نتیجه تعیین صلاحیت شرکتکنندگان در انتخابات جمهوری اسلامی بالاخره مشخص شد و بسیاری از فعالان سیاسی منتقد حکومت و حتی گروه زیادی از اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات اسفند ماه محروم شدند. گرچه دعوت آیتالله سیدعلی خامنهای از مخالفان “نظام” برای مشارکت در انتخابات آینده در ابتدا به معنی پذیرش حق مخالفان حکومت برای شرکت در فرایند تحولات سیاسی تلقی شد، اما توضیحات بعدی او بار دیگر نشان داد که ماجرا چیز دیگری است.
انتخابات در ایران به موضوع عشق و نفرت مسئولان حکومتی تبدیل شده است. از یک طرف نیاز نظام به “ژست” دموکراتیک آن را محتاج به انتخابات میکند و از سوی دیگر امکان ایجاد بحران در هر انتخاباتی موجب نگرانی های فزاینده است.
خامنهای در روز نوزدهم دیماه گفته بود: “حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند.” او اما حدود یک هفته بعد در توضیحی دوباره با اشاره به سخنان چند روز قبلش تاکید کرد: “این سخن به معنای آن نیست که بخواهند کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بفرستند. در هیچ جای دنیا، افرادی را که اصل نظام آن کشور را قبول ندارند، به مراکز تصمیمگیری راه نمیدهند.”
اظهارات اولیه رهبر جمهوری اسلامی، آنچنان که پیش از این هم سابقه دارد، موجب برداشتهای کاملا متفاوتی در میان نیروهای سیاسی شده بود. حتی بعد از اعلام نتیجه ردصلاحیتهای گسترده هیاتهای نظارت، سیدحسین هاشمی، استاندار تهران با اشاره به این سخنان از ردصلاحیت کاندیداهای انتخابات انتقاد کرده و گفته بود: “ایشان تاکید کردند کسانی که حتی نظام و من را قبول ندارند، رای دهند. اما باید کسی وجود داشته باشد که مردم به او رای دهند. هنگامی که رهبری فضا را اینطور توصیف میکنند، باید تلاش کنیم که حقوق همه افراد رعایت شود.”
به دلیل همین برداشتهای خوشبینانه بود که رهبر جمهوری اسلامی ناچار شد سخنانش را توضیح دهد تا سوتفاهمها برطرف شود. حتی بعد از آن سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی یادداشتی با عنوان “کسی از شما دعوت نکرده است!” صریحا نوشت: “کسی از ضد انقلاب نه برای شرکت در انتخابات و نه برای حضور در مجلس دعوت نکرده است.” نویسنده این یادداشت تاکید داشت: “ضد انقلاب و دنبالهروهایش، نظام اسلامی را متهم به سوءاستفاده از رأی مردم میکنند. منطق جمهوری اسلامی ایران مشخص است. حفظ و تقویت این حصار امن، در گرو تقویت جمهوری اسلامی است و نظامی که در مدت حیات خود این امنیت را برقرار کرده است؛ اگر راه برای ورود ضد انقلاب به مراکز تصمیمگیری نظیر مجلس باز کند، در واقع این حصار امن را به خطر انداخته است.”
اظهارات دوگانه خامنهای در واقع تصویری واقعی از وضعیت انتخابات در ایران است. سیدعلی خامنهای و متحدان او از یک طرف نیازمند استفاده از مشروعیت انتخابات هستند و از سوی دیگر حاضر به برگزاری انتخابات بیطرفانه و آزاد که نتیجه نامشخصی داشته باشد، نیستند.
انتخابات در واقع “زینت” نظام است. “صورت”ی است بر چهره نظام ولایت فقیه تا شباهت به ساختار دموکراتیک یابد و ”دهان” دولتهای خارجی بسته شود، اما قرار نیست که با انتخابات تغییری مهم اتفاق بیافتد. قدرت در واقع جایی است که رای مردم توان دسترسی به آن را ندارد.
برای نمونه، در شهریور ماه سال ۱۳۹۳ وقتی حسن روحانی از “مسئولیت اجرای قانون اساسی” توسط رئیسجمهور سخن گفته بود، روزنامه کیهان تعارف را کنار گذاشت و در یادداشتی نوشت: “انتخابات عمومی برای تعیین رئیسجمهور، در واقع انتخاب مستقیم رئیس حکومت جمهوری یا رئیس کشور نیست بلکه صرفا انتخاب رئیس قوه مجریه و دستگاه اجرایی است (یعنی همان مفهومی که متاسفانه در اظهارات اخیر آقای روحانی نفی شده است) چرا که در ایران، رئیس کشور یا رئیس حکومت جمهوری اسلامی و یا همان «رئیسجمهوری» (در معنای واقعی و حقوقی) حسب اختیارات و صلاحیتهای پیشبینی شده در قانون اساسی، مقام رهبری است.”
البته از آنجا که در سالهای گذشته حتی همین “انتخابات” هم موجب بحرانهای داخلی متعددی شده، نگرانی از آن همچنان باقی است.
اواسط دیماه گذشته، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور گفته بود: “ما این مسئله نفوذ را در قضیّه برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئله مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه این باشند. اگر فرض کنیم عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان بشود یا در ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل میجَود و پایهها را سست میکند و فرو میریزد؛ قضیّه اینجوری است. “
خامنهای از مردم می خواست که در انتخابات “خیلی متوجه” این موضوع باشند. مشخص نبود که با وجود شورای نگهبان و ردصلاحیتهای چند هزار نفره همیشگی آن که همواره مورد حمایت رهبر جمهوری اسلامی است، چرا نگرانی از نفوذ در مجلس شورا و مجلس خبرگان همچنان وجود دارد. احتمالا تجربه انتخابات سال ۱۳۸۸ و پیش از آن انتخابات سال ۱۳۷۶ و همچنین مجلس ششم، زمینه این نگرانیها بود.
البته مساله انتخابات سال ۱۳۸۸ که حتی نتیجه اعلامشده آن نیز با خواست نظام هماهنگ بود، نشان می داد که در صورت مدیریت نتایج، باز هم امکان بحرانسازی وجود دارد.
در مهرماه سال ۱۳۹۰، حسین شیخ الاسلام مشاور امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی از اینکه برگزاری انتخابات به یک بحران برای جمهوری اسلامی تبدیل شود ابراز نگرانی کرده بود. او گفته بود: “گناه غیرقابل اغماض این است که افراد براساس ذهنیتهای غلط نظام را به چالش بکشند چرا که راه برای پیگیری مسائل مختلف و شبهات از مسیر قانونی باز است اما دشمن سرمایهگذاری فراوانی کرده که انتقادها و شبهات را به مسیرهای غیرقانونی وارد و انتخابات را به یک چالش امنیتی تبدیل کند.”
همین زمینه بحران شدن انتخابات است که امروز نیز موجب نگرانی آیت الله خامنهای و متحدان او شده است. “رای مردم” آنچنان که سیدعلی خامنهای صریحا اعلام کرده، برای “بیمه کردن” نظام در مقابل “دشمنان” مفید است، به شرطی که “مخالفان نظام وارد مراکز تصمیمگیری” نشوند. دایره “مخالفان نظام” نیز در طی سی و چند سال گذشته همواره در حال گسترش بوده است. با این وصف، تنها کارکرد مفید “رای مردم” کم کردن از فشارهای خارجی است.
سال گذشته آیتالله عبدالمحمود عبداللهی، نماینده اصفهان در مجلس خبرگان رهبری گفته بود: “رأی مردم در جمهوری اسلامی ابتکار نظام بود چون جمهوری اسلامی برای مشروعیت نیازی به رأی مردم نداشت.” مشابه این سخنان از سوی دیگران نیز بارها تکرار شده است. حکومت جمهوری اسلامی از دیدگاه حاکمان جمهوری اسلامی مشروعیتی الهی دارد و بنابراین چه نیازی است به رای مردم؟ خامنهای روز نوزدهم بهمنماه در یک سخنرانی عمومی گفت: “اصرار بنده بر حضور همه در انتخابات به این دلیل است که مشارکت همگانی، کشور و نظام را عزت میبخشد و بیمه میکند لذا شرکت در این حادثه عظیم، فریضهای برای همه مردم است.” والبته نظام در صورتی بیمه خواهد شد که هر بار و در هر انتخابات، بحرانی تازه سربرنیاورد.