نمایش مشروعیت یا سرکوب وبرخورد؟

نویسنده
اردلان صیامی

» تردید حکومت درمواجهه باسبزها دربهمن

یکی از فرماندهان سپاه گفته است: “اگر کسی در روز 22 بهمن اعتراض کند از مردم ایران نیست و با جرات می گوییم که عامل بیگانه است.” سردار حسین همدانی با بیان اینکه “ما نمایندگان مردم هستیم” تاکید کرده: “ما به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهیم چیزی به عنوان موج سبز خودی نشان بدهد؛ البته همه مردم ما موج سبز هستند ولی اجازه نمی‌دهیم موج سبزی که رنگ و بوی بیگانه داشته باشد، خودی نشان دهد”. این جمله در حالی بیان میشود که پیش از این هاشمی رفسنجانی از تمام گروهها خواسته است راه پیمایی 22 بهمن را به روز وحدت ملی تبدیل کنند. امامی کاشانی و محمد غروی هم از جوانان خواسته اند شعارهای انقلاب را بدهند واز ورود فتنه گران به داخل صفوف خود جلوگیری کنند. به موازات این گفته ها فارس خبرداده است که 300خبرنگار خارجی برای پوشش راه پیمایی 22بهمن به تهران می آیند؛این در حالیست که درطول 8ماه گذشته  که تهران عظیم ترین تحولات بعد از انقلاب را از سرگذرانده، ورود خبرنگاران خارجی  با محدودیت روبه رو بوده است. از سوی دیگر رهبران جنبش سبز، موسوی، کروبی و خاتمی هم از مردم خواسته اند در این راه پیمایی حضور داشته باشند. با این توصیف سئوال این چند روزه این است: برنامه حاکمیت برای 5شنبه چیست؟

 

چهار مدل برخورد با سبزها

 عدم صدور مجوز برای تجمع اعتراضی برای سبزها، راهبرد استفاده از روزهای ملی ـ حکومتی برای حضور اعتراضی را پیش کشید. جرقه اولیه آن در 26 تیرماه، در اولین حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه بعد از انتخابات زده شد. حضور سبزها در این روز تا یک میلیون نفر هم تخمین زده شد. نکته مهم این بود  که در این روز سبزها بعد از روزهای سخت وسرکوب 30خرداد و18تیر که هزینه حضور اعتراضی بالا رفته بود، این کار را یک نمایش قدرت بی هزینه وکم خطر یافتند. این تجربه در 27شهریور وروز قدس گسترده تر تکرار شد وکل مراسم سنتی روز قدس را تحت الشعاع خود قرار داد. حضور سبزها در این روز هم بیش از یک میلیون نفر برآورد شد. شعارهایی مانند “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” از این روز قدس متفاوت متولد شد. در این دو روز گرچه درگیریهای پراکنده ای رخ داد وپلیس هم در مواردی از گاز اشک آور استفاده کرد اما در یک نمای عمومی حضوری بی خطر برای سبزها بود. جنبش سبز به یک اعتماد به نفس رسیده بود وتقویم پیش رو راعلامت گذاری میکرد وانتظار 13 آبان را میکشید که برگی دیگر در این روز رقم خورد. محوطه اطراف سفارت آمریکا توسط نیروهای پا در رکاب حکومت از صبح زود پرشده بود. (همان جمیعتی که پای تریبون هستند ودر دوربین ها دیده میشوند) از 10صبح به بعد هم نیروهای امنیتی ولباس شخصی با حضور گسترده در میادین 7تیر، ولی عصر، فردوسی، انقلاب، مانع تجمیع وشکل گیری هسته های سبز شدند وجمیعت را در قالب های کوچک پراکندند. در گیری و نزاع در چند خیابان تهران گسترده شد اما سبزها نتوانستند مانند روز قدس و26تیر ماه، توده خود را به رخ حاکمیت بکشند. در این روز اما برای اولین بار پاره شدن عکس رهبر ایران گزارش شد وبه طور گستره مورد توجه رسانه های بین المللی قرار گرفت.

بعد از 13آبان سبزها در دونوبه دیگر حضور عمومی داشتند: تشیع جنازه آیت الله منتطری در قم وروزعاشورا درتهران وچند شهر بزرگ دیگر. اولی درقم با درگیری محدودی به پایان رسید وحضور گسترده سبزها باز ثبت شد. اما درعاشورا بیش از حضور سبزها، سرکوب بی ملاحظه و خشن حکومت به چشم آمد که منجر به کشته شدن دهها نفر شد. از این رو در طول 8ماه گذشته حضور سبزها وبرخورد  حکومت چند مدل پدید آورده است. 1 ـ مدل 25خرداد؛ نمونه سکوت ونرمش حکومت 2 ـ  30خردادو18تیر وعاشورا؛ نمونه برخورد خشن وبی ملاحظه. 3 ـ 26 تیرماه وروز قدس وتشیع جنازه آیت الله منتظری؛ نمونه غافلگیری ونرمش اجباری. 4 ـ 13آبان؛نمونه نمایش کاذب وسرکوب.

 

300 خبرنگار و تناقض ها

گزارش هایی تایید نشده  اما مکرر میگوید که بسیج گسترده ای توسط نیروهای حاکمیتی لشگری وکشوری برای بسیج کردن هواخواهان نظام، چه با وعده های مالی و چه با تهییج احساسات، در شهرستانها و گسیل آنهابه سوی تهران در حال انجام است. هدف اصلی از این کار، به گفته یک منبع خبری نمایش مشروعیت نظام در مقابل دوربین های خبرنگاران خارجی است. اصولا بحث حضور 300خبرنگار در تهران برای این روز بی دلیل نیست.

به گفته این منبع خبری حاکمیت تازه به خود آمده ودیده که چهره مردم ایران در دنیا در قالب معترض وسبزدیده میشود. حال با توجه به تجربه موفقش در بسیج همه نیروها در 9دی میکوشد 22بهمن را روزنمایش اقتدار ومشروعیت خویش در مقابل افکارعمومی جهان بدل سازد. این گونه است که روزنامه نگاران ایرانی مقیم خارج در بیانیه ای از همکاران خارجی خود می خواهند که وقتی به تهران میروند چشم خود را بیشتر باز کنند وبه میادین وخیابانهای دیگر نیز بروند وپی آنچه باشند که روی میدهد نه آنکه نمایش داده میشود.

اما حضور خبرنگاران و مهمانان خارجی در بطن خود، تناقضی دیگر را پیش روی حاکمیت قرار می دهد. در وبلاگ رسانه در این مورد آمده است: “آنچنان که از اظهارات مقام های ارشد پلیس وسپاه پاسداران بر می آید تمهیدات ویژه ای برای تامین امنیت روز 22بهمن اتخاذ شده است که با تمام سال های قبل متفاوت خواهد بود. در چنین شرایطی نیروهای نظامی و انتظامی که دست اندرکار حفظ امنیت این مراسم هستند مسئولیت سنگین تری دارند. اگر قرار باشد تمام مسیرهای راهپیمایی که زیر نگاه نافذ خبرنگاران خارجی قرار دارد، مملو از نیروهای ضدشورش مجهز به باتوم، ماسک، سپر وشوک الکتریکی بشه بطور یقین چنین وضعیتی ابر سوژه خبری برای خبرنگاران خارجی است که گزارش کنند راهپیمایی مردم با رعب ووحشت ودر سایه حکومت نظامی برگزار شد.”

با این توصیف وحضور احتمالا گسترده سبزها در 22بهمن تهران مشخص نیست دفع فتنه، آنچنان که سردار سپاه گفته مهم است یا نمایش حضور مردم در تایید نظام وکسب مشروعیت؟ هر دوی این روشها برای حکومت مسئله آفرین است. با حضور300خبرنگار خارجی وسفرای کشورهای مقیم ایران، نمیتوان با طیب خاطر دفع فتنه، به سبک عاشورا، کرد. اگر هم هدف نمایش مشروعیت باشد احتمال اینکه سبزها بیشتر از هواخواهان دولت باشند بسیار است ودرمقابل این همه دوربین، شکستی دو وجهی برای حکومت رقم میخورد. شاید به همین دلیل است که از اظهار نظرهای پراکنده وابستگان حکومت اسلامی در این روزها می توان به این نتیجه رسید که مدل رفتار در 22بهمن هنوز در اطاق فکر حاکمیت نهایی نشده است.

 

هم ساندیس هم مسافرت هم شعار سبز

در نهم دی ماه به طنز شایع شد که “تاکتیک ساندیس” برای جلب نظر مردم عامی مورد استفاده قرار گرفت. توزیع ساندیس در راه پیمایی به یک نماد بدل شد که دولت با توزیع هدیه وپاداش در بین کارمندان دولتی و در برخی جاها حتی با اجبار، مردم به راه پیمایی کشاند. به گفته یک روزنامه نگار اگر حکومت می توانست این تظاهرات را در میدان آزادی برگزار میکرد تا به شکلی 25خرداد سبزها را که تا 3میلیون نفرهم تخمین زده شد، تحت الشعاع قرار دهد. اما این اتفاق رخ نداد. به گفته وی 9 دی، نهایت قدرت بسیج مردم از سوی حکومت بود ودر روز 22 بهمن هم توان بیشتری در کار نیست. لذا اگر سبزها با حضوری حتی مانند تشییع جنازه آیت الله منتظری در این مسیر جمع شوند حکومت قافیه را باخته است.

یک تحلیل گر سیاسی در همین راستا به روز میگوید:اجرای مدل روز 13 آبان که محل اصلی توسط حکومت محاصره شد وسبزها سرکوب شدند، در 22بهمن برای دولت بسیار سخت است. از سویی هم ناظرین خارجی زیادند وهم اینکه محدوده راه پیمایی گسترده تر از 13 آبان است. این گستردگی برگ برنده سبزها در 22 بهمن است. از سوی دیگر برغم استفاده از “تاکتیک ساندیس”، از آنجا که ایران از 22بهمن تا 26بهمن تعطیل است، “خودی”ها هم می توانند به سفر بروند؛در برابر سبزها ـ حتی آنهایی که زندگی غیر سیاسی دارند ـ در این چند ماه سیاسی شده اند و آنها نیز روز 5شنبه بین رفتن به یک تظاهرات وبیان خواسته های خود، ومسافرت یکی را برخواهند گزید.

ضمن اینکه به گفته یک دانشجوی دانشگاه آزاد “هم میشود راه پیمایی را رفت، هم بعداز ظهر هم از تهران زد بیرون. اینطوری هم ساندیس میخوریم هم شعارسبزمان را میدهیم.”

 

میزهای مذاکره، فردای 22 بهمن

یک تحلیل گر سیاسی به روز میگوید :نامه علی مطهری به مهندس موسوی در واقع یک پیام است. پیامی که می خواهد در آستانه 22بهمن آرامش را برای خود نقد بخرد ودر روز نامعلوم وجه  آن را نسیه بپردازد. این پیام بیش از هر چیزنشان از آن دارد که آیت الله خامنه ای در مورد ادامه سرکوب، تردید دارد و می خواهد با روشهای کدخدا منشی وپادر میانی سیاسی از سبزها زمان بخرد تا این روز مهم را از سر بگذراند. البته این طرفی ها هم می دانند که عبور حکومت به سلامت از این گذرگاه چه عواقبی برای سبزها دارد.”

این تحلیل گر معتقد است 22بهمن شاید روزی است که فردای آن حاکمیت مجبور شود میزهای مذاکره را برپا کند.