دانته کاپوتو
در روزهای اخیر ایران مجدداً در محافل داخلی آرژانتین بر سر زبان ها افتاده. این کشور ۵۰۰۰ سال است که در تاریخ حضور دارد. ملت آن از بیش از ۲۷۰۰ سال پیش با یکدیگر متحد شدند. این کشور یک امپراطوری قدرتمند بود و علاوه بر قدرت، از دانش و فرهنگ بالایی نیز برخوردار بود. تاریخ ایران باستان در سال ۳۳۳ قبل از میلاد مسیح پس از شکست داریوش سوم از اسکندر مقدونی در نبرد مشهور “ایسوس” دچار وقفه ای قابل توجه شد که نتیجه اش ۷۰۰ سال جنگ با رومیان بود.
ایران باستان طی قرن ها تمدن، جنگ، زلزله و بازسازی هیچ گاه از یک سیستم دموکراتیک برخوردار نبوده است. به جز یک سال که استثناء محسوب می شود: محمد مصدق بین ژوئیه ۱۹۵۲ و اوت ۱۹۵۳ پس از اینکه به شیوه ای دموکراتیک انتخاب شد، اداره کشور را برعهده گرفت.
و پس از آن داستان دیگری رقم خورد. ولی قوانین ملی شدن صنعت نفت که مصدق آن را به اجرا درآورد، به شدت بر انگلستان و آمریکا تأثیر گذاشت و باعث شد تا یک پاسخ سریع به اقدامات او داده شود. دستگاه های اطلاعاتی این دو کشور عملیات آژاکس را پیاده کردند که منجر به وقوع کودتا علیه مصدق و به قدرت رسیدن مجدد محمدرضا پهلوی به عنوان فردی گوشه گیر و نه چندان شجاع شد.
چند سال پیش باراک اوباما بخاطر انجام این عمل ازسوی آمریکا که اولین اقدام سازمان سیا برای سرنگونی یک دولت بود عذرخواهی کرد. حکومت شاه نیز به نوبه خود در سال ۱۹۷۹ با انقلابی که آیت الله خمینی در رأس آن قرار داشت سقوط کرد. انقلاب او منجر به تأسیس جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت دین سالار شد که در رأس آن افراط گرایی مذهبی و سیاست سرکوب حرف اول را می زند. خمینی که به طور رسمی به عنوان رهبر انقلاب منصوب شد، دولت خود را “حزب الله” نامید و این باور را نهادینه کرد که هر شخصی که علیه این دولت سخن بگوید “علیه خدا” سخن گفته. همان گونه که همگان می دانند، این مسأله به عنوان یکی از استدلالات اجتناب ناپذیر برای مشروعیت یافتن اولین دولت انقلاب اسلامی است.
درعین حال از میان کشورهای غربی دشمنی متولد شد که جمهوری اسلامی هنوز پس از گذشت بیش از ۳۰ سال تنش های خود را با آن حفظ کرده.
ایران در میان کشورهای مسلمان یکی از مهم ترین دشمنان اسراییل و یهودیان محسوب می شود. من به عنوان وزیر امور خارجه آرژانتین با دیپلمات های این کشور در سازمان ملل دیدار داشتم. از زبان وزیر خارجه این کشور تهدیدهایی دایر بر نابودی اسراییل و یهودیان شنیدم و تنفری دلسردکننده را دیدم. چگونه این همه خشم به وجود می آید؟ تردید اصلی من درخصوص ایران و تلاش هایی که ایالات متحده طی هفته های اخیر برای انجام مذاکره انجام داده، این است که آیا به واقع امکان گفتگو با کشوری که رفتار و شیوه عمل سران اش به شدت تأثیر گرفته از احساسات شان است وجود دارد.
کشورهای غربی بیم گسترش اتمی ایران را دارند و اینکه ممکن است این کشور “تنفر مطلق” خود را در قالب عملیات به انجام رساند. آنها همچنین می دانند که این بار دیگر سازمان سیا به مانند سال ۱۹۵۳ نمی تواند برای تغییر در تصمیمات دولت تهران وارد عمل شود.
جان کری، وزیر جدید امور خارجه آمریکا، از انجام مذاکره با ایران استقبال کرد. دلایل تغییر در استراتژی را چند هفته پیش در همین ستون بررسی کردیم. به طور خلاصه دلیل این تغییرات بحران اقتصادی، بدهی و بی ثباتی مالی است. دو جنگ اخیر [عراق و افغانستان] که در حدود ۳ هزار میلیارد دلار هزینه برداشت، تجربه ای بود که آمریکایی ها به هیچ وجه نمی خواهند تکرارش کنند. اکنون مشخص شده که هرگز نباید تهدید به استفاده از زور کرد، بلکه لازم است راه جدیدی برای انجام گفتمان باز شود.
رییس جمهور اوباما در سخنرانی روز سه شنبه اش گفت: “سران ایرانی باید بپذیرند که اکنون زمان گشایش دیپلماتیک است، زیرا ائتلاف همچنان از آنها می خواهد که بر تعهدات خود پایبند باشند. و ما هر کاری خواهیم کرد تا نگذاریم شما به سلاح اتمی دست پیدا کنید.” اکنون زمان گفتمان است، ولی اگر لازم باشد به زور هم متوسل خواهند شد. پیام روشن است و اکنون باید دید جمهوری اسلامی اولین گزینه را می پسندد یا دومی را. البته این دو گزینه الزاماً اجرا نخواهند شد.
بی شک برای رسیدن به یک نتیجه، شیوه هایی که تاکنون به کار گرفته شده اند باید تغییر کنند. اینطور که مشخص است ایران علی رغم تحریم های سنگین عقب نشینی نکرده و هیچ گونه نشانه ای نیز از خواست اش دایر بر انجام مذاکره دیده نمی شود. همین پنج شنبه مذاکرات با نمایندگان آژانس اتمی نیز به شکست انجامید.
پنج قدرت غربی که از تلاش برای انجام تغییر در برنامه اتمی حمایت می کنند، نتوانسته اند پیشرفتی حاصل نمایند و بنابه دلایل ذکر شده فعلاً امکان تهدید را هم ندارند. ازطرف دیگر، اسراییل که می داند بقایش در گروی لزوم جلوگیری از ساخت بمب اتمی ایران است، در صورتی که تهدیدها به نقطه بحران برسد، هیچ گونه محدودیتی برای استفاده از زور قائل نیست.
شاید پاسخ اسراییل هسته ای نباشد، ولی اگر اینطور باشد، پیامدهای آن نامعلوم خواهد بود و جنگ عظیمی نه تنها در منطقه بلکه در دیگر نقاط جهان نیز آغاز خواهد شد. اواخر این ماه، کشورهای ۵+۱ و ایران با یکدیگر به مذاکره خواهند نشست.
به نظر می رسد که معضل هسته ای ایران روز به روز ابعاد گسترده تری می یابد. اگر این کشور به توسعه اتمی خود ادامه دهد و به بمب دست یابد، بی ثباتی در منطقه باعث مداخله کشورهای غربی خواهد شد و این دقیقاً همان چیزی است که ایالات متحده از آن دوری می کند.
طبیعتاً سران ایرانی دلایل این تغییر استراتژی در دولت اوباما را می دانند. ایالات متحده به دنبال صلح نیست [حداقل برای مدت مشخصی]. درهمین راستا، احمدی نژاد نیز شرایط را برای بازرسی های بیشتر و نظارت بر برنامه اتمی نظامی احتمالی بسته نگاه داشته. گشایش واشنگتن برای انجام مذاکره بی شک توانایی دولت اوباما را محدود خواهد کرد.
تا چه زمانی می توان از سیاست جدید آمریکا توقع نتایج مثبت را داشت؟ زمان برخلاف حرکتی پیش می رود که آقای کری آغاز کرده. با اینکه احمدی نژاد پیشنهاد مذاکره را ازسوی جو بایدن دریافت کرده، ولی بیم فزاینده ای درخصوص نصب سانتریفوژهای جدید که به سرعت تولید مواد شکافت پذیر را افزایش خواهد داد به وجود آمده. از دید اسراییل، این سانتریفوژها تا یک سوم زمان تولید بمب را کاهش خواهد داد.
امروز جمهوری اسلامی در بطن سیاست جهانی قرار دارد. مسأله جنگ یا صلح در میان است: اکنون غرب باید توان خود را برای توقف در تولید سلاح هسته ای ازسوی حکومتی متعصب و خودکامه نشان دهد.
اکنون ایران با ۵۰۰۰ سال تاریخ و یک سال سابقه دموکراسی در بطن نگرانی های استراتژیک کشورهای غربی قرار دارد و به طور وحشتناکی به دستیابی به بمب اتمی نزدیک شده.
منبع: اون ۲۴http://www.lavie.fr/actualite/monde/israel-se-prepare-t-il-a-une-guerre-contre-l-iran-28-08-2012-30161_5.phphttp://www.slate.fr/story/47317/toxicomanie-came-drogue-iran-teheran، ۱۷ فوریه