دیروز همزمان با روز خبرنگار، احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی به زندان بازگشت، یک خبرنگار سیلی خورد و مهسا امرآبادی در نامه ای از زندان اوین با اشاره به سانسورها و فشارها بر روزنامه نگاران نوشت در زندان بودن حداقل دغدغه اطلاع رسانی را کمی آرام می کند.
۱۷ مرداد ماه در تقویم جمهوری اسلامی روز خبرنگاراست. روزی که ۱۴ سال پیش به پیشنهاد انجمن صنفی روزنامه نگاران و وزارت ارشاد به مناسبت کشته شدن محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی به دست طالبان، روز خبرنگار نام گرفت. آخرین خبری که این خبرنگار به خبرگزاری ایرنا مخابره کرد خبر سقوط مزار شریف بود.
دیروز اما محمود احمدی نژاد، رئیس دولت نهم در حالی از برخی برخوردهای تند نسبت به رسانهها و بستن برخی روزنامهها و وبلاگها انتقاد می کرد و میگفت“چه اتفاقی میافتد حالا اگر انتقادی به شما شود؟ آیا با بستن روزنامهها و وبلاگها درست میشود؟ خدا و مردم که میبینند” که بعد از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ و اعلام نام او به عنوان برنده انتخابات، یک روزنامه نگار در خیابان کشته شد، یک روزنامه نگار در زندان جان باخت، دهها روزنامه نگار بازداشت و به حبس های طولانی محکوم شدند، ده ها روزنامه توقیف و دهها روزنامه نگار دیگر ناگزیر از ترک وطن شدند و کسی کلمه ای از وی نشنید.
محمود احمدی نژاد بدون اشاره به بازداشت های فله ای روزنامه نگاران و توقیف های فله ای روزنامه های منتقد دولت گفته است: “از دید ما همه رسانهها محترمند… رسانه باید آزادگی داشته باشد و حقیقت را بگوید گرچه علیه خودش باشد “باید توجه داشته باشیم که خبرنگار اول یک انسان و هموطن است. گیرم که اشتباهی مرتکب شد یا بعضا انتقادی کرد؛ آیا سقف آسمان به زمین میچسبد که این برخوردها صورت میگیرد؟ اگر قرار بود بستن وبلاگ، کسی را نجات دهد، خیلی اتفاقات میافتاد. البته اگر جایی قانون زیر پا گذاشته و حقی تضعیف شد باید بر اساس قانون برخورد شود. نمیگویم که هیچ برخوردی نشود ولی اینکه خودمان شاکی باشیم و خودمان نیز قاضی باشیم، مثلا بگوییم فلانی به من توهین کرده و من شاکی هستم و خودم نیز تصمیم میگیرم، درست نیست”.
این اظهارات در حالی از زبان رئیس دولت نهم بیان می شود که در میان احکام صادره برای روزنامه نگاران، شکایت دفتر ریاست جمهوری یا اتهام توهین به رئیس جمهور از موارد اصلی برای صدور حکم زندان یا شلاق بوده و بسیاری از روزنامه ها براساس شکایت دفتر رئیس دولت نهم یا نزدیکان او توقیف شده اند تا آنجا که دبیر سیاسی خبرگزاری مهر دیروز با مخاطب قرار دادن محمود احمدی نژاد گفته است: “تیغه اول مجموعه اطرافیان شما یعنی دفتر رئیس جمهور، معاون اول و برخی از وزیران کابینه به عنوان مهمترین ناقضان این موضوع با شکایت های متعدد خود از رسانه ها هستند”.
عبدالمطهر محمدخانی افزوده: “دوستانی که ذکر خیرشان شد شاید رکورددار شکایت از رسانه ها به دلیل انتقاد از عملکردشان باشند. این موضوع تا حدی است که حضور مدیران رسانه های مستقل و غیر دولتی در دادسرای فرهنگ و رسانه به برنامه ثابت هفتگی آنها تبدیل شده است.”
دبیر سیاسی خبرگزاری مهر سپس خطاب به احمدی نژاد که از بازداشت برخی وبلاگ نویسان انتقاد کرده و گفته بود نامه ای در این زمینه به رئیس قوه قضائیه نوشته، گفته: “اگر برخورد تند قوه قضائیه با فعالان رسانه ای و وبلاگ نویسان اصولگرا و انقلابی تند و غلط است که همین طور است، اما این نحوه تعامل تند دولت با رسانه ها نیز قابل قبول نیست.”
انتقاد احمدی نژاد از برخورد با وبلاگ نویسان البته به وبلاگ نویسان حامی او برمیگردد؛ ۱۳ وبلاگ نویسی که بازداشت شده اند و سایر وبلاگ نویسان حامی احمدی نژاد به انتقاد از سکوت او پرداخته اند و با عناوینی چون “کسی از دولت برای احمد کاری نکرد” و یا “جوانفکر به رئیس جمهور نامه ننوشت”.
مریم جمشیدی، خبرنگار سایت بازتاب نیز نوشته است: “آقای احمدینژاد فقط در حمایت از خبرنگاران وابسته به دولت یعنی روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا و در نهایت نویسندگان وبلاگ ها و سایت های حامیاش سخن گفته و اگر لازم شده اقداماتی انجام داده و هرگز نشنیدهایم که او درباره توقیف روزنامههایی که در دوره معاون سابق و البته معروف وزارت فرهنگ و ارشاد صورت گرفت، سخن بگوید و یا دغدغه دهها خبرنگاری را داشته باشد که با هر بار توقیف، تلخترین و سخت ترین لحظات را سپری کردهاند و هرگز هم هیچ کس سراغی از آنان و فردایشان نگرفت.”
خانم جمشیدی سپس به دیگر فشارهایی که بر روزنامه نگاران وارد می شود اشاره کرده: “آقای احمدی نژاد!می خواهم مشق آزادگی کرده و دو مورد را به شما بگویم و البته اینها را با این فرض که شما از این موارد بی خبرید عنوان می کنم:اول اینکه خبر دارم برخی از خبرنگارانی که در روزنامههای اصلاح طلب مشغول به کارند، توسط وزارت.
… شما مجبور به کوچ از محل کارشان شده اند چرا که وزارت…
… شما به مدیران مسوول این روزنامه ها میگوید نباید فلان فرد در روزنامه شما کار کند! و اگر عذرش را نخواهید عواقب بدی برایتان دارد. خب این خبرنگارها باید چه کنند؟ آیا باید کاسه گدایی به دست بگیرند؟ یا بروند با رسانههای آن ور آب همکاری کنند ؟! اما این خبرنگارها عاشق اینجایند، بچه همین آب و خاکند و میخواهند اینجا کار و زندگی کنند اما وزارتخانه شما نمیگذارد!”
سیلی، هدیه روز خبرنگار
در آستانه روز خبرنگار، یکی از روزنامه نگاران هم از یکی از مسئولان آذربایجان غربی سیلی خورد ولی مسئولان و فعالان رسانه ای در قبال آن سکوت کردند. سایت بازتاب گزارش داده محمد امامیان، وبلاگ نویس ویکی ازاهالی خبر ومطبوعات آذربایجانغربی از سوی یکی از چهره های سیاسی استان ونزدیکان وی به شدت
مورد ضرب وشتم قرار گرفت.این خبرنگار چندی پیش با انتشار مطلبی به انتقاد از این چهره سیاسی پرداخته بود.
بازتاب نوشته است: “تلخی این حادثه با هیچ هدیه سیصد هزار تومانی در روز خبرنگار وهیچ وام مسکنی شیرین نمی شود چون فارغ از اینکه کدام طیف وجناح سیاسی در این تبادل کلام وچماق سود برده یا زیان دیده اند، بهتر است اعلام شود مهمترین وشرمگنانه ترین حادثه ای که در آستانه روز خبر نگار روی داد این است: بار دیگر خبرنگاری در آذربایجانغربی سیلی خورد.”
نامه ای از اوین
همزمان با این اتفاقات مهسا امرآبادی، روزنامه نگار زندانی در نامه ای از زندان اوین، زندان را با همه سختی هایش راهی برای رهایی از فشارهای خفه کننده محیط کار خبری دانسته و نوشته است: زندان جایی است برای رهایی از حمل خبرهای مرده. زندان امروز برای من به مسکنی تبدیل شده است تا در آن بنشینی و به رهایی از درد های طولانی وجدان حرفه ای ات فکر کنی! زندان راهی است برای رهایی از روزگاری که در آن خبرها مرده به دنیا می آیند.
او افزوده: روزگاری که خبرنگاران در میان خط قرمزهای پرنگ گیر افتاده و بی صدا رنج می برند، روزگاری که هر روز بیش از دیروزشان غم غربت در وطن را احساس می کنند. روزگاری که می نویسی اما از نوشتن خودت راضی نیستی، روزگاری که مجبور هستی به جای تحلیل به توصیف بسنده کنی! روزگاری که سعی می کنی تا حداقل با استفاده از مهارت های نویسندگی و تکنیک soft news جذابیت خبرت را از میان قیچی ها بزرگ بیرون بکشی! روزگاری که ناچاری خودت را قیچی کنی تا غم نانت چاره شود و سرانجام روزگاری که از حاشیه ها می نویسی تا شاید مخاطبت اندکی از متن را دریابد. اصلا کاری به “دولت” و “پارلمان” و “دیپلماسی” و “انتخابات” نداری ولی چه می توان کرد؟ یعنی چگونه می توان نوشت؟ وقتی که “ورزش” هم سیاسی می شود، “اقتصاد” هم سیاسی ست، قیمت “مرغ” خط قرمز است و حتی “آب بازی جوانان” در پارک هم بار سیاسی به خود می گیرد!
مهسا امرآبادی در حالی در حال سپری کردن محکومیت یکساله خود در زندان اوین است که مسعود باستانی، همسر روزنامه نگار او در زندان رجایی شهر به سر می برد. اقای باستانی از سه سال پیش تاکنون به مرخصی نیامده و به ۵سال و اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و نیز جزای نقدی به میزان ۳۴ میلیون تومان محکوم شده است.
روز خبرنگار و بازگشت به زندان
احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که ۲۳ خرداد ۸۸ یعنی یک روز پس از انتخابات جنجال برانگیز ۸۸ بازداشت شد دیروز به زندان بازگشت.
این روزنامه نگار از سوی دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی محکوم شده است. او که برای چند روز به مرخصی آمده بود و دیروز به زندان رجایی شهر بازگشت.
در حال حاضر بیش از ۲۰ روزنامه نگار در زندانهای اوین و رجایی شهر به سر می برند و دهها روزنامه نگار دیگر نیز با قرار وثیقه یا کفالت آزاد هستند.
عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی، بهمن احمدی امویی، سیامک قادری، محمد داوری، مهسا امرآبادی، مسعود باستانی، علیرضا رجایی، محمدصادیق کبودوند، عدنان حسن پور، کیوان صمیمی، مزدک علی نظری، فرشاد قربان پور، رضا انصاری راد، رحمان بوذری، علی مصلحی، سعید متین پور، مهدی محمودیان، حشمت الله طبرزدی و ابوئالفضل عابدینی روزنامه نگاران زندانی هستند.