به دنبال سخنان غلامحسین محسنیاژهای، درباره اظهارات عبدالله مومنی، که از شکنجه در زندان سخن گفته بود، عبدالله مومنی با انتشار نامهای سرگشاده سخنان وی را ردکرد. در این زمینه با فاطمه آدینه وند، همسر وی گفت و گویی کرده ایم که در پی می اید.او از جمله گفته: “چیزی از عبدالله نمانده است.”
محسنیاژهای هفته گذشته در یک نشست خبری، درباره اظهارات عبدالله مومنی، گفته بود: “اینکه گفته شود قاضی ادعا کرده که در صورتی که بازجویان از مومنی راضی باشند، او از تخفیف برخوردار خواهد شد، درست است. زیرا در ماده 22 و 25 قانون آمده در صورتی که مجرمی با قاضی پرونده همکاری کند قاضی این اختیار را دارد که برای این فرد تخفیف یا حتی تعلیق مجازات و تبدیل مجازات در نظر گرفته بگیرد.”
وی همچنین اضافه کرده بود: “در مورد ادعاهای بازجویان این فرد نیز باید گفت ما در بخش بازجویی به بازجویان گفتهایم که بلوفی که آنها میزنند، باید بلوفی باشد که متهم مطلع نشود که این ادعای یک بازجو بلوف است و امکان ندارد یک بازجو به متهم بگوید که قاضی پرونده تو هیچکاره است و همه اختیارات پرونده تو با من است. هیچکدام از موارد ذکر شده مانند ادعاهای بازجو برای تصمیمگیری در پرونده صحیح نیست و به فرض هم که گفته باشد آیا باور کردنی است؟”
در پاسخ به این سخنان مومنی در نامه ای خطاب به اژه ای با اشاره به اینکه نامهاش خطاب به رهبر جمهوریاسلامی بوده، نه او، نوشته است: “چندی پس از انتشار علنی نامه اینجانب در حالی که در چند نوبت محتوای این نامه در جلساتی برای برخی مقامات قضایی تشریح کرده بودم؛ در پی پیگیری دادستان تهران، آقای جعفریدولتآبادی طی نشستی با ایشان در زندان اوین در مورخ هشتم مهر امسال ضمن تشریح مجدد شکنجه و رفتارهای غیرقانونی در جریان بازداشت موقت توسط بازجویان وزارت اطلاعات، شکواییهای مکتوب را علیه کلیه آمران و عاملان این برخوردهای غیرقانونی تنظیم کرده و شکایت خود را با طرح بالاترین مقام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به جریان انداختم. معالوصف از آنجا که مجموعه تحت مدیریت وزیر وقت اطلاعات و سخنگوی فعلی قوهقضاییه، به ویژه آن دسته از ماموران و کارشناسان شاغل در بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ که نقشی در پرونده اینجانب داشتهاند، از جمله متشکیعنهم پرونده مفتوحه در خصوص شکنجه میباشند و به نظر میرسد چنانچه ایشان به عنوان یکی از اطراف دعوی و یا مطلعان از قضیه دفاعیات و یا توضیحاتی دارند، بایستی آن را در محضر مقام بازپرسی مطرح کنند نه آنکه از رسانههای عمومی و جایگاه سخنگوی قوهقضاییه برای طرح و توضیح درخصوص نقاط تاریک کارنامه باندهای اطلاعاتی، امنیتی مداخلهگر در انتخابات و حوادث پس از آن بهره جویند.”
مومنی در نامه خود همچنین با اشاره به شکنجههای دوران بازداشت، افزوده: “بار دیگر تایید مینمایم که کلیه مطالب مذکور در نامه سرگشادهام درخصوص نحوه شکنجه فیزیکی و روانی وارده بدون سرسوزنی اغراق تشریح شده و تماما منطبق با واقعیت میباشد.”
تبعات یک نامه
فاطمه آدینهوند، همسر عبدالله مومنی، در همین زمینه به “روز” میگوید: “نامه جدید عبدالله، در راستای نامههای گذشته بوده است. عبدالله پیش از این، با انتشار نامهای درباره اتفاقات دوران بازجویی صحبت کرده بود. نامه عبدالله خطاب به مقام رهبری بود. بعد از آن هم واکنشهایی به این نامه وجود داشت. خود من هم تلاش کردم که نامه عبدالله را به دست مقامات برسانم. از جمله در دیداری که خانواده زندانیان سیاسی، با آیتالله هاشمی داشتند، من نامه عبدالله را دست ایشان دادم.”
وی با اشاره به تبعاتی که نامه عبدالله مومنی داشته است، افزود: “بعد از نامه عبدالله، محدودیتهایی که برای وی به وجود آمده بود، بیشتر شد. بازجویان در زندان با احضار عبدالله، به او گفتهاند که تا پایان حکم خود، باید فکر مرخصی را از ذهن خود بیرون کند. دادستانی هم میگوید اجازه مرخصی، دست ما نیست. بلکه نهادهای امنیتی باید با مرخصی موافقت کنند که با این وضعیت امیدی به مرخصی عبدالله نیست. چون آنها پیش از این گفته بودند که نامه عبدالله، آبروی نظام را برده است. بارها درخواست دادهایم که حداقل برای معالجه بیماری پوستی عبدالله، به او مرخصی دهند. اما خبری نیست.”
آدینهوند با اشاره به اینکه نامه عبدالله مومنی، تمام حقایق درباره فشارهایی که بر وی وارد شده است، نیست، افزود: “نامهای که عبدالله نوشته بود، همه حقایق درباره وضعیت او نبود. عبدالله در زندان تحت شدیدترین فشارها بوده است. آخرین باری که من قبل از دادگاه عبدالله را دیدم، نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده بود. آن کسی که دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت. هیچ چیزی از عبدالله نمانده است. او هم در نامه خود خیلی مسایل را ننوشته بود. حتی این مسایل را به من هم نگفته بود. من بعضی از فشارهایی که بر عبدالله آمده است را از دوستانش شنیدم.”
وی با اشاره به شکایتی که مومنی تنظیم کرده بود، اظهار کرد: “آقای جعفری دولتآبادی، دادستان تهران به دادسرای اوین آمده و عبدالله شکایت خود را به او تسلیم کرده بود. به عبدالله گفته بودند که این نامه بررسی میشود که البته تا الان خبری از این مساله نیست. تنها آقای اژهای درباره این قضیه اظهارنظر کردهاند که جواب سخنان ایشان را هم عبدالله داد. به هر حال من امیدوارم که به نامه عبدالله رسیدگی شود. قبلا هم گفته بودم که عبدالله تحت فشارهای شدیدی بوده که چنین سخنانی در دادگاه گفته؛ هنوز هم روی حرفهای خودم هستم.”
آدینهوند در پایان افزود: “عبدالله و دوستانش، خیر و صلاح مملکت را میخواهند. من نمیدانم چطور به کسی که برادر شهید است، میگویند علیه نظام اقدام کرده است. پس آنها که در زندان شکنجه میکنند و زندانیان را کتک میزنند چه میکنند؟ شکنجه کردن اقدام علیه امنیت ملی است، نه کارهای عبدالله و دوستانش.”
گفتنی است عبدالله مومنی، پس از اتمام مرخصی و بازگشت ناگهانی به زندان، با انتشار نامهای از برخوردهایی که با وی در طول دوران بازجویی شده بود، سخن رانده بود. فرو کردن سر در چاه توالت، فحاشیهای رکیک و ناموسی، فشردن گلو تا سرحد خفگی، ضرب و شتم با دسته جارو و… از جمله این موارد بود.
نامه سرگشاده مومنی که خطاب به رهبر جمهوریاسلامی نوشته شده بود، پاسخی نگرفت، گرچه بازتاب گستردهای داشت. پس از آن برخی از زندانیان سیاسی همچون مصطفی تاجزاده و محمد نوریزاد نیز به تایید سخنان مومنی پرداختند و حتی محمد نوریزاد متنی درباره اتفاقات رخداده در هنگام بازجویی برای عبدالله مومنی نوشت.
پس از آن مومنی با تنظیم شکایت نامهای از سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، حیدریفر بازپرس دادگاه انقلاب و از متهمان اصلی حوادث بازداشتگاه کهریزک، قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و بازجوهای وزارت اطلاعات از جمله بازجویی به نام سیدعلی صالحی مشهور به “سید” شکایت کرد. مومنی که این شکایت نامه را پس از تنظیم، در دادسرای زندان اوین به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران تحویل داده بود، این افراد را از جمله “شکنجهگران اصلی” خود در طول دوران بازداشتاش در بند 209 زندان اوین معرفی کرده است.
به دنبال این شکایت مومنی بود که غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی قوهقضاییه در نشست خبری خود سخنان عبدالله مومنی را غیرقابل باور خواند.