آینه در آینه

نویسنده

» گفت وگوی لا ووا دونوربا قاسم حاجی زاده

نگاه های نافذ و نقاشی های یک ایرانی در تبعید

 

“خوش آمدید، بفرمایید بنشینید. به ایران خوش آمدید.” امسال نمایشگاه “مه کامبرسی” درهای تمدن پارس را باز کرده است. این نمایشگاه به خوبی نشان می دهد که ایران فقط در برنج، چای، و پسته یا آن چند نفر غیرقانونی که در شهر کاله به دنبال راهی برای رفتن به انگلستان اند خلاصه نمی شود. با قاسم حاجی زاده، یکی از هنرمندانی که آثارش را در این نمایشگاه به نمایش گذاشته مصاحبه کرده ایم. او امروز در پاریس زندگی می کند. این مصاحبه را می خوانید.

 

شما از چه زمانی نقاشی را آغاز کرده اید؟

من خیلی جوان بودم. فکر می کنم دوازده یا سیزده ساله بودم. در شمال ایران زندگی می کردیم. آنجا استاد نقاشی نبود. من خودم نقاشی را یاد گرفتم. وقتی ۱۶ ساله بودم به تهران رفتم تا وارد مدرسه هنرهای زیبا شوم. چند سال بعد دیپلم نقاشی گرفتم.

 

 

شما به چه موضوعاتی علاقه دارید؟

مردم، خانواده. من دوست دارم تاریخ ایران را نقاشی کنم؛ ایران معاصر یا باستان. برای این کار از تصاویر اوایل قرن نوزدهم استفاده می کنم. به عنوان مثال روی موضوع فاحشه ها در زمان شاه کار کرده ام. انقلاب نیز موضوع دیگری است که بسیار مرا تحت تأثیر قرار می دهد.

شما چه زمانی ایران را ترک کردید؟

سال ۱۹۸۶ بود. دوره ای که بین انقلاب و عزیمت من از کشورم قرار می گیرد بهترین دوران زندگی ام است. در آن دوران بود که چند تابلو کار کردم و امروز بسیار به آنها مفتخرم، و البته چندین کتاب. مدیر موزه ای که در آن کار می کردم به من گفت که بهتر است ایران را ترک کنم. من آپارتمان و کارگاهم را رها کردم و مستقیم به پاریس آمدم.

فرانسه اولین کشوری بود که به من ویزا داد. نقاشی هایم را نتوانستم با خودم بیاورم. قبل از عزیمت آنها را مخفی کردم. آنها را در یک بسته گذاشتم و با پست ارسال کردم. زمانی که بسته را دریافت کردم، هنوز اسکاچ دور کارتن بود. من تعجب کردم. من به این کشور که به هنر احترام می گذارد، احترام می گذارم. برای همین در اینجا تقاضای کارت اقامت کردم. البته رابطه خودم را با ایران قطع نکردم.

آیا هنرمند بودن در ایران آسان است؟

وضعیت کاملاً عوض شده. قبلاً تنها یک یا دو گالری هنری وجود داشت. اکنون بیش از هزار گالری وجود دارد و هزاران هنرمند نیز فعالیت می کنند. نسل جدیدی آمده. شاید به لطف اینترنت باشد…

 

منبع: لا ووا دونور، ۱۳ می