تضمین امنیت جانی…
سلطان عثمانف، کارگردان تاجیکستانی است که این روزها درتهران نمایشی را تحت عنوان “رستم و سهراب”به صحنه آورده است. با ایشان درموردنحوه حضورخود ونمایششان درتهران به گفتگو نشسته ایم…
گفت و گو با سلطان عثمانف
شرط تامین امنیت گروه در قراردادمان آمده…
آقای عثمانف، اولین بار درسال 1994 برای اجرای نمایش به تهران آمدید؛ پس از آن چندین باردیگر هم برای اجراهای مختلف با ایران همکاری داشتید اما دراین چند سال اخیر به کل با ایران قطع همکاری کردید، می شود در ابتدا راجه به دلیل این قطع همکاری توضیح دهید…
سال های ابتدایی که به ایران سفرداشتیم شرایط بهتری برای انتقال مفاهیم موجود درنمایشنامه هایم وجود داشت. به همین دلیل ترجیح دادم که چندوقتی از اوضاع کاری خودم وشرایط فرهنگی وسیاسی ایران بگذرد وسپس اگر شد این جریان ادامه پیدا کند.
درنمایش هایی که به ایران نیاوردید چه مفاهیمی گنجانده شده بود که برای کشور ما مناسب نبود؟
به هرحال هرکشوری آداب ورسوم خاص به خود را دارد. برای اجرای یک نمایش باید همه جوانب را رعایت کرد.
اما شرایط فرهنگی ایران وتاجیکستان تقریبا شبیه به هم است. آیا به غیر از این موضوع اتفاقات سیاسی حاکم برایران مانع حضورتان شد؟
این هم بخشی ازدلایل عدم حضور گروه ما درتهران بوده است. دراین چندسال قطع ارتباط میان کارگروههای فرهنگی ایران وتاجیکستان رخ نداد بلکه با تمام ارادتی که به مردم ایران ودلبستگی های من به این کشوروجود دارد زمینه اجرای نمایش وجودنداشت. فقط همین.
حتمادرطول ماههای اخیراخبارسیاسی ایران راشنیده اید. براساس همین آشفتگی واختلافات موجود،بسیاری ازگروههای خارجی حاضر به حضورنمایش وگروه خود درایران نیستند. نظرشمادراین رابطه چیست؟
نمایش “رستم وسهراب”برگزیده بخش بین الملل جشنواره تئاترفجرسال گذشته است. ما با تهران برای اجرای عمومی این نمایش قرارداد امضاء کرده بودیم وبراساس آن قرارداد باید کاررا درتهران اجرا می کردیم. ضمن اینکه اخبارداخلی ایران را نه تنهامن بلکه همه دنیا دنبال می کنند. به هرحال اختلافات داخلی درهربرهه زمانی به وجود می آید. البته ما با اطمینان کامل ازاینکه مسئله ای متوجه گروه ما نمی شود به تهران آمدیم.
واین تضمین را چه کسی به شما داده است؟
درقرارداد همه چیزآمده است. خوشبختانه تا بدینجا که هیچ مشکلی پیش نیامده است. امیدواریم بعد از این هم برای میهمانان شما درتئاترشهراتفاق ناخوش آیندی رخ ندهد.
امیدوارم. برویم سراغ نمایش. داستان “رستم وسهراب”برای همه ایرانیان شناخته شده است. ازاین قطعه ادبی هم اجراهای متفاوتی درتهران ودیگر شهرهای ایران به صحنه رفته است. نگاه شما به عنوان کارگردان این اثربراساس چه شیوه اجرایی بوده است؟
من با علم به اینکه همه مردم ایران اجراهای گوناگونی از این نمایش را دیده اند دست به تولید آن زده ام. درطول تمرینات همواره به این می اندیشیدم که داستان رستم وسهراب را با برداشتی تاجیکی به صحنه ببرم. یعنی اینکه با دردست داشتن درون مایه های اصلی نمایش مفاهیم وبرداشت های تاجیکی را به کار بیافزایم. همین مطلب باعث می شد تا به اشتراکات فرهنگی دو کشور چه درعرصه تئاتر وچه درمرحله قوم شناسی رسیده وآنها را به شکل اتودوار به صحنه ببرم.
وبه این ترتیب دراجراچندان به داستان اصلی رستم وسهراب وفادار نمانده اید.
کاملا درست است. دراینجا ما رستم وسهراب را به عنوان بهانه های دراماتیکی به کارمی بریم. بازیگران نمایش قرارنیست تا داستان افسانه ای شاهنامه را به طور عینی به صحنه ببرند. بلکه آنها دعوت به اجرای خلاقانه از یک چهارچوب تعریف شده می شوند.
مهم ترین نشانه های موجوددرااجرابرگرفته از نمایش “تعزیه”درایران است. آیااین شگرداجرابرداشت شخصی شما ازداده های متن است؟
شکل اجرای نمایش مبتنی برنشانه های مینی مالیستی است. دراین گونه تئاتر، حاصل اتفاقات مبتنی بر اجرایی خلاصه شده ازرویدادهای درون نمایشی است. اصل نمایشنامه به مااین امکان را می دهد که بتوانیم جنبه های سمبولیک اجرایی را افزایش دهیم وازطرفندهای گوناگون برای برقراری ارتباط میان اثرو مخاطب استفاده کنیم. بنابراین وبراساس مطالعات به دست آمده کاربرد جنبه های تعزیه ایرانی رادراجرابسیار مناسب تصورکردیم ودرنهایت به همین نمونه هایی که برصحنه می بینید متوسل شدیم.
فکر نمی کنیداستفاده از موسیقی تاجیکستانی درکناراین نشانه های کاملا ایرانی باعث چندپارگی درمجموع اثرشده است؟
همان طورکه قبلا گفتم ما درهدف اصلی به دنبال وجه اشتراکات فرهنگی دوکشوربودیم. تشابهات قومی دوملیت درنوع اجرای ما بود که تماشاگرایرانیوتاجیکی را تا پایان کارمتصل به کار نگاه می دارد. هماهنگی این دوعنصری که شما به آن اشاره کردید درابتدا بسیارپیچیده بود ولی به تدریج برکارمسلط شدیم وتلاش کردیم تا حداکثر چندوجهی بودن کاررادراجرا اصلاح کنیم.
کمی درمورد حجم استفادها ز موسیقی دراجرا برایمان بگویید.
بسیاری از من درمورد موسیقی وحجم استفاده ازآن پرسیده اند. تنسی ویلیامز می گوید:حوصله تماشاگرراسرنبرید. منظورم این است که اگرمجبورید حتی روی صحنه متوسل شوید به بی دلیل آدم کشتن،یا تیراندازی بی هدف،این چیزها دست کم توجه تماشاگرراجلب می کند وبیدار نگه شان می دارد. ازهرطریقی که می توانیدفقط نمایش را زنده نگه دارید. “من به این گفته اعتقاد دارم. به هرحال ما درکشوری نمایش رااجرا می کنیم که کشورخود ما نیست وما برای ارتباط گیری با تماشاگرباید به راه های متنوعی متوسل شویم. به گمانم استفاده از موسیقی دراینجا هم معنای کاربردی دارد و هم جذابیت های سرگرمی.
اجراهای گذشته شمادراجرای “رستم وسهراب” تا چه میزانی درطراحی های شمادراین اثرتاثیرگذار بود؟
گونه های اجرایی قبل از این نمایش از رستم سهراب بسیار متفاوت ترازاین تولید است. پیش تراین داستان شاهنامه را به شکل اپرا برصحنه برده بودم ولی تسلط من وگروه برمتن این بار بیش از پیش بود.