آینده زندگی دخترانمان

نویسنده

jelvejavahari.jpg

اولین طرحی که در جهت تغییر قوانین مربوط به خانواده در چارچوب‎ ‎قوانین مدنی ایران ارائه شد، طرح قانون خانواده ‏توسط دکتر “مهرانگیز منوچهریان” بود‎ ‎که ابتدا در اسفند 1342 به عنوان ضمیمه کتاب “وضع حقوقی زن در جهان” ‏توسط اتحادیه‎ ‎زنان حقوقدان ایران به چاپ رسید. این طرح مجدداً در 1343 به صورت جزوه ای مستقل با‏‎ ‎عنوان ‏‏”طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد” به چاپ رسید و سپس در‎ ‎مجله هفتگی “اطلاعات بانوان” ‏در چهار شماره پیاپی منتشر شد. با این حال، در آن سال‎ ‎به دلیل واکنش های فقهی مراجع مذهبی و مخالفت وزیر ‏دادگستری وقت (باقر عاملی)؛‎ ‎منوچهریان موفق نشد نظر مثبت حداقل 15 نفر از نمایندگان را برای ارائه طرح در ‏مجلس‎ ‎سنا جلب کند. وزیر دادگستری در آن زمان اعلام کرد که قوانین مدنی ایران تغییر نمی‎ ‎کند و طرح پیشنهادی ‏منوچهریان را حاصل مطالعه شخصی وی دانسته و اظهار کرد که در‎ ‎دادگستری هیچ لایحه پیشنهادی که تشخیص داده ‏شود مغایر دین مبین اسلام است مورد توجه‎ ‎قرار نخواهد گرفت. منوچهریان نیز به جرم پاسخی که به وزیر دادگستری ‏داد به مدت سه‎ ‎ماه به تفرش تبعید شد‎.‎

پس از وتو شدن طرح پیشهادی منوچهریان که زیر تاثیر موضع گیری وزیر‏‎ ‎دادگستری صورت گرفت، بحث قوانین ‏مربوط به خانواده مسکوت ماند؛ تا سرانجام در اواخر‎ ‎سال 1344 مسایل حقوقی زنان برای بار دیگر بویژه در نشریات ‏زنان مطرح شد. منوچهریان‎ ‎نیز با تمام مشکلات و مسائلی که پیش آمده بود برای ایجاد زمینه های لازم برای طرح‎ ‎مجدد قانون خانواده در سنا دست به کار شد و در 2 آبان 1345 در نطق پیش از دستور در‏‎ ‎مجلس سنا طرح قانون ‏خانواده را ارائه داد. در پی طرح قانون خانواده، برخی نشریات به‎ ‎انتشار اخبار مربوط به آن پرداختند. یکی از آنها، ‏نشریه “پیغام امروز” بود که خبر‎ ‎بردن طرح به مجلس سنا را منتشر کرد و درباره لغو چند همسری و ازدواج موقت ‏‏(صیغه) مطلب نوشت. اما متاسفانه بسیاری از نشریات از جمله مجلات زنان سکوت کردند و برخی هم‎ ‎آن را زودهنگام ‏و رادیکال دانستند‎.‎

طرح پیشنهادی منوچهریان با وجود آنکه باب تازه ای را درباره مباحث‏‎ ‎مربوط به خانواده و حقوق زن در مجلات و ‏جامعه فراهم آورد، بالاخره راه به جایی نبرد‎ ‎و به گفته شریف امامی، طبق موازین بررسی نشد؛ اما به یکباره در اسفند ‏ماه 1345‏‎ ‎لایحه ای با عنوان لایحه “قانون خانواده” با جنجال فراوان در مطبوعات دولتی انعکاس‎ ‎یافت. در این طرح ‏نه نامی از مهرانگیز منوچهریان بود، و نه اشاره ای به کوشش های او‎ ‎در طرح بحث قوانین مربوط به خانواده. به ‏عکس از طرح منوچهریان به عنوان طرحی شتاب‎ ‎زده و غیر معتدل نام برده شد. “زن روز” خبر تصویب لایحه توسط ‏مجلس شورا در 6 خرداد‏‎ 1346 ‎را منتشر کرد و به تشریح مفاد آن پرداخت. در نهایت، لایحة قانون حمایت از‎ ‎خانواده ‏در مجلس شورای ملی تصویب و به مجلس سنا فرستاده شد، و سرانجام در 27 خرداد‏‎ 1346‎، مجله زن روز خبر از ‏تصویب و قانونی شدن لایحه داد‎.‎

در آن زمان، با وجود اجرایی شدن قانون حمایت از خانواده، اما بسیاری‎ ‎از قوانین قدیمی همچنان رایج بودند، مگر آنکه ‏در تعارض با این قانون قرار می‎ ‎گرفتند. برای مثال، در این مواقع دادگاه مجبور بود بر اساس قانون حمایت از خانواده‎ ‎عمل کند. اگر چه این قانون نسبت به شرایط قبل دارای ویژگی های مثبت به نفع زنان‎ ‎بود، اما اشکالاتی نیز داشت. یعنی ‏با توجه به طرح قانون خانواده منوچهریان، محافظه‎ ‎کارانه جلوه می کرد. در قانون حمایت خانواده تنها اصلاحاتی در ‏قوانین اتفاق افتاده‎ ‎بود، در حالی که طرح منوچهریان به تغییرات عمیق تری نظر داشت. برای مثال، در طرح‎ ‎منوچهریان “تعدد زوجات” به طور کلی ممنوع شده بود ولی در قانون تصویب شده، همچنان‏‎ ‎تعدد زوجات بدون تغییر ‏باقی مانده بود. هرچند که، بعد از تصویب لایحه، “زن روز” می‎ ‎نویسد که با توجه به کسب حقوقی هر چند اندک توسط ‏زنان، مردان به این مساله واکنش‎ ‎نشان می دادند و مساله مهریه را مطرح می ساختند. برخی از آقایان نامه هایی داده و‎ ‎گفته بودند که با وجود قانون حمایت از خانواده و دادن حق طلاق به زن، دیگر مهریه،‎ ‎سنتی و کهنه است‎.‎

مهرانگیز منوچهریان نیز در نقد این قانون و مواردی که در آن در نظر‎ ‎گرفته نشده بود کتابی با عنوان “نابرابری های ‏حقوق زن و مرد در ایران و راه اصلاح‎ ‎آن” توسط اتحادیه زنان حقوقدان ایران به چاپ رسانید. در این کتاب به ‏مواردی چون حق‎ ‎مسکن، حق طلاق، اجازه خروج از کشور، تابعیت، حضانت، ولایت، قیمومیت، ارث، دیه، حق‎ ‎اشتغال، تعدد زوجات، نکاح منقطع و موارد نابرابر دیگر در قوانین که با قانون حمایت‎ ‎از خانواده 1353 هم هیچ کدام ‏بر طرف نشده بود، اشاره می کند و قوانینی برابر در‎ ‎مقابل آنها پیشنهاد می دهد. از چاپ کتاب منوچهریان و نقد او به ‏قانون حمایت از‎ ‎خانواده و قانون مدنی چندی نگذشته بود که با وقوع انقلاب 1357 قانون حمایت خانواده‏‎ ‎به کلی تعطیل ‏شد. بدین ترتیب، حداقل حقوقی که پس از مدت ها توانسته بود در میانِ‎ ‎همة تنگ نظری های قدرتمندان نسبت به ‏وضعیت زنان، نصیب آنان شود؛ مدت کوتاهی بیش‎ ‎دوام نیاورد‎.‎

از آن زمان تاکنون حدود سه دهه می گذرد. در این سالها برخی از قوانین‎ ‎به صورت جزئی تغییر کردند، اما همچنان به ‏هیچ کدام از آسیب هایی که به زنان در طول‎ ‎این سال ها به واسطه قوانین یک سو نگرانه وارد می شود، نگاه جدی نشده ‏است و همچنان‎ ‎کودکان در آتش نگاه تنگ نظرانه ای که جامعه به مادرانشان دارد می سوزند. اگر روزی‎ ‎که “قانون ‏حمایت خانواده برابر” به مجلس اعطا می شد، زنان یک صدا از طرح دفاع می‎ ‎کردند تا قانونی عادلانه تر را به دست ‏آورند؛ و اگر زمانی که به راحتی قانون حمایت‎ ‎خانواده لغو شد، همه زنان در هر جناح و از هر مرام و مسلکی برای ‏برجای ماندن آن‎ ‎همصدا می شدند، بعد از گذشت سی سال شاهد این همه بی عدالتی در حق دختران معصومی‎ ‎نبودیم که ‏به خواست پدرانشان در نوباوگی زندگی شان و رویاهای کودکانه شان به مسلخ‎ ‎می رود. حال، پس از سه دهه بار دیگر ‏لایحه ای به نام حمایت از خانواده به مجلس می‎ ‎رود. لایحه ای که نه تنها تعدد زوجات را ملغا و یا حتی محدود نکرده ‏است بلکه تنها‎ ‎مانع جزئی (اجازه همسر) را نیز از سر راه آن بر می دارد. وضع کنونی ما، سی سال پیش‎ ‎است که ‏قانون حمایت از خانواده لغو شد، یا 40 سال پیش که قانونی ضعیف با وجود طرحی‏‎ ‎قوی در مجلس تصویب شد. اکنون ‏است که باید بدانیم چه داریم بر سر فرزندانمان می‎ ‎آوریم. چگونه رویای زنان فردایمان را در آتش ندانم کاری های ‏امروزمان می‎ ‎سوزانیم‎.‎

لایحه ای که امروز مجدداً برخی تلاش می کنند آن را از تصویب مجلس‎ ‎بگذرانند، لایحه ای است به بهای زندگی زنان ‏امروز و فرداهای میهن عزیزمان. به بهای‎ ‎فردای به همریخته کودکانی است که در آتش چند همسری پدرانشان می ‏سوزند، و از شرم و‎ ‎خجلت، سر بلند نمی کنند تا نگاه ترس خورده و بی گناهشان در نگاه دیگری گره بخورد‎. ‎کودکانی ‏که حتی زندگی شان در لهیب آتشی خاکستر می شود که به آزمندی و شهوت پدرانشان‎ ‎و به یمن قانون تعدد زوجات به ‏مویی از حسادت و کینه بند است‎.‎

اکنون چه می خواهیم؟ آیا هم چنان به دنبال آن هستیم تا با اختلافات‎ ‎سیاسی و فرقه ای، و قرار دادن این لایحه در فضای ‏قطبی و متخاصم، فروپاشی زندگی زنان‎ ‎و کودکان را نوید دهیم. مساله ای که بر سر آن معامله می کنیم ساده نیست. ‏زندگی و‎ ‎سرنوشت زنی است که بعد از سی سال از مرگ همسر هنوز وقتی که به یاد می آورد چگونه‏‎ ‎شوهرش هوو و ‏کمربندی به وسعت بدن رنجورش به او هدیه کرد به پهنای صورت اشک می ریزد‎. ‎سرنوشت این لایحه، سرنوشت ‏زندگی کودکی بی پناهی است که توسط زنِ دیگر پدرش، کشته می‎ ‎شود و بدن تکه تکه شده اش در لابه لای رختخواب ‏ها باقی می ماند. بحث این لایحه، بحث‎ ‎زندگی دختری است که با ازدواج دوباره شوهرش آب جوش بر خود می ریزد و ‏می سوزد؛ هرچند‎ ‎ازدواج اجباری و نداشتن حق طلاق، روح و روان او را پیشاپیش سوزانده بود. سوختن و‎ ‎ساختن، ‏سوختن و تحمل کردن زیر لوای قانونی که نوشته اند برایش که: “هیچ حقی جز سکوت‎ ‎نداری.“‏

آری، این لایحه، در واقع سرنوشت زندگی هزاران زنی است که پای اجاق ها‎ ‎می سوزند و تحمل می کنند و رنج می ‏کشند و از ته دل، نفرین می کنند، اما مردشان،‎ ‎مغرور و سرافراز، هر روز کسی مثل آنان را که در کنار اجاق های ‏دیگر می سوزند، با‎ ‎جاری کردن صیغه ای، به یکباره آتش می کشند‏‎.‎

اکنون بیاییم به هزاران پرونده ای که در دادگاه های خانواده مفتوح‎ ‎است نگاهی دوباره بیاندازیم؛ نگاهی مسئولانه و ‏موشکاف تا مشاهده کنیم که قوانین‎ ‎خانواده حتی زبان وکلا، قضات، مددکاران و … را بسته است تا آنها نیز نتوانند به‎ ‎موجب قانونی که محرز است و ملزم به اجرا، حکمی عادلانه صادر کنند، یا دفاعی انسانی‎ ‎ارائه دهند، یا حتی کورسویی ‏از امید بگشایند. کورسویی به روی چشمان پر التماس زنانی‎ ‎که دیگر نای بالارفتن از پله های دادگاه را هم ندارند. بیاییم ‏به دادخواهی زنانی‎ ‎بنشینیم که فردا روزی باید به آنها پاسخگو باشیم‎.‎

کنار هم بایستیم، از هر مسلک و جناح؛ اگر که نماینده مجلس هستیم، اگر‎ ‎عضو کمیسیون زنان قوه قضائیه هستیم، اگر ‏فعال حقوق زنان هستیم، یا حتی رهگذری؛‎ ‎چراکه می دانیم تصویب این لایحه چگونه می تواند زندگی و امنیت خاطر ‏میلیون ها‎ ‎خانواده هموطن مان را به چالش بگیرد. بیاییم دست به دست هم دهیم و در فضای‎ ‎خردمندانه و آرام، به ‏اصلاح این لایحه و قوانین مربوط به خانواده همت گماریم، تا‎ ‎زندگی خود و میلیون ها زن را از موهبت قانونی عادلانه ‏بهره مند سازیم‎.‎

منبع: تغییر برای برابری