کاش لااقل آبروداری کنند…
به دلیل اینکه صدا و سیما تنها رسانه تصویری و شنیداری کشور است و به اصطلاح رسانه منحصر به فرد است طبیعتاًً می تواند آثار مثبت یا منفی تعیین کننده یی در عرصه سیاسی و فرهنگی داشته باشد. ای کاش در بازنگری قانون اساسی به مدیریت صدا و سیما توجه کافی می شد. در واقع صدا و سیما نباید تحت تاثیر حاکمیت اداره شود.
مدتی قبل سفری به لبنان داشتم که این کشور به لحاظ تنوع سیاسی و تکثر صداهایی که در آن شنیده می شد، بسیار برایم جالب توجه بود. در آنجا همه رسانه تصویری و شنیداری دارند و این فرصت در اختیار سلیقه های مختلف سیاسی وجود دارد که بتوانند مطالب مورد نظر و دیدگاه هایشان را بیان کنند و برای مردم نیز این فرصت وجود دارد که نظرات مختلف را بشنوند و این گونه است که نقطه مبهمی برای تصمیم گیری وجود ندارد. مردم می توانند با گوش کردن سلیقه های مختلف و متناسب با اطلاعات دریافتی تصمیم بگیرند. زمانی که شاهد این مساله بودم به حال لبنان غبطه خوردم که چرا ما چنین امکاناتی را در اختیار نداریم تا مردم بتوانند صحبت ها و دیدگاه های جناح های مختلف سیاسی را بشنوند.
در مسائل انتخابات بود که متوجه عمق مشکل شدم. این مشکل به آن منجر شد که به جرات بتوان گفت کسی نمی تواند در ایران به حرف هایی که صدا و سیما می زند اعتماد کند و در این رسانه حرف های مخالف را هم بشنود. رسانه های کشورهای دیگر که ممکن است منافع مشترکی هم با مردم و کشور ما داشته باشند، اما تحت نظر دولت و ملت های دیگر اداره می شوند و به هر ترتیب طبق منافع ملی خودشان پیش می روند. پخش انحصاری دیدگاه ها و نظرات عده یی از سیاستمداران که همسو با حاکمیت هستند و جایی برای اظهارنظر مخالف خود نمی بینند، چه حسنی دارد؟ باید متوجه بود این مساله مشکل اساسی است. بنابراین مردم مجبورند یا صدا و سیمای آقای ضرغامی را ببینند یا صدا و سیمای گوردون براون را که این ضایعه بزرگی است.
در واقع مشکل اساسی صدا و سیما، انحصاری بودن آن است. این سیاست باید در صدا و سیما کنار گذاشته شود و مشمول اصل 44 قانون اساسی شود. همان طور که اصل 44 صنایع، نیروگاه ها و پالایشگاه ها را از انحصار درآورد، می تواند اجازه دهد رسانه های تصویری و شنیداری کشور هم از انحصار بیرون بیاید. اگر قرار است صدا و سیما در انحصار حاکمیت قرار بگیرد، باید عاقلانه هم به بقای خودش فکر کند و هم به حل مشکلات خود چرا که سیاست های حاکم بر صدا و سیما در انتخابات اخیر نابخردانه بود و نتیجه عکس داد. رفتار صدا و سیما به گونه یی بود که مردم عصبانی را عصبانی تر کرد و مردم بی اعتماد را بی اعتمادتر. نتیجه کار صدا و سیما نتیجه یی کاملاً معکوس داشت و این رسانه کوچک ترین کمکی به حفظ آرامش در جامعه و در میان مردم نکرد؛ مشکلی که به سیاست های حاکم بر صدا و سیما بازمی گردد. حتی اگر صدا و سیما علاقه مند بود یکسری سیاست ها را القا کند، حداقل باید حفظ ظاهر می کرد و این سیاست ها را با بی طرفی، در ظاهر القا می کرد و با حوصله، ملایم، متین و بالطافت مواضع خود را القا می کرد نه با مواضع لخت و پوست کنده و بدون استفاده از عقل، خرد، تدبیر و هنر. صدا و سیما با بی هنری کامل جایگاه خودش را ضعیف کرد و چهره نظام را ضعیف به مردم نشان داد. مردم ما چگونه می توانند فراموش کنند زمانی که تصاویر کشته شدن زن مصری که بارها از طریق تلویزیون پخش شد و انواع مراسم و تشییع پیکرهای نمادین در کشور برگزار شد و مسوولان صدا و سیما کلی مانور داده اند، اما تصاویر کشته شدن بانوی ایرانی به وسیله عوامل خودسر و در آن وضعیت مطلقاً نشان داده نشد. به هر ترتیب من معتقدم رسانه های شنیداری و تصویری باید از انحصار بیرون بیایند و مردم بتوانند از نظرات جناح های مختلف سیاسی بهره مند شوند و اگر صدا و سیما می خواهد همچنان سیاست های مورد نظر خود را اجرا کند، اداره آن به دست افراد خردمندی سپرده شود که سیاست های مورد نظرشان را به نحو آبرومندانه اجرا کنند.
منبع: وبلاگ رسمی حسین مرعشی