فهرست تکراری قوه قضاییه

نویسنده
فرهاد علوی

» تکلیف جرم سیاسی هنوز روشن نیست

alirezajamshidii.jpg

سخنگوی قوه قصائیه در حالی فهرستی از جرائم سیاسی را در جمع خبرنگاران اعلام کرد که اظهارات وی نسبت به آنچه ‏قوه قضائیه نه ماه پیش تحت عنوان “تصویب قانون جرم سیاسی” عرضه کرد، نکته تازه ای در بر نداشت: تکرار بندهای ‏همان ماده قانونی. ‏

علیرضا جمشیدی صبح دیروز در یک کنفرانس خبری از عناوین و مصادیق جرم سیاسی سخن گفت. آقای جمشیدی در ‏پاسخ به این پرسش که “فعالیت سیاسی” در چه صورت “جرم سیاسی” محسوب می شود با تاکید بر اینکه “ صرف انتقاد ‏از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی، اعتراض به عملکرد مسوولان کشور یا دستگاه‌‏های اجرایی بیان عقیده در امور ‏سیاسی، اجتماعی، اقتصاد” جرم محسوب نمی‌‏شود، از کنش هایی چون “ فعالیت‌‏های تبلیغی موثر علیه نظام”، “‌برگزاری ‏اجتماعات و یا راهپیمایی غیرقانونی”، “نشر اکاذیب به طور گسترده و یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در ‏مجامع عمومی “، “توزیع اوراق چاپی” و “تلاش موثر برای اختلاف‌‏افکنی میان ادیان و مذاهب” به عنوان جرائم سیاسی ‏نام برد.‏

بدین ترتیب اظهارات سخنگوی قوه قضائیه حاوی خبر جدیدی نبود و در واقع تکرارهمان چیزی بود که در ماه اردبیهشت ‏قوه قضائیه ایران از آن به عنوان تصویب “ مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های مرتبط با هر کدام از این جرایم” نام برده ‏بود.‏

سی سال پس ازانقلاب سال 57 قوه قضائیه در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی، ماده 4 این لایحه با موضوع ‏جرم سیاسی را مورد بحث و بررسی قرار داد که قرار است بر اساس آن معنای جرمی به نام جرم سیاسی در ایران تعریف ‏شود.‏

مطابق ماده چهارم که حاوی 5 بند و 2 تبصره است چنانچه اعمال ذیل با “قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی” صورت ‏گیرد و “متضمن خشونت” باشد، به عنوان “جرم سیاسی” تلقی می شود:‏

یک- فعالیت‌های تبلیغی موثر علیه نظام
دو- برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی‌های غیرقانونی
سه- نشر اکاذیب یا تشویق اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه‌ها، توزیع اوراق چاپی یا ‏حامل‌های داده (دیتا) و امکان آن.
چهار- تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری موثر آنها.
پنج- تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه‌های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی ‏

در تبصره اول این ماده قانونی تاکید شده بود که همراهی “جرم سیاسی” با “یکی از جرایم دیگر” مرتکب را به “مجازات ‏اشد” محکوم خواهد کرد و در تبصره دیگر آن همان گونه که آقای جمشیدی دیروز تاکید کرد آمده است: “صرف انتقاد از ‏نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاه‌های اجرایی با بیان عقیده در ارتباط با ‏امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی‌شود.“‏

‏ طی سالیان گذشته بحث استخراج و تعریف جرم سیاسی از قانون اساسی جمهوری اسلامی همواره از دغدغه های ‏نیروهای مدنی و سیاسی ایران بوده است. از جمله در مجلس ششم یکی از مناقشات اصلی بین مجلس و شورای نگهبان بحث ‏‏”لایحه جرم سیاسی” بود که چندین بار از طرف شورای نگهبان رد شد و در نهایت به بن بست خورد و مسکوت ماند.‏

اما اینک علی رغم تصویب این ماده در قوه قضائیه، که برخی حقوقدانان از آن به عنوان “گامی به جلو” یاد می کنند، ‏همچنان بسیاری بر این باورند که قانون تعریف جرم سیاسی اشکالاتی بنیادین و اساسی دارد.‏

از جمله منتقدان با برشمردن اصل نهم قانون اساسی که “آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور” را از یکدیگر ‏‏”تفکیک ناپذیر” می داند و تاکید می کند “هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی های ‏مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند”، طراحان طرح مذکور را متهم می کنند که با افزودن “اما و اگر ‏بر اصول مندرج در حقوق ملت ها در قانون اساسی” به “محدود کردن آزادی ها و اختیارات افراد جامعه” مبادرت کرده ‏اند.‏

‏ از سوی دیگر فعالین حقوقی در ایران به کار برده شدن تعابیری چون “ قصد مخالفت با نظام” یا واژه “خشونت” را در ‏قوانین موجود تعریف نشده دانسته اند. اشاره این کنشگران این است که اساسا در قانون مشخص نشده است که چه اعمالی ‏‏”مصداق خشونت” است. آنها بر این می پندارند این قبیل قانونگذاری دست قضات را “باز” می گذارد وموجبات “اعمال ‏نظر سیاسی - جناحی” را فراهم می کند.‏

منتقدین در عین حال با اشاره به بند دوم این ماده که “برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی‌های غیرقانونی” را جرم سیاسی ‏تعریف می کند به اصل 37 قانون اساسی اشاره می کنند که برابر با آن “اجتماعات و راهپیمایی هابدون حمل سلاح”، ‏قانونی ارزیابی شده است. فعالین مدنی به برگزاری اجتماعات و راهپیمایی هایی پس از برگزاری نماز جمعه اشاره و ‏خاطرنشان می کنند بسیاری از این تجمعات و راهپیمایی ها با “مجوز وزارت کشور” نبوده ولی نمی توان صفت “غیر ‏قانونی” را به آن اطلاق کرد؛ ضمن اینکه مسئولان نظام از این قیبل تجمعات با احترام یاد می کنند و با صفت “خود جوش” ‏به استقبال از آن می روند.‏

اما از نظر برخی حقوق دانان بند سوم نیز درست به اندازه بند دوم ماده 4 می تواند متناقض و خلاف قانون اساسی باشد. ‏آنها با بر شمردن ماده 648 قانون مجازات اسلامی که “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” را اساسا جرم نمی دانند ‏می پرسند چگونه در بند 3 لایحه مزبور “تشویش اذهان عمومی” به طور “جداگانه” جرم سیاسی تلقی شده است؟‏

این در حالی است که علیرضا جمشیدی ماه اردبیشهت در گفتگو با رادیو زمانه تاکید کرده بودکه: “این لایحه به گونه‌ای ‏تنظیم می‌شود که با آزادی بیان و بحث‌هایی که در قانون اساسی‎ ‎از حقوق اولیه‌ی مردم است، در تضاد قرار نگیرد”. ‏

در همین ارتباط ناصر زرافشان، حقوقدان، که خود چندین سال به خاطر بر عهده گرفتن وکالت قربانیان قتل های زنجیره ای ‏سال 77 در زندان بوده است با نگاهی بدبینانه به اظهارات سخنگوی قوه قضائیه نگریسته و خاطرنشان کرده بود مسوولین ‏قضایی “آنچه را که در رویه و عمل خودشان ظرف سال‌های گذشته به آن رسیده‌اند” در قالب “مصداق‌های جرم سیاسی” ‏تعریف کرده‌اند

از سوی دیگر یک فعال جبهه ملی ایران اساسا تعریف جرم سیاسی را فاقد موضوعیت دانسته بود. کوروش زعیم تنها جرم ‏هایی را که می شود جرم سیاسی قلمداد کرد محدود به “اقدام مسلحانه علیه دولت مرکزی” و “تبلیغ برای اقدام مسلحانه علیه ‏دولت مرکزی” دانسته و گفته بود: “طبق همین قانون اساسی موجود هم حق دارد عقیده‌ی خودش را آزادنه بیان و ‏دیدگاه‌هایش را منتشر و تبلیغ کند.“‏

سخنگو و عضو شورای مرکزی حبهه ملی به همین علت به تاکید این قانون بر “دادگاه‌های علنی” و “هیات منصفه” خوش ‏بین نبوده و پیش بینی کرده بود: “این هیئت منصفه را قوه‌ی قضاییه منصوب ‌خواهد کرد.” در حالیکه هئیت منصفه ای ‏واقعی است که “به‌طور تصادفی از میان شهروندان خوشنام و با تایید مشترک هم وکیل مدافع و هم‎ ‎دادستان برگزیده شود”. ‏وی در عین حال “علنی” برگزار شدن دادگاه ها را نیز عاملی برای احتیاط بیشتر “دادستان و مدعی که دولت باشد” خوانده ‏بود.‏