مهرداد شیبانی
نخست برای گرفتن کمونیستها آمدند
من هیچ نگفتم
زیرا من کمونیست نبودم
بعد برای گرفتن کارگرها و اعضای سندیکاها آمدند
من هیچ نگفتم
سپس برای گرفتن کاتولیکها آمدند
من باز هیچ نگفتم
زیرا من پروتستان بودم
سرانجام برای گرفتن من آمدند
دیگر کسی برای حرف زدن باقی نمانده بود
این سخن برشت که برآمدن فاشیسم را تصویر کرده است، درهفته ای که به روز ”امام آمد” می رسد و می رود تا ”انقلاب اسلامی” را به پایان دهه سومش برساند، سرنوشت انقلاب هم هست.
انقلابی که سه سال بعداز پیروزی به سرکوب همه نیروهای دگر اندیش پرداخت، دهه 60 رابه دهه وحشت بزرگ مبدل کرد وهزاران جوان پر شور رابه بهانه ها واسامی گوناگون در خیابانها به گلوله بست، در زندان ها شکنجه داد و به دیدار مرگ فرستاد و سرانجام پرونده این دهه را با قتل عام زندانیان سیاسی بست؛ اکنون تدارک آخرین تصفیه را درخطوط خودی می بیند.
اصلاح طلبان درون حکومتی که در برپائی “نظام” نقش اساسی داشته اند، نهادهای آن، از جمله سپاه پاسداران را پایه ریخته اند و دستگاه امنیتی را بر پاکرده اند، وهنوز هم خود را وفادار به ”نظام” می دانند به گفته محمدخاتمی مورد ”تسویه عجیبی” قرار گرفتتد وعملا از صحنه سیاست حذف شدند.
وزیر کشور دولت احمدی نژاد که در جریان قتل عام 1367 یکی از سه ”قاضی” بود، پیش بینی کرد که از 43 میلیون ایرانی که می توانند درانتخابات شرکت کنند، 35 میلیون نفر به پای صندوق ها رای خواهند آمد. رقم دقیقی که خبر از بسیج ”مردم” می دهد. مردمی که به نام آنها انقلاب خواهان استقلال و آزادی را سرکوب کرده اند.
سرکوبی که ارابه اش اکنون از روی اصلاح طلبان می گذرد. احمد شیرزاد این هفته نوشت: ” 30 سال پیش همه با هم بر قطار انقلاب سوار شدیم تا از تاریکی یک نظام دیکتاتور غیر پاسخگو به روشنایی یک نظام مردمسالار و شفاف سفر کنیم. نمی دانم در آن زمان تو کجا بودی، کناری ایستاده و تماشا می کردی، یا مثل امروز معتقد بودی که هر چه حکومت انجام می دهد خدشه ناپذیر است؟ شاید اصلاً به این دنیا نیامده بودی و شاید مثل من به فرداهای روشنی در پرتو یک نظام سیاسی مردمسالار و اخلاقی فکر می کردی. ما همه با هم از کوچه ها و خیابانهای شهر گذر کردیم و در دالان تاریخی نه چندان طولانی سه دهه از عمرمان را گذراندیم. اکنون تو راهت را چنان تنظیم کرده ای که قدرت می خواهد.“
و قدرت که برای اولین بار درتاریخ ایران شاه و شیخ را در یک لباس بر اریکه قدرت نشانده، وقت آن دیده است که کار اصلاح طلبان را تمام کند. جبهه مشارکت بخدا پناه می برداز این ”ظلم”. سعید شریعتی می نویسد: “غازیان بر مسند قاضیان نشسته و سرنوشت انقلاب رابه سخره گرفته اند.” و خلیل اردکانی می پرسد: “چگونه قلمتان چرخید بر این جفا؟” سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از “انتخابات فرمایشی” می گوند. محسن آرمین حرف آخر را می زند: “اصل میزان رای ملت است را به میزان رای یک تن است بدل کرده اند.“
و مصطفی تاج زاده به همانجا می رسد که 30 سال پیش درچنین روزهائی تمام شد: “اگر استراتژی سازش در خارج وسرکوب در داخل نتیجه بخش بود رژیم پهلوی هنوز بر ایران حاکم بودند.“
نه، رژیم پهلوی رفت و جانشین آن به گفته اکبر گنجی: “رژیم جمهوری اسلامی، نه نظام فاشیستی و توتالیتر است، نه دیکتاتوری نظامی، بلکه رژیمی سلطانی است. رژیم سلطانی شاه، فقط حوزه سیاست را سرکوب می کرد، اما رژیم سلطانی جمهوری اسلامی علاوه بر حوزه سیاست حوزه اجتماعی را هم سرکوب می کند.“
سی سال پیش مردم رژیم گذشته را نخواستند وامروز: “بر اساس نظر هیاتهای اجرایی، خدا را شکر دیگر کسی در کشور به نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه اعتقادی ندارد. وقتی نخبگان وابسته به نظام اعتقادی به آن ندارند، میشود حدس زد وضع در میان مردم عادی چگونه است.“
در هفته دوم بهمن 1368، اصلاح طلبان همه تلاش خود را برای “اصلاح” کردند. محمدخاتمی که در کنفرانس ”داووس”، ناگهان قالیباف و ثمره هاشمی و متکی و علی لاریجانی را دید که هرکدام به بهانه ای خود را به اجلاس جهانی سرمایه داران رسانده اند و مشغول مذاکره هستند، این سفر مهم را نا تمام گذاشت و به تهران برگشت تابقول روزنامه اعتمادملی در “نشست بزرگان” شرکت کند.
به گزارش همین روزنامه “بزرگان” اصلاح طلب چنین دیدگاهی داشتند: “یک طرفه شدن رقابت های انتخابات هشتم تا آن حد آشکار شده است که سیدمحمد خاتمی مهم ترین شرط هر انتخابات یعنی رقابت میان نیروهای متکثر سیاسی را در انتخابات پیش رو منتفی دانسته و اکبر هاشمی رفسنجانی هم تلویحاً از اظهارنظر خاتمی دفاع کرده و بیان داشته ضرورتی به حضور در انتخابات غیررقابتی نیست. البته مهدی کروبی دیگر شخصیت محوری جبهه اصلاحات هم دیدگاهی کمابیش مشابه خاتمی و هاشمی بیان کرده است.”
دیدگاهی که مشابه جبهه مشارکت، مجمع روحانیون مبارز، نهضت آزادی است و با اعلام نظر جبهه ملی ایران هم کامل شد که این هفته رسما عدم حضور خود در انتخابات را اعلام کرد.
”نشست بزرگان” با این تحلیل که “چاره یی نیست مگر اینکه در ردصلاحیت های صورت گرفته تجدیدنظر اساسی به عمل آید” تصمیم گرفت اعضای آن یکایک به دیدار رهبر انقلاب بروند تا همان “یک تن” چاره جوئی کند. دیدار محمدخاتمی که پیشتر هم ملاقات شکست خورده ای باآیت الله خامنه ای انجام داده بود، دوشنبه این هفته برگزار شد که هنوز هیچ خبری در باره اش منتشر وهیچ نتیجه ای دیده نشده است. می توان منتظر بود این گفته علی رازینی دادستان اسبق انقلاب اسلامی به واقعیت تبدیل شود: “رای زنی های سیاسی تاثیری در رد صلاحیت ها ندارد.” و یا دست بالا می تواند “رد صلاحیت فله ای” را به “تائید صلاحیت قطره ای” تبدیل کند.
و به نوشته روزنامه اعتماد: “اگر تحول جدی در ترکیب سیاسی کاندیداهای ردصلاحیت شده رخ ندهد آن گاه باید ماراتن انتخابات مجلس هشتم را رقابت درون جناحی اصولگرایان نامگذاری کنیم.“
اصولگرایانی که آخرین بندهای سخن مشهور برشت را کامل خواهند کرد و آخرین هیزم تنوری خواهند شد که به شیوه پاکستان و ترکیه، نان ایران را هم توسط نیروهای نظامی خواهد پخت وپرویز مشرفی را هم بر مسند رهبری خواهد نشاند.
درهفته ای که ایران به تمامی سرگرم انتخابات بود، خبر رسید که موج چهارم سرما در راه است. قطعی برق هم که از زمان جنگ سابقه نداشت دوباره تهران را دربر گرفت ووزارت نیرو به ملت مژده داد: “قطعی نوبتی برق تا عید ادامه خواهد داشت.” سینما گران ایران هم نامه ای اعتراضی علیه سانسور بی سابقه منتشر کردند. درپایان هفته بهرام بیضایی، داریوش مهرجوئی و رخشان بنی اعتماد هم به آنها پیوستند.
انتشار آمار اقتصادی نشان داد21 میلیارد دلار نا قابل، “تفاوت در آمدهای نفتی دو ساله بین یانک مرکزی که آن را 116 میلیارد دلار می داند ووزارت اموراقتصادی که 95 میلیارد دلار گزارش داده، گم شده است.“
کارگران لاستیک البرز هم که 4 ماه است حقوق نگرفته اند و یک پر این رقم گمشده می توانست نجاتشان بدهد، کفن بر تن اعتصاب خود را آغاز کردند. در دست آنها پلاکاردهایی بااین شعارها دیده می شد: “حکومت عدل علی/این همه بی عدالتی” و “مسئول بی لیاقت این آخرین پیام است/جنبش کارگری آماده قیام است.“
برای اینکه مهر ورزی شامل زنها هم بشود و فقط متوجه کارگران نباشد، وزارت خانه سردارکیهانی، صفارهرندی مجله زنان را هم بعد ازشانزده سال انتشار توقیف کرد.
در مراسمی که سردار سلیمانی معاون هماهنگ کننده نیروی مقاومت بسیج هم حضور داشت، سردار جلالی مسئول سازمان پدافند غیرعامل
ازآمادگی برای “شرایط جنگی” خبر داد و “بسیج” را مامور اداره کشور خواند. اوگفت: “افراد در شرایط جنگی به سه دسته تقسیم می شوند:
1-کسانی که به مناطق امن پناه میبرند؛2- ستون پنجم که البته تعداد آنها کم است؛ ولی وجود دارند؛ 3- عدهای هم مثل بسیج که باید در صحنه بایستد و کشور را اداره کند؛ چرا که بسیج مسئول اداره کشور به طورغیرمستقیم در تمام صحنه هاست.“
و باین ترتیب معلوم شد که بسیج هم مانند سپاه برای سرکوب مردم آماده می شود و باین دلیل که سردار مربوطه می فرمایند: “یکی از مسائلی که دشمن به دنبال آن است استفاده از ستون پنجم و عناصر خود فروخته داخلی است.” عناصری که تعدادشان آنقدر زیاد است که برای مقابله با آنها هم سپاه و هم بسیج از حالاتمرین می بینند.
و در حالی که نیروهای نظامی آماده می شوند که “استراتژی سرکوب در داخل، سازش در خارج” را باقدرت هرچه تمامتر پیش ببرند؛ پیش نویس سومین قطعنامه شورای امنیت هم آماده شد که از دو تای دیگر “لحنش شدیدتر است” و بانک های مهم ایران را تحت کنترل قرار می دهد.
جرج بوش هم که تازه پل ولفوویتس، معاون دونالد رامسفلد و طراح اصلی جنگ عراق را به کاخ سفید برگردانده است، در آخرین سخنرانی سالیانه خود به شدت جمهوری اسلامی را موردحمله قرار داد. اوگفت: “ما در برابر نیروهای افراطی می ایستیم که رژیم تهران نماد آن است. حاکمان ایران مردم خوب و با استعداد را سرکوب می کنند و هر جا که آزادی در خاورمیانه پیش می رود به نظرمی رسد که رژیم ایران مخالف آن است. ایران از گروههای شبه نظامی در عراق حمایت مالی می کند و به آنها آموزش می دهد.ایران از تروریست های حزب الله در لبنان حمایت و از تلاش های حماس برای تضعیف صلح در سرزمین مقدس حمایت می کند.ایران سرگرم ساخت موشکهای بالستیک با برد فزاینده است و به تلاشهایش برای دستیابی به توانایی غنی سازی اورانیوم ادامه میدهد که می توان از آن برای ساخت جنگ افزارهای هسته ای استفاده کرد .پیام من به مردم ایران روشن است مبنی بر اینکه: ما با شما دعوا نداریم. ما به سنتها و تاریخ شما احترام می گذاریم. ما مشتاقانه منتظر روزی هستیم که در آن شما ازادی خود را داشته باشید.پیام من به سران ایران نیز روشن است و آن اینکه غنی سازی هسته ای را به صورتی که قابل راست آزمایی باشد به حال تعلیق دربیاورید تا اینکه مذاکرات بتواند آغاز شود.برای پیوستن مجدد به جامعه جهانی، نیات هسته ای و اقدامات گذشته خود را روشن، سرکوبگری خود را در داخل کشور متوقف و حمایت خود را از تروریسم در خارج متوقف کنید. اما فراتر از همه اینها بدانید که امریکا با کسانی که نظامیان ما را تهدید می کنند مقابله خواهد کرد. ما در کنار همپیمانان خود خواهیم ایستاد و از منافع حیاتی خود درخیلج فارس دفاع خواهیم کرد.“
هوپ شفر، دبیر کل پیمان “ناتو” هم بدنبال سفر بوش به خلیج فارس و قرارداد ایجاد دو نیروگاه اتمی، که فرانسه با امارات متحده عربی بست، اعلام داشت: “ما از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می خواهیم که علیه ایران متحد شوند و با ما برای مقابله با جمهوری اسلامی همکاری کنند. برنامههای اتمی و موشکی ایران باعث نگرانی مشترک همه ماست.“
هفته ای دیگر به پایان رسید و ایران را همچنان ناخدای استبداد به سوی نامعلوم می برد.