پیام رهنما
هفت مهر در ایران روز آتش نشانی است؛ به همین مناسبت با پیمان نیکبخت، رییس ستاد فرماندهی آتش نشانی وخدمات ایمنی شهرداری تهران به گفتگو نشسته ایم.وی بر این باور است که بافت فرسوده شهر تهران، در مواقع آتش سوزی، اطفای حریق را دشوار می کند.
مردم هنگام تماس با سامانه 125 اگر فقط بگویند حادثه اتفاق افتاده کافی است یا باید موارد دیگری را هم بگویند؟
ما مواردی را سوال می کنیم، اپراتوری که پاسخگوی 125 است نخستین سوالی که می کند این است که چه اتفاقی افتاده. این اتفاق یا آتش سوزی است یا حادثه دیگر.همزمان با اینکه اپراتور با شهروندی که تماس گرفته گفت وگو می کند ما در بخش اعزام ستاد فرماندهی بلند گوهایی داریم که مکالمات شنیده می شود و همکاران عملیات اعزام نیرو را انجام می دهند.مگر اینکه ترافیک بسیار سنگین باشد که در آن صورت کار کمی مشکل می شود.
میانگین تماس روزانه با سامانه 125 چقدر است؟
در طول روز به طورمیانگین 9000 تماس داریم که از این تعداد 130 تا 140 تماس واقعی است.
خیلی از مردم فکر می کنند اگر با 125 تماس بگیرند برایشان عواقبی خواهد داشت.آیا واقعا این طور است؟
خیر. من هیچ مبنایی برای این نوع نگرش نمی بینم چرا که خدمت به مردم هدف اصلی است.
آیا میزان کاری که درآتش نشانی صورت گرفته کافی است؟
نه. ما هنوز خیلی کار داریم که باید به آنها توجه کنیم.بیشتر کشورهای اروپایی در مقوله ایمنی به صورت پایه و زیر ساختاری عمل می کنند.آنها کار را از مدارس و پایه اول آغاز می کنند.یعنی تئوری آتش سوزی را از پایه ها شروع می کنند و بستر مناسبی برای این زمینه فراهم می آورند. در واقع فرهنگ سازی می کنند و و همین امر در طول زمان آثار خود را نشان می دهد.
شما درانجام کارهایتان برای خدمت رسانی به مردم با چه مشکلاتی روبرو هستید؟
مشکل اصلی و اساسی ما ترافیک است.همین طور اصلاح نشدن شکل هندسی معابر و گذرگاههای شهری.این یک بعد قضیه است.بعد دیگر کم عرض بودن و تنگی گذرگاههاست که برخی از آنها غیر اصولی و غیر فنی ساخته شده اند.در واقع بافت فرسوده شهر تهران را ازهر جهت تهدید می کند..مواردی دیگر هم است از جمله ندادن نشانی و آدرس صحیح حادثه.البته دراین چند سال کار شده اما کافی نیست.
تلاش براین است که زمان رسیدن آتش نشانان و نیروهای امداد و نجات به محل حادثه کاهش یابد و به سطح استاندارد برسد. این حد استاندارد چقدر است و ما درچه سطحی هستیم؟
استانداردی که تعریف شده همان 3دقیقه است. در شهری مثل لندن استاندارد رسیدن به محل حادثه 6 دقیقه است. آن هم در شهری که از تهران کوچک تر است اما 112 ایستگاه آتش نشانی دارد. این نکته را نباید فراموش کرد که همه تلاش می کنند که این زمان را کاهش دهند، اما اینکه به صفر برسد غیر ممکن است.
زمان استاندارد رسیدن نیروها به محل حادثه از زمان دریافت اطلاعات مربوط به حادثه محاسبه می شود یا از زمان حرکت نیروها؟
از زمانی که تماس حاصل می شود تا زمانی که نیروها به محل می رسند که الان در حدود 6 دقیقه است و این زمان را معقول می دانند وما هم بر همین اساس کاررا انجام می دهیم.توجه داشته باشید که همکاران ما هم درعملیات به معنای واقعی زحمت می کشند هم در ستاد فرماندهی.اما اینجاهمیشه استرس بالای سر بچه ها است؛حتی زمانی که در استراحت هستند.اینجا کار فوق العاده سنگین است.اما در هر حال حجم تنش ها ما را واقعا به تلاش مضاعف تری هم وادار می کند.
درمورد امکانات موجود درآتش نشانی برای ماموران اطفاء حریق بگویید.
ببینید ما دربین کارکنان خود افرادی را داریم که با نیروی خلاقه خود دست به آفرینش هایی می زنند که بسیار جالب توجه است و آنها را در نمایشگاههای مختلف جهانی به معرض نمایش می گذاریم.اینها در کارخانه های ما تکثیر و در اختیار نیروها قرار می گیرند.ضمن اینکه قسمت عمده ای از تجهیزات را شهرداری در داخل و خارج کشور فراهم می آورد.
ولی در اطفاء حریق های اخیر جنگل های گیلان وگلستان از حداقل نیروها و امکانات استفاده شد. چرا؟
ما در این زمینه کاملا دراختیار سازمان محیط زیست بودیم، تا جایی هم که توان داشتیم امکانات خود را ارسال کردیم.
ولی طبق آمار و اخبار هیچ بالگردی برای این ماموریت ها ارسال نشد.
به دلیل اینکه اصلا بالگردی وجود ندارد. در کل سازمان دو بالگرد وجود دارد که آنها هم اجاره ای هستند وهرکاری را نمی توان با آنها انجام داد.
به نظرتان وجود بالگرد در چنین سازمانی الزامی نیست؟
حتماهمین طور است و مسئولین بالاتر باید به فکر این جریان باشند.خریداری چند بالگرد باید در دستورات کار ها و جلسات قرار گیرد.