مبارزه با مفاسد اقتصادی از حرف تا عمل

میر حمید سالک
میر حمید سالک

‏از زمانی که سازمان بازرسی شاهنشاهی در رژیم گذشته پرچم مبارزه با فساد دولتی را در دست گرفت تا امروز که این ‏درفش در اختیار سازمان بازرسی کل کشور جمهوری اسلامی قرار گرفته است، حرف های زیادی از مسئولین مختلف در ‏جهت ریشه کنی این بلای خانمان سوز شنیده ایم. اما دریغ و افسوس که نه تنها بنا بر آخرین گزارش کمیسیون اصل نود این ‏مشکل حل نشده است، بلکه بر اساس ادعاهای سازمان های ناظر بین المللی، نظیر مؤسسه ترانسپارنسی، بر شدت آن نیز ‏افزوده شده است. هر چند که از زمان روی کار آمدن دولت نهم، تبلیغات دولتی، جهت مبارزه با فساد در دستگاه های اداری ‏بیشتر شده است.‏

به رغم این تشدید تبلیغات، آن چه که از ظواهر امر بر می آید، دولت در این کار موفق نبوده است. به دیگر سخن، یا روش ‏های اتخاذ شده از سوی قوه مجریه، عملاً قادر به حل مسئله مفاسد اقتصادی نیست و یا اراده ای جدی برای از میان برداشتن ‏این مانع بزرگ توسعه کشور، هنوز در بین مسئولین شکل نگرفته است. در این میان، نباید تمام تقصیرها را به گردن دولت ‏نهم گذاشت ومشکل بنیادی را از یاد برد. این علت پایه ای، که نباید فراموش شود، همان ساختار سیاسی، اقتصادی و ‏اجتماعی کشورمان است. با این حال در این فرصت تلاش بر این است تا دریابیم چگونه آقای احمدی نژاد با قدم گذاشتن در ‏مسیری پر تنش، به پیچیده تر شدن کلاف سر در گم مفاسد اقتصادی موجود در این سیستم بغرنج، یاری رسانده است.‏

با آغاز فعالیت های انتخاباتی آقای احمدی نژاد، مبارزه علیه رانت خواری و سوءاستفاده های دولت های قبلی، به یکی از ‏کلیدی ترین شعارهای تبلیغاتی وی و یارانش تبدیل شد. این بهره برداری سیاسی از یک زخم کهنه اجتماعی، کمک بزرگی ‏به جلب آرای دهک های پایین جامعه کرد. توده های فقیری که از دیدن برخی واقعیات و یا شنیدین بعضی شایعات به جان ‏آمده بودند. همان هایی که رفتار ساده مردی را در مدتی کوتاه در شهرداری تهران دیده، اما به خاطر گمنامی از یک سو و ‏کم بودن زمان از سویی دیگر، فرصتی نیافته بودند تا داستان های خود را برای این سوژه جدید بنویسند. برای این جماعت ‏محروم از بسیاری از نعمات اجتماعی، چه کسی بهتر از رابین هودی که کمر به نابودی پرنس جان هایی بسته بود که هر ‏روز بر تعدادشان افزوده می شد. مسئولین ستاد تبلیغاتی احمدی نژاد با حمله به مافیای نفتی و وعده خوش بردن نفت بر سر ‏سفره های مردم، منادی عملی شدن وعده های معوق انقلاب، برای این بخش از جامعه شدند. در آن روزگار این استفاده ‏ابزاری از مبارزه با فساد به خوبی جواب داده، به همراه سایر اتفاقاتی که خواب کروبی را آشفته کرد و رفسنجانی را برای ‏دادخواهی به درگاه خداوند فرستاد، کم آوازه ترین رقیب نهمین انتخابات ریاست جمهوری را بر کرسی ریاست نشاند. به این ‏ترتیب با پیروزی در این آوردگاه، این نکته هویدا گشت که، از این حربه در فرصت های دیگر هم می توان استفاده کرد.‏

یکی از این فرصت ها، بعد از دست یابی به قدرت، بهره جستن از این تیغ برّا، جهت حفظ قدرت بود. از این رو رئیس ‏دولت در هر نزاعی با رقبای کوچک و بزرگ، با دلیل و بی دلیل، شمشیر مبارزه با مفاسد اقتصادی را از نیام برکشید و به ‏میدان رفت. روزگاری در خرم آباد به بهانه افشای مفسده های حاصل از روند خصوصی سازی، به دولت های سازندگی و ‏اصلاحات تاخت. زمانی دیگر به دلیل مخالفت بانک های خصوصی با دستوری شدن نرخ بهره های بانکی، در مصاحبه با ‏خبرنگاران، بانک ها را متهم به اخلال در نظام پولی کشور کرد. این اواخر هم که در قم، یکی از رقبای مجلس هشتم و ‏ریاست جمهوری دهم را به دریافت رشوه ای عجیب، پنج میلیارد دلار، در قاچاق سیگار متهم کرد. همان طور که از روز ‏نخست هم مشهود بود، این هیاهوها قرار نیست باعث ریشه کنی فساد از عرصه مناسبات اجتماعی این کشور شود. تنها ‏کارکرد چنین سختراتی های آتشینی، استفاده های تبلیغاتی است. روشی تبلیغی که امروز چندان کارآمد نیست و استفاده ‏مستمر از آن منجر به موضع گیری اشخاصی چون آیت الله مهدوی کنی و نهادهایی چون سازمان بازرسی کل کشور شده ‏است. هر چند آن ناکارآمدی و این موضع گیری ها، نتوانسته در اراده نفر اول قوه مجریه برای به کار گیری این شیوه، ‏اخلالی ایجاد کند.‏

وجود این اراده در جمع اعضای کابینه و در راس آن ریاست جمهوری، برای از پرده بیرون انداختن کجروی های مفسدین، ‏غیر قابل انکار است. اما این امر حتماً به معنای حضور عزمی راسخ جهت نابودی عوامل ایجاد کننده فساد، در میان ‏عناصر دولت نیست. اگر قصدی جدی در بین بود، دولت باید به جای برخورد با افراد، به عنوان معلول پدیده فساد ‏اقتصادی، با علل ابن مشکل مقابله می کردند. جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه در گفتگو با خبرنگاران چنین می گوید: “قانون ‏جامع مبارزه با جرایم اقتصادی از ضرورت هایی است‎ ‎که امیدواریم در مجلس دوره هشتم شاهد به بار نشستن ‏این قانون ‏باشیم تا از‎ ‎نظرات پراکنده یا تشتت در تلقی کردن نوع عناوین مجرمانه جلوگیری کنیم و‎ ‎لازم به ذکر است که بستر ‏اقتصادی ما ‏عمدتاً دولتی است و مفاسد اقتصادی ممکن‏‎ ‎است در این بستر بیش تر شکل بگیرد بنابراین لازم است اقدامات ‏پیشگیرانه در‎ ‎دولت جدی تر ‏باشد‎.‎‏‎”‎‏ به عبارت دیگر اگر بپذیریم که اقتصاد دولتی خود ام الفساد و یکی از عوامل اصلی ‏تولید رانت و رانت خواری است، چه تلاش جدی جهت فائق آمدن بر این مشکل از سوی دولت صورت گرفته است؟ ‏هنگامی که به منظور کاهش تصدی گری دولت و واگذاری امور به بخش خصوصی از سهام عدالت استفاده می کنیم، منتظر ‏چه دستآوردی هستیم؟ آیا توزیع سهام عدالت، موجود عجیب الخلقه ای به بار نخواهد آورد که به جای تقویت بخش ‏خصوصی، به عنوان استطاله ای به دولت بچسبد؟ زمانی که بخش خصوصی از رقابت در یکی از بزرگترین پروژه های ‏نفتی، به مبلغ هفت میلیارد دلار، بی هیچ دلیلی، محروم می شود، چگونه می توان انتظار داشت از چنان قدرتی برخوردار ‏شود که مانعی جدی بر سر راه سوءاستفاده عوامل دولتی از فرصت ها و توانایی های کشور ایجاد کند؟ با این وجود تنها ‏تقویت بخش خصوصی درمان درد نیست. افزون بر آن باید نهادهای نظارتی دولتی و غیر دولتی هم به مثابه چشم و گوش ‏ملت مانع از هر گونه انحرافی شوند.‏

در این زمینه هم متاسفانه شاهد کارنامه درخشانی از سوی قوه مجریه و سایر قوا نیستیم. گزارش پانصد صفحه ای کمیسیون ‏اصل نود به گونه ای در مجلس طرح می شود که موجبات اعتراض بخش بزرگی از نمایندگان را فراهم می کند. گزارشی ‏کلی که قادر به روشن ساختن هیچ انحرافی از سوی افراد و یا سازمان ها نیست. هر چند نباید فراموش کنیم که گزارش ‏مجلس ششم در مورد رادیو و تلویزیون هم، به رغم تلاشش برای روشن شدن زوایایی از مفاسد احتمالی در صدا و سیما، ‏نتوانست به مقصود نهایی خود دست پیدا کند. این دو مثال نشان می دهد نظارت های دولتی عملاً ناکارآمدی خود را به اثبات ‏رسانده اند. اگر دولت به جد قصد دارد مانع از بروز فساد در دستگاه های دولتی و غیردولتی شود، باید با استفاده از نظارتی ‏مستمر، به این مهم نائل شود. در شرایطی که ارگان های حکومتی، عملاً قادر به اعمال نظارت نیستند، اگر دولت بر ‏ادعاهای خود در مبارزه با ناراستی های اقتصادی اصرار داشته باشد، باید این مسئولیت را به عهده نهادهای غیر حکومتی ‏بگذارد. اما صد افسوس، نه تنها دولت اهتمامی، حداقل در چهارچوب قوانین موجود، برای تسهیل امر نظارت از سوی ‏سازمان های اجتماعی بوجود نمی آورد، بلکه با به خرج دادن مساعی بسیار، دست اندازهای جدی بر سر راه مطبوعات، ‏احزاب و سایر تشکل های غیر دولتی ایجاد می کند، تا کمتر به درون سیستم راه پیدا کنند.‏

کسانی که در اندرونی هستند، طبیعی است از آبروی صاحب خانه دفاع کنند. هر از گاهی شنیدن القاب عمومی آقازاده ها و ‏دانه درشت ها و یا اسامی خاص مثل جزایری ها نشانه ای از کوشش جدی نظام برای از بین بردن مفاسد اقتصادی ندارد. تا ‏به حال هیچ چاقویی دسته خود را نبریده است. رسیدن به مناسبات اقتصادی سالم، در بخش دولتی، خصوصی و روابط فی ‏مابین، به زمینه های عینی و ذهنی، نظیر اقتصاد بازار آزاد، نهادهای مدنی، مطبوعات مستقل و احزاب پر قدرت دارد. ‏متاسفانه جامعه ما از این مشخصات فاصله زیادی دارد.آن تیغ به ظاهر برّآن سخنرانی های هیجانی روزگاران نه چندان ‏دور، علیه غارتگران بیت المال، امروز به شمشیری چوبی بدل شده است که تنها می تواند به جنگ آسیاب های بادی برود. ‏