در جنبشهای اجتماعی در کنار همه ی عوامل دیگر، عامل انسانی به عنوان اصلیترین و مهمترین مولفه ی تعیین کننده مطرح است. اگرچه شرایط تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و در یک کلام شرایط جبری و بیرونی همگی مهمند و تاثیرگذار، اما عامل اراده ی انسانی که هم پیش بینی ناپذیر است و هم جهت دهندۀ نهایی، از امتیازی ویژه برخوردار است.
عامل انسانی به نوبه ی خود شامل پیشروان و پیروان می شود که در جنبشهای فراگیر و عام می توان این دو عنصر را در قالب رهبران و مردم بازشناسی کرد. رابطه ی مردم و رهبران یک تاثیرگذاری دوجانبه و تنگاتنگ است که در شکل دهی و جهت دهی به فرآیند جنبش اجتماعی، مشترکا عمل می کند. از یک سو رهبران واجد شرایط، مردم را حول شعارها و برنامه های مشترک گرد می آورند و به آنان بینش و انگیزه می بخشند و از سوی دیگر مردم با طرح شعارها و مطالبات تازه و با نمایش میزان پایداری، افق های نوینی را در برابر رهبران می گشایند و با تحرک و پویایی رهبران را در تداوم حرکت ترغیب و تشویق می نمایند.
همه ی جنبشهای اجتماعی و به ویژه حرکتهای فراگیر مردمی، از جمله انقلابها، صحنه ی همکاری این دو عامل انسانی در مسیر تغییرمسیر تاریخ است. در کشور ما طی یک قرن گذشته انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت اسلامی پانزده خرداد، انقلاب اسلامی پنجاه و هفت، جنبش اصلاحی دوم خرداد و در نهایت جنبش سبز همگی برگهای زرین همکاری و تعامل مردم ایران و رهبران خوشنام آنان است. مردمی که اراده کرده اند تقدیر خود را تغییر دهند و رهبرانی که کوشیده اند افقهای تازه ای پیش روی نسل خود و نسلهای پس از خود بگشایند و چونان ستاره های راهنما در آسمان تاریخ ایران بدرخشند.
یکصد سال پس از جنبش ملی مشروطیت، هنوز نام ثقه الاسلام تبریزی و سید جمال واعظ اصفهانی یا فرخی یزدی و میرزاکوچک جنگلی یا شیخ محمد خیابانی و سردار و سالار ملی بر پیشانی بنای رفیع آزادی خواهی و عدالت طلبی آن جنبش به یادماندنی می درخشد و آثار ماندگار عالمان دینی مسئول و روشنفکران مردمی متعهد، الهام بخش نسلهای بعدی یکی پس از دیگری است.هنوز صدای مدرس و مصدق و فاطمی در دالانهای پرپیچ و خم تاریخ آزادی خواهی و استبدادستیزی ایران معاصر به گوش می رسد و هنوز سخنرانیهای امام خمینی در اعتراض به استبداد و کاپیتولاسیون الهام بخش دوستداران استقلال ایران و آزادی مردم ایران است. اما هیچ یک از اینها پایان ماجراهای پرافتخار ایران نبوده و نخواهد بود. هیچ یک ازما نطقهای خاتمی، قبل و بعد از دوم خرداد هفتاد و شش رااز یاد نمی برد که با چه شور و حرارتی از لزوم پیوند دین داری و ازادی خواهی و تکیه بر حق تعیین سرنوشت مردم سخن می گفت و تبار آزادی خواهی دیندارانه ی خود را تا آرمانهای انقلاب اسلامی و اندیشه های نهضت مشروطیت می رساند. هیچیک ازما نطقهای خروشان مهدی کروبی را در کرسی ریاست مجلس ششم از یاد نمی برد که در اعتراض به دستگیری لقمانیان و تعرض به خانه ملت یا در ماجرای بازجویی از متهمان قتلهای زنجیره ای ویا در اعتراض به صدورحکم ننگین اعدام برای هاشم آقاجری شجاعانه سخن گفت واز هیچ نهراسید. هیچ یک از ما دفاعیات عبدالله نوری را در دادگاه ویژه روحانیت از یاد نخواهد برد.
و امروز جنبش سبز با ثبت خاطرات خود در سینه ی تاریخ پر فراز و نشیب این مرز و بوم از هم اینک به فرداپیوسته و با آینده ی ایران گره خورده است. نه شور و شعور مردمی که در روزهای پس از انتخابات به خیابان آمدند و پایه های استبداد را لرزاندند از یادها زدوده خواهد شد و نه پایمردی و وقت شناسی رهبرانی که بی پروا تن به طوفان حادثه سپردند و حضور بی ریا در دریای اعتراضات مردمی را به سکوت و تمکین در برابر قدرت ترجیح دادند. مردم ایران هیچگاه نه نامه های افشاگرانۀ کروبی را فراموش خواهند کرد که پرده از چهره ی استبداد کنارزد و نه پیامهای موسوی را فراموش خواهند کرد که با اعتدال و استواری راه درست پایداری را به آنها نشان داد.
حالا دیگر رهبران جنبش سبز مثل خود مردم ایران جاودانه شده اند و نامشان در فهرست بلند بزرگمردان مردان تاریخ این سرزمین ثبت شده است. نسلهای آینده یکی پس از دیگری هرگاه به تاریخ روزگار ما بیندیشند نام نیک مهدی کروبی فرزند احمد را به خاطر خواهند آورد و شجاعت و حمیت و وقت شناسی و مردم داری اش را خواهند ستود و یک عمر مبارزات صادقانه اش را در دفاع از حقوق و آزادیهای مردم ارج خواهند نهاد.
سالها پیش از این جماعتی را گمان بر آن بود که درروزگارما رستم از شاهنامه رفته وعصر قهرمانان به پایان رسیده است. واقعیت اما چیز دیگری است. در میان مردمی که خود بزرگند همواره مردان بزرگ ظهور می کنند و تا مردم این مرز و بوم قهرمانند و قهرمان پرور عصر قهرمانان در ایران به سر نخواهد رسید. شاهنامۀ ایرانی بی رستم و کاوه لطفی ندارد و خواندنش چنگی به دل نخواهد زد. تاریخ ایران بی کوروش و آریوبرزن یا رستم فرخزاد و خواجه نصیر و عباس میرزا و امیر کبیرو صدها مثل ایشان خالی از عظمت خواهد بود.همچنانکه تاریخ هیچ کشوری بی حضور مردم یا رهبران مردمی ارزش خواندن ندارد.
تاریخ معاصر ما نیزچه برای دیگر مردمان وچه برای نسلهای پس ازما در ایران خواندنی است به یمن وبرکت مردمی که همه قهرمانند و قهرمانانی که همه مردمی اند. و مهدی کروبی فرزند احمد یکی از آن قهرمان های مردمی است که شجاعت و جوانمردی اش برای نسلهای آینده ضرب المثل خواهد شد.