یک: در مرحله اول از میان نامزدها تعدادی از آنها در هنگام ثبت نام حاضر شده، اما پس از اعلام اسامی مورد امداد غیبی قرار گرفته و نام آنها به دلیل صلاحیت نداشتن شورای نگهبان غیب می شود.
دو: در این مرحله، تعداد دیگری از نیروهای اصلاح طلب به دلیل اینکه معلوم می شود در زمان بچگی سرپا جیش کرده، یا در جوانی با کف صابون ریش تراشیده، یا در سنین جوانی چشم راست شان چپ بوده، یا در سنین میانحالی و میانسالی آمار تعداد شلوارهای شان به اطلاع دادستانی رسیده است، یا خودشان به سفر رفته و غیب می شوند، یا کلید خانه شان گم می شود و نمی توانند از خانه بیرون بیایند، یا باد آنها را می برد و می اندازد توی زندان، یا سرشان می خورد به تیرآهن و تا پایان انتخابات بیهوش می شوند. و در نتیجه تعداد دیگری بر کسانی که مورد امداد غیبی قرار گرفته اند افزوده می شود.
سه: در این مرحله، اسامی نامزدهای تائید صلاحیت شده اعلام و به همین دلیل بین آنها که حق دارند، اختلاف افتاده و تعدادی از آنها خود بخود برای مدتی انصراف داده و غیب می شوند، در عوض در میان کسانی که حق ندارند، اما زور دارند، تعدادی ظهور کرده و حضور پیدا می کنند و به فهرست اضافه می شوند.
چهار: در این مرحله، اسامی اعلام شده و قرار است تبلیغات انتخاباتی در خیابان انجام بگیرد و پوستر اصلاح طلبان روی دیوار نصب شود، این پوسترها نصب شده و چون هنوز زمان ظهورشان مطابق با ضرورت های موجود نیست، توسط برادران و خواهران حزب الله دچار امداد غیبی شده و از روی دیوار به زباله دانی تاریخ می افتند. در مقابل تعداد دیگری پوستر جدید روی آن دیوارها حاضر شده و اقدام به تبلیغات می کنند.
پنج: در مرحله تبلیغات تلویزیونی اصولا یکی از مهم ترین چیزها این است که ساعت پخش برنامه های اصلاح طلبان غیب شده و به جای آن یک چیز دیگر ظاهر می شود.
شش: در روز انتخابات، با ظهور و حضور نیروهای کمیته امداد غیبی( شورای نگهبان سابق) در حوزه های رای گیری اولا: تعدادی از بازرسان وزارت کشور که با کشور می روند کش مذکور در رفته و توی چشم شان می خورد و به بیمارستان انتقال می یابند، و ثانیا تعدادی از بازرسان نیروهای رقیب( البته قرار بود شورای نگهبان مستقل باشد. زمان توافق: زمانی که اولین دایناسورها تبدیل به اولین مارمولک شدند.) از حوزه های رای گیری با مشت و لگد غیب شده و یک دفعه در بیمارستان ظهور می کنند.
هفت: در هنگام شمارش آراء بطور طبیعی تعداد آراء به میزانی که لازم باشد ممکن است دچار کمیته امداد غیبی بشود یا نه، همه این چیزها بستگی به این دارد که کمیته امداد غیبی در این ماجرا تا چه حد حضور و تا چه حد حضور آن ضرورت دارد.
هشت: در حین اعلام آراء، شورای نگهبان برای حفظ بیضه اسلام( که گاهی اوقات دقیقا با موضوع مورد نظر آقای مصباح یزدی یکی می شود) با استفاده از آیت الله جنتی( جی تی ژانگولر سابق و متخصص غیب کردن صندوق با رای) تعدادی از صندوق های اصلاح بالا را حذف و تعدادی از صندوق های حزبل بالا را به جای آن شمارش می کند.
نهم: در پایان ملت شاکی شده و تعداد یک میلیون شکایت به شورای نگهبان( در اینجا متهم و قاضی و دادستان یکی است) و تعداد صد هزار شکایت به دادسرا می رسد که در این مرحله ابتدا نام آنم با تکان یک عصای جادویی از « تقلب» به « بداخلاقی» تغییر کرده و سپس کلیه شاکیان در عرض ایکی ثانیه با امدادهای کمیته امداد غیبی( شورای نگهبان سابق) حذف می شود.
دهم: در آخرین مرحله مقادیر معتنابهی جیغ و داد و فریاد و اعتراض باقی مانده که این سروصدا ها هم با سروصداهای بلند تر و یا مقادیر معتنابهی « خفه شو» و « سرزد از افق مهر خاوران» یعنی پخش سرود جمهوری اسلامی با صدای بلند و فریاد « این بار هم پریدیم، حماسه آفریدیم، تکبیر» صدای انواع اعتراض غیب شده و همه مشکلات باقیمانده نیز حل می شود.
نتیجه گیری اخلاقی: به آقای کروبی پیشنهاد می شود از 48 ساعت قبل از انتخابات یا اصلا نخوابد یا جنتی را به عنوان بالش بگذارد زیر سرش و بخوابد.
مادونا رو ولش، ابن سینا رو بچسب
بحث بر سر اینکه محمود گاگولی در هنگام رقص و آواز در استادیوم دوحه بود یا نه فعلا در نظر امت شهیدپرور و مشنگ مهم تر از این است که این موجود شبه محترم در آنجا بود و تاریخ ایران را به عنوان تاریخ سرزمینی دیگر می گفتند و این جوان خیره به دوربین با لبخند ابلهانه ای بر لب و بدون هیچ ضرورتی در آنجا حضور داشت. واقعا چه بدبختیم ها! زمان خاتمی که یک رئیس جمهور آدم حسابی داشتیم، این آقای محترم هیچ جا به عنوان نماینده ایران حاضر نمی شد، اگر هم می شد یک دردسر حسابی برای خودش و یا دیگران درست می شد، اگر به جای آفتابه سر میز با گیلاس آب می گذاشتند، می گفتند شراب است، الآن چاوز بغل دست احمدی نژاد مست می کند به فلان کسی نیست. زمان خاتمی یک گروه تئاتری در خوزستان با لباس نازک روی صحنه بودند داشتند خشتک خاتمی و وزیرش را می کشیدند سرشان، حالا احمدی نژاد اگر با مدونا هم دوتایی سالسا برقصند، اعلام می کنند که مدونا خواهر مارادونا و دشمن شماره یک بوش است و رقص سالسا اولین بار توسط حضرت ابراهیم در سعی صفا و مروه انجام شد. برو بابا بینیم، متقلب! من که اصلا عین خیالم نیست، خیلی هم خوشحالم که احمدی نژاد به جای اینکه شبها یواشکی از این چیزها نگاه کند، روز روشن مثل یک رئیس جمهور متمدن رقص سنتی شرق را تماشا کند، بالاخره دویست سال از این چیزها ببیند و چهار بار با چاوز برود شبهای کاراکاس آدم می شود، درست است که ارادانی است ولی اصلاح پذیر است. مشکل ما بر سر مادونا نیست، مشکل بر سر ابن سیناست.
اطلاعیه
به کلیه کسانی که نگران بودند و ناراحتی شان را از غیبت پروین احمدی نژاد، برای من و تمان طنزنویسان فرستاده بودند مژده داده می شود که انصراف خواهر مذکور شدیدا تکذیب می شود و ایشان در روزهای آینده در صحنه انتخابات شورا حضور خواهد داشت.
آخرین برنامه در اورلاندو
آخرین برنامه استندآپ کمدی من در اورلاندو برگزار شد. رفیق نازنین و دوستی که نمی شناختمش و شناختنش شانس بزرگی برای من است، مسعود نقره کار برگزاری برنامه را عهده دار بود. سالن پر شده بود و بیش از انتظار ما دوستان آمده بودند. برنامه خداحافظی خوبی بود.