درآمد: این یادداشت تقدیم میشود به عاطفه امام، دختر جواد امام، برای استرسها و فشاری که در ساعتهای بازداشت غیرقانونی متحمل شد، و نیز به جواد امام برای فشارهای روحی که محتمل، تحمل کرده و میکند.
تصور کنید که هفتههاست در بازداشت (انفرادی) بهسر میبرید و به شما خبر دهند که دخترتان، توسط گروهی ناشناس ربوده شده و مورد آزار و اذیتهای روحی و خشونتهای غیرانسانی و ضدبشری واقع شده است. تصور کنید که به شما پیغام داده شود که اگر به چیزی که به آن اعتقاد ندارید، اعتراف کنید، مشکلی خانوادهی شما را تهدید نخواهد کرد…
تصور کنید که هفتههاست در تنهایی انفرادی و بیخبری و فشار بازجویی و در معرض پرسشهای فرساینده و کسلکننده و بیارتباط با واقعیت هستید، و ناگاه پسر نوجوان یا جوانتان را در برابر خود ببینید، که مورد تهدید مستقیم یا طعن غیرمستقیم و خشونتهای غیراخلاقی واقع میشود…
تصور کنید که روزهای متمادی است در شرایط انفرادی و زیر فشار بازجویی و توهین و تحقیر و تطمیع، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تهدید شوید که چنانچه در پیشبرد “پروژه” و “پروندهی اتهامات”، “همکاری” نکنید، یکی از بستگان نزدیک خود را احضار شده، و در معرض بازداشت خواهید یافت؛ برادرتان، خواهرتان، یا همسرتان…
تصور کنید هفتههاست در بیخبری انفرادی بهسر میبرید و تنها کانال اطلاعات و ارتباط شما با جهان خارج، بازجوی محترمی است که صبح تا شب، و شامگاهان تا بامدادان، میکوشد شما را با سئوالهای پیوسته و گاه تکراری، و نیز اخبار غیرحقیقی و تحلیلهای کاملاً “جهتدار”، “هدایت” کند…
تصور کنید که برای رفع ابتداییترین نیازهای انسانی و برطرف کردن بدیهیترین حوائج فیزیولوژیک خود، از نوشیدن بهموقع آب تا استفادهی بهموقع از دستشویی، و تا بهره جستن از حمام یا حتی دسترسی به یک کتاب (آنهم در محیطی مدعی شریعتمداری، حتی از داشتن قرآن و فراتر از آن حتی مفاتیح) و یا برقراری یک تماس تلفنی ساده با نزدیکترین خویشان خویش، محروم باشید و برای دستیابی به آنها، مجبور به تحمل غیرانسانیترین فشارها و طعنها و تحقیرها و توهینهای غیرمستقیم باشید…
تصور کنید که در زیر آفتاب سوزان و گرمای خشن یک بعد از ظهر تابستانی، ساعتها یکه و تنها، زیر تابش مستقیم نور خورشید رها شوید؛ از جرعهای آب محروم بمانید و همزمان، شاهد نوشیدن آب گوارا و سرد توسط “دیگران” باشید…
تصور کنید که وضع فیزیولوژیک و استقرار روانی شما با “قرص”هایی که نمیدانید چیست و چه خاصیت یا عوارضی دارد، و به بهانهی درمان، به شما “تجویز” شده است، یکسره بههم ریزد یا شما را شکننده و “از خود بیخود” سازد…
تصور کنید مجموعهای از پرینتها و روزنامهها و اخبار و گزارشهای غیرحقیقی و نادرست را پیش چشمان شما، که مدتها از اخبار و روند وقایع دور بودهاید، ردیف کنند و این را در کنار دیگر موارد بنشانند و بهکار گیرند…
هر آنچه را که محتمل میدانید (اگرچه بس بعید) تصور کنید؛ تصور کردنش سخت نیست!
درک دقیق و فهم تام و تمام حقیقت آنچه ذکر شد و بسیاری موارد دیگر، اگرچه بسیار دشوار و تقریبا” محال است، اما تصور کردنش سخت نیست.
از این زاویه، بسی بدیهی بهنظر میرسد که حتی صاحبنظران و تئوری پردازان اصلاحات و مشهورترین فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و فعالان مطبوعاتی، به یکباره و برخلاف روند سابق فعالیتها و عقایدشان، به تحلیل و نقد گذشته بنشینند و آنچه را که سالها و بلکه چند دهه در پیاش بودهاند، یکسره نادرست و خطا ارزیابی کنند، پوزش بخواهند، عفو بطلبند و حتی تقاضای بازداشت و محاکمهی یاران قدیم و راهبران راه را مطرح کنند…
سیمای جمهوری اسلامی در این چند روز، پخش برنامهای را از “شبکهی جوان”، شبکهی سوم وعده میدهد که در آن مرتضی حیدری، مجری مسلط و راحت برنامهی مشهور “گفتوگوی ویژه خبر” شبکهی دو، رو در روی سعید حجاریان، محمد عطریانفر و سعید شریعتی نشسته و با آنها در مورد وفایع اخیر و بهویژه دیدگاههای سراپا جدیدشان، به بحث و پرسش پرداخته است. دیدن این برنامه، البته برای دیدن دوستان و همفکرانی که هفتههاست در بند بهسر میبرند، بهقدر لازم تحریک کننده است. اما بیشتر؟… بدیهی بهنظر میرسد که اقدام جدید هدایتگران چنین برنامههایی، تنها به “آب در هاون کوفتن” میماند. سودی اگر از پخش چنین برنامهها و “نمایش”هایی عاید آقایان میشود، همان تداوم “تحریف حقیقت” است و “شستوشوی ذهنی” مخاطبان و همراهان همیشگی رسانهی جناحی. اما در مورد منتقدان و مخالفان و کسانی که “خودآگاه” به این برنامهها مینگرند، ماجرا به کل متفاوت است؛ بر خشم مخاطب آگاه میافزاید و او را در پیگیریهایش، راسختر میسازد.
“ماه” برای همیشه زیر “ابر” پنهان نمیماند؛ اگر درک و فهم حقیقت ماجرای برخورد با بازداشتشدگان، تا مدتی ممکن نیست، اما “سرانجام”ی خواهد داشت. چنان که در همین روزها یکی دو خبر قابل توجه از برخوردهای غیرقانونی و غیرانسانی و خشن با بازداشتشدگان، به اطلاع افکار عمومی رسید. وکیل محسن صفایی فراهانی، از اعضای ارشد جبهه مشارکت، به نقل از موکلاش، از وضع بس دشوار و برخورد شدید در 18 روز نخست بازداشت وی خبر داد؛ و وکیل محمدعلی دادخواه، از اعضای ارشد کانون مدافعان حقوق بشر، از برخوردهای مشابه و البته غیر قابل تصور، با موکل حقوقدان خود سخن گفت.
اینچنین، تصور کردن حال و روز بازداشتشدگان دشوار نیست. وقتی صدا و سیما نیز ناچار میشود “گوشههایی از کهریزک” را به تصویر کشد، میتوان دریافت که حکایت از چه قرار است.
حال و روز فعالان سیاسی و مطبوعاتی و دانشجویی و معترضان به نتایج انتخابات را در روزها و شبهای بازداشت، تصور کن، و آنگاه به تحلیل “نمایش”ها و “تحلیل”هایی بنشین که به روی آنتن میرود.
تصور کن؛ تصور کردنش سخت نیست…