برای ما ایمیل کنید تا اعتراض شما به کمیته ارسال شود‎.‎‏”‏


این نامه نکات دیگری را هم به پیگیری‌کننده یادآوری می‌کند‎:‎‏ “امکان‎ ‎تماس مستقیم شما با کمیته مقدور نیست و ‏ما رابط شما هستیم، هرگونه تغییر‎ ‎در آدرس فیلتر شده یا راه‌اندازی دامنه جدید با محتوای قبلی، یا‎ ‎راه‌اندازی ‏سرویس‎ https ‎تخلف محسوب می‌شود، به علت حجم بالای کار، بررسی‎ ‎مجدد و جواب اعتراض شما ‏وقت‌گیر بوده، بنابراین از ارسال میل‌های تکراری‎ ‎خودداری کنید‎.‎‏”‏


همه این نکته‌ها نشان می‌دهد که همه راه‌ها باز هم به‎ ‎شورای عالی انقلاب فرهنگی ختم می‌شود؛ شورایی که نه ‏محل تظلم‌خواهی است و‏‎ ‎نه مرجع رسیدگی به شکایات. سیف‌زاده با مرور بر این اتفاقات با تاسف از‎ ‎نبود ‏قانون مشخص برای جرائم رایانه‌ای با اشاره به ماده 168 قانون اساسی و‏‎ ‎تبصره ذیل ماده 20 قانون تشکیل ‏دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب سال 73 و‏‎ ‎اصلاحی سال 1381 رسیدگی به اینگونه جرائم را مطابق ‏جرائم مطبوعاتی و سیاسی‎ ‎دانست: “اینگونه جرائم باید به صورت علنی در دادگاه کیفری استان و با حضور‏‎ ‎هیات منصفه رسیدگی شود؛ یعنی مرجع صالح قضایی [دادگاه کیفری استان‎] ‎می‌تواند متهم [مسوول سایت] را ‏احضار و سپس تحقیق کند‎.‎‏”‏


‎ ‎به دستگاه‌های نظارتی شکایت کنید‎ ‎


آنچه‎ ‎که روایت و نقد شد، همه آنچه بود که در این سال‌ها اتفاق افتاده و آنچنان‎ ‎تکراری شده که گاه فقط خبری ‏کوتاه از تعداد سایت‌ها و وبلاگ‌های فیلتر شده‎ ‎منتشر می‌شود. اما شاید تاملی کوتاه بر اصول قانونی و وظایف ‏نهادها و‎ ‎سازمان‌هایی که نام آنها با “نظارت” گره خورده راه را برای اعتراض قانونی‎ ‎شهروندان باز کند؛ ‏راهی که سیف‌زاده اینگونه توصیف می‌کند: “مطابق اصل 159‏‎ ‎قانون اساسی، دادگستری محل نظام‌خواهی ‏است پس شهروندان با تقدیم شکایت به‎ ‎دادستان می‌توانند خواستار پیگیری این رفتار باشند، چون دادستان ‏مکلف است‎ ‎که هر تخلفی که به او اعلام می‌شود را پیگیری کند، علاوه بر آن سازمان‎ ‎بازرسی کل کشور ‏نهادی نظارتی است که می‌تواند با تخلفات دستگاه‌های دولتی‎ ‎و اداری را بررسی کند‎.‎‏”‏


اما فراتر از همه این مراجع، خانه ملت‎ ‎بزرگ‌ترین نهاد نظارتی است که تا امروز حتی یکبار هم به آنچه که ‏نزدیک به‎ ‎پنج سال از اجرای آن می‌گذرد، اعتراض نکرده، برای همین این حقوقدان وظیفه‎ ‎کمیسیون اصل 90 ‏مجلس را یادآوری می‌کند: “کمیسیون اصل 90 مسوول رسیدگی به‏‎ ‎شکایات شهروندان است و براساس قانون ‏باید شکایت را پیگیری، گزارش را تهیه‎ ‎و مسببان آن تخلف را به مردم معرفی کند”.‏


حال هرچه از تخلف قانونی، صراحت قانون اساسی و یا وظایف مشخص دستگاه‌های مسوول صحبت شود، از ‏سرعت‎ ‎آنچه که در سیستم مخابراتی کشور با هماهنگی برخی نهادها پیش می‌رود، کم‎ ‎نمی‌شود. در میان همه ‏این نگرانی خبر می‌رسد که چهار شرکت داخلی فعال در‏‎ ‎مباحث فیلترینگ پس از کسب رتبه خوب از وزارت ‏ارتباطات و فناوری اطلاعات به‏‎ ‎بزرگ‌ترین شرکت‌های تحت نظارت مخابرات تبدیل می‌شوند و بارها و ‏بارها‎ ‎ابلاغیه‌های “کمیته تعیین مصادیق پایگاه‌های اینترنتی غیرمجاز” را دریافت‎ ‎می‌کنند و مطابق معمول ‏وظیفه خود را انجام می‌دهند. برای همین در گزارش‎ ‎رسمی سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران در کنار ‏عمان، عربستان، سودان، تونس، امارات و یمن قرار گرفت‎.‎


اما ایران نه تنها به دلیل فیلترینگ‎ ‎شدید سایت‌ها بلکه به دلیل رعایت نکردن برخی اصول حقوقی حاکم بر ‏اصول‎ ‎فیلترینگ در کنار چین قرار گرفته است. براساس اصول حاکم، فیلترینگ باید “قابل پیش‌بینی” و “قابل ‏اعتراض” و “به مدت معینی مسدود شود”، در کنار همه‎ ‎این موضوعات در رسیدگی نباید تخلفات سیاسی و ‏غیر سیاسی با یک نگاه واحد‏‎ ‎بررسی شود. با این حال اصول اولیه حاکم بر ضوابط فیلترینگ در ایران با همه‎ ‎اصول دیگر کشورهای دارای قانون فیلترینگ تفاوت می‌کند، اگر کارشناسان علم‎ ‎حقوق بر “قابل پیش‌بینی ‏بودن” فیلترینگ تاکید می‌کنند به خوبی می‌دانند که‎ ‎باید “ضوابط پالایش به قدری روشن باشد که هر شهروند ‏بداند در برابر انتشار‎ ‎چه داده‌هایی، پایگاه او نامطلوب بوده و شایسته پالایش است” پس با این‎ ‎شرایط تا زمانی ‏که قواعد تعیین‌کننده در تعیین مصادیق پایگاه‌های غیرمجاز‎ ‎به جامعه ابلاغ نشده، اجرای فیلترینگ بر خلاف ‏اصول آزادی ارتباطات و تبادل‏‎ ‎اطلاعات، به عنوان حق اساسی و طبیعی مردم است. اما بدون توجه به این ‏اصل‎ ‎امروز فیلترینگ در حال پیگیری است و مسوولان بدون توجه به این نکته‎ ‎فیلترینگ را اعمال می‌کنند، ‏برای همین کارشناسان بین‌المللی حقوق به‏‎ ‎دولت‌ها یادآوری می‌کنند: “فیلترینگ باید قابل اعتراض باشد” چون ‏از نگاه‎ ‎علم حقوق، مجازات و تنبیه باید قابل اعتراض باشد، تجدیدنظرطلبی و‏‎ ‎فرجام‌خواهی، حتی نسبت به ‏احکام صادره توسط سطوح عالی قضایی نیز ممکن است، بنابراین حق دارنده سایت یا وبلاگ شخصی آن ‏است که نسبت به فیلترینگ اعتراض‎ ‎کند. دولت‌ها در کنار این موضوعات باید به یاد داشته باشند که “مدت‎ ‎فیلترینگ باید معین باشد، چون هدف از اتخاذ تدابیر بازدارنده یا مجازات، اصلاح متخلف است بنابراین ‏ضرورت دارد به محض اصلاح، نسبت به بازگرداندن حق‎ ‎حبس‌شده از متخلف اقدام شود”. این توضیحات ‏دقیقا نشان می‌دهد که اقدام‎ ‎دولت‌ها برای انسداد پایگاه‌های متخلف به مدت نامعلوم هدف اصلاح را دنبال‏‎ ‎نمی‌کند، چون نمی‌توان پایگاه‌هایی با تخلفات متفاوت را به مجازاتی یکسان‎ ‎محکوم کرد‎.

از این رو به دولت‌ها توصیه می‌شود: “در هنگام پالایش یک‎ ‎پایگاه اینترنتی، مدت آن اعلام شود، فراموش ‏نکنید، قطع دائم دسترسی‎ ‎کاربران به پایگاه معمولا منجر به تکرار خطا می‌شود”.‏


وقتی همه این‎ ‎شرایط رعایت شود، یکی از مهم‌ترین اصولی که در رسیدگی به تخلفات باید در‎ ‎نظر گرفته ‏شود، تفکیک رسیدگی به تخلفات است؛ “باید در شیوه رسیدگی تدابیری‎ ‎اتخاذ شود تا رسیدگی به تخلف یک ‏سایت غیراخلاقی با یک سایت سیاسی متمایز‎ ‎باشد، چون نوع تخلف و عمل مجرمانه آنها کاملا با هم متفاوت ‏است”.‏

منبع: کارگزاران یازده خرداد ‏