تیرهوایی در نکنید

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

برادران! خواهران! عزیزان! وغیره! محض رضای خدا وقتی زن و مردی تازه ازدواج کرده اند و قرار است به امید خدا و به حق علی همین امشب یک بچه هشت قلو تولید و نوآوری کنند، تیرهوایی در نکنید. خواهش می کنم. آن هم درست در این موقعیت خطرناک جمعیتی که همه جوانان کشور پیرمرد و همه دختر بچه های کشور چروک هشتمی زیر چشم شان را هم پشت سر گذاشتند. آقا! تیرهوایی در نکن. آن یکی نامزد با آقا نزدیکی کرده بود، هی فامیلش تیرهوایی در می کردند، شنبه می رفت کوهدشت می گفت ۲۴۸ سانتریفیوژ مشغول فعالیت است، یک شنبه می رفت اوشکول آباد می گفت ۵۶۲ سانتریفیوژمان فعال است. نماینده آژانس می آمد رسما اطلاعیه می داد که ایران ۱۲۸ سانتریفیوژ دارد، رئیس جمهور که باید این رازها را پنهان کند، به دروغ می گفت ۶۰۰۰ سانتریفیوژ فعال داریم. لامصب آمارهایش هم با هم نمی خواند. شنبه می گفت ۳۲۰۰ سانتیرفیوژ داریم، دو شنبه می گفت ۲۴۸ تا اضافه شده است و شده ۲۷۴۸ تا. لامصب تنها رقمی که درست می گفت عدد ۶ آخر آمارش بود. اصلا مرض داشت که سانتریفیوژهای نداشته را هم کاری کند که انگار داریم. بعد از هشت سال و چهار قطعنامه و صد میلیارد غیبت کبرای دلار و تبدیل هاله نور به جعفر جنی آخرش کار به جایی رسید و اینقدر عباسی و جعفری و قاسمی و صفوی و بقیه تیرهوایی در کردند که بالاخره آقا که اینقدر به طرف نزدیک بود، زد همه عقبه نظام را جروواجر کرد و شکاف افتاد در تمام نظام. حالا که با کتی جان و وندی جان تلفن می زنم جواب نمی دی چرا باراک و همه این عشوه های ژنوی غنی سازی و هسته ای بازی تمام شد. ولی مگر این شاه داماد ول می کند، هنوز نامزد جدید نیامده و داستان هسته منتفی شده، تازه اول نزدیک شدن آقا با نامزد جدید اینقدر سر حقوق بشر تیرهوایی در کردند که کاترین آمد تهران و دوباره نزدیک بود همه چیز بریزد به هم. بالاخره حقوق بشر را هم به یک شکلی دارند گچ مال می کنند، آقایان رفتند سراغ موشک، حالا هی توضیح بده اول ماه عسل است، هنوز عروس خانم لباس بنفش اش را در نیاورده، تازه کلید قلب آقا را گرفته دستش. دوباره شروع کردند به پیشرفت های موشکی، اصلا آمریکایی ها چکار به موشک های ما دارند؟ انگار ست کارتیه عروس خانم است که هر روز با آن مانوور می دهد، انگار سرویس مرغی جهازشان است که هر روز فهرست و عکس موشک ها را منتشر می کنند. آقا هم امروز رفته نمایشگاه موشکی سپاه و گفته “وقع توقف برنامه موشکی ایران ابلهانه است.” اصلا کی گفته متوقف کنید؟ مگر این همه موشک ایران صبح تا شب با فوتوشاپ یا بقول الهام پی هوتوشاپ درست کرد کسی اعتراض کرد. حالا اینقدر تیرهوایی در می کنند تا دوباره طرف یادش برود باید چطور فرزندآوری بکند و بزند کل نظام را از عقبه و درون و بیرون جرواجر کند. بابا جان! اصلا بی خیال! مثل بچه هایی که توی کوچه قیافه می گیرند که یخچال مامان من بزرگتر است و پراید بابای من هاچ بک است، هی راجع به موشک ها حرف می زنند. بابا یک سال زبان به دهن بگیرید ببینیم جواد و وندی چه می کنند. دستها رو سینه لپ ها آلوچه، هپ!

 

راهپیمایی نکنید یا بکنید؟

آقاجان! بقول رفیق مان شما چرا هر وقت می خواهید اصلاحات کنید کوتاهش می کنید، چرا درازش نمی کنید؟ تجمع طرفداران حجاب و عفاف برگزار شد، دست شان هم درد نکند. یک عده ای دوست دارند بروند توی خیابان بگویند بی حجاب نباید باشد و حجاب هم خیلی خوب است. جمعیت برگزار کننده تظاهرات هم نه کسی را کتک زدند، نه شیشه شکستند و نه تظاهرات شان مسلحانه بود. طبق قانون اساسی برگزاری هر تجمعی که غیرمسلحانه باشد آزاد است. این هم که گفته می شود نیاز به مجوز دارد، همه اش کشک است. یعنی خلاف قانون اساسی است. حالا کشک یا هر چیز دیگر. عده ای نماینده مجلس هم اعلام کردند که “ تجمع میدان فاطمی خلاف شرع و قانون بود.” بیخود فرمودند. طبق قانون اساسی تظاهرات نیاز به مجوز ندارد. فقط باید به استانداری اطلاع بدهی که نیروی انتظامی از تظاهر کنندگان حفاظت کند. در این مورد هم که نیازی نبود. خود تظاهر کنندگان هفت تا لشگر نیروی انتظامی را هولوپی قورت می دهند برود پائین. مشکل اینجاست که تظاهرات اصلاح طلبان و دانشجویان و طرفداران رئیس جمهور را اجازه نمی دهند. تظاهرات روز زن علیه حجاب اجباری را چرا اجازه نمی دهند؟ تظاهرات برای دفاع از دفن ریچارد فرای را چرا اجازه نمی دهند. سخنرانی حسن خمینی را چرا لغو می کنند؟ البته نماینده ولی فقیه در بسیج گفته “لغو سخنرانی حسن خمینی کذب است.” خیلی هم خوب. آقای حسن خمینی همانجا برای هفته آینده سخنرانی بگذارد تا معلوم شود چه خبر است.

 

سراج میردامادی بازداشت شد

سراج میردامادی که ماههاست در تهران به سر می برد، بازداشت شد. او که قبلا چند بار به ایران سفرکرده و بازگشته بود، بعد از انتخاب روحانی به تهران رفت و مدتی تحت بازجویی بود و فعلا از دیروز به بازداشت رفته است. با بازداشت سراج میردامادی معلوم شد که اولا ما خیلی بدبین و بی ربط گو بودیم که برداشتیم نوشتیم که سراج میردامادی فامیل رهبر است و با او کاری ندارند و حتما یک روابط مشکوکی داشته با برادران که همینطوری رفته، وگرنه چرا ما نمی توانیم برویم؟ واقعا من عذر می خواهم که این چیزها را نوشتم. خیلی مرا ببخشید. واقعا من خیلی شجاعت دارم که این حرف را می زنم. نه؟ البته دلیلی که برای بازداشت سراج گفتند خیلی نامربوط است. اینکه برای ادامه تحقیقات لازم است به اوین برود. ادامه تحقیقات هم حرفی است بسیار مهم. مگر اینکه در اوین یک مرکز تحقیقات آناتومی یا پزشکی خاص باشد که حتما سراج باید برود آنجا در شرایط مخصوص قرار بگیرد. شاید هم موضوع بیم فرار را در نظر دارند که البته کاملا صادق است. کسی که خودش از فرانسه به ایران آمده، لابد می توانسته به ایران نیاید و همان فرانسه بماند. همین یعنی بیم فرار. وگرنه اگر نمی خواست فرار کند چرا پسر هشت نه ساله اش را از فرانسه آورده ایران؟ البته امیدواریم که سراج و نوروزی و سایر دستگیر شده ها آزاد بشوند. کل هفت میلیون ایرانی کشور خارج از کشور بروند البته تحصیل کرده ها دیگر لازم نیست برای ادامه تحقیقات به اوین بروند. یکی نیست بگوید بابا کجای کاری.

 

اختلال روانی عصبی

اقبال شاکری گفته که “اختلال روانی و روحی از آثار بدحجابی است.” حالا هی من بگویم که علت واکنش های تند و عصبی فاطمه رجبی به یک جایی برمی گردد. همین که یکهو یکی را معجزه هزاره سوم می بیند و بعد از یک سال بکلی موضعش تغییر می کند. یا اینکه یک باره هاشمی و ناطق و همه مخالفان محمود را به توپ می بندد و می نویسد که حاضر است جانش را برای محمود بدهد، مطمئنا یک رابطه ای با حجاب دارد، یعنی کلا من فکر می کنم اگر این آدم بدحجاب نبود امکان نداشت که با برادر و شوهر و پدر و جد و آبادش درگیر شود. حالا شما ممکن است بگوئید او که فقط بینی اش از چادر معلوم است، ولی واقعا شما فکر می کنید بینی کم چیزی است؟ بقول شاعر: “تو مو می بینی و من بینی او” از بینی غافل نشوید که در خیلی اوقات مهم ترین عوامل هویت فردی همین بینی است. آن هم آدمی که آن همه در اثر مورد الهام قرار گرفتن دچار خوش بینی شده بود.

 

بزرگداشت کیمیایی توسط محمدرضا پهلوی

روزنامه کیهان نوشت که “بزرگداشت کیمیایی با هزینه سناتور پهلوی برگزار شد”. من خیلی فکر کردم که این کدام سناتور پهلوی بوده که هزینه برگزاری مراسم کیمیایی را داده؟ اول فکر کردم “جواد طوسی” یا “احمد طالبی نژاد” که جفت شان از آن عاشقان بالفعل کیمیایی هستند در تمام این سالها به من نگفته بودند که عضو مجلس سنای شاه هستند و من در تمام زندگی گول ریش طوسی و سبیل طالبی نژاد را خوردم، اما بعد یادم آمد که نمایندگان مجلس سنای شاه یا باید سابقه سه دور نمایندگی مجلس شورای ملی را داشتند یا حداقل پانزده سال خدمت در سطح وزیر و سفیر و نخست وزیر کرده بودند. بنا براین وقتی این افراد سناتور می شدند حداقل شصت سال را شیرین داشتند. یعنی آخرین مجلس سنای شاه که در سال ۱۳۵۴ برگزار شد، این افراد حداقل شصت ساله بودند و الآن اگر کسی از آنها زنده باشد بالای نود سال سن دارد که اصلا به مسعود کیمیایی نمی خورد. بعدا دقت بیشتری به خبر کیهان کردم و دیدم که نوشته بزرگداشت کیمیایی توسط علی دهباشی سردبیر فصلنامه بخارا برگزار شد. به خودم گفتم این علی دهباشی که هم سن من است و زمان انقلاب بیست ساله بوده چطور در شانزده سالگی در سال ۱۳۵۴ نماینده مجلس سنا شده. بعد که دقت بیشتری کردم دیدم نوشته که علی دهباشی که سردبیر فصلنامه بخاراست و بخارا ارگان فعالان بنیاد مطالعات ایران است و این بنیاد مطالعات ایران وابسته به اشرف پهلوی بوده و با هزینه موقوفه مرحوم محمود افشار که سی سال است عمرش را داده است به شما اداره می شده. البته خود برگزار کنندگان مراسم گفته اند “بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت” برگزار کننده مراسم بوده. ولی آنها خودشان از کجا می فهمند؟ مثلا آقای خاتمی که همین الآن هم می گوید من با جرج سوروس ملاقات نکردم بهتر می داند یا شریعتمداری که سندش را دارد و رو نمی کند؟ یعنی اگر درست متوجه شده باشید، بنیاد اشرف پهلوی که بنیاد مطالعات ایران محمود افشار وابسته به او بوده، توسط اموال محمود افشار اداره می شده. اشرف پهلوی این وسط چکاره بوده؟ بالاخره این بنیاد که افرادی مثل محمود افشار در آن عضو بودند نیازمند یک دانشمند بودند که طبعا اشرف پهلوی بهترین چهره علمی برایشان بود. اما بعدا که تحقیق کردم دیدم اصولا بنیاد مذکور سال ۱۳۶۰ تاسیس شده که اصولا نه می تواند ربطی به محمود افشار داشته باشد و نه علی دهباشی. علی دهباشی هم تا آنجا که می دانم تنها چیزی که از مال دنیا دارد بدهکاری است. ضمن اینکه من هر چه جستجو کردم هیچ دلیلی پیدا نکردم که دکتر محمود افشار سناتور بوده باشد. یعنی نه در زندگینامه خودش است نه در زندگینامه حسین شریعتمداری. شاید شریعتمداری محمود افشار را با مهناز افشار و مجلس سنا را با خانه سینما عوضی گرفته، وگرنه هیچ جای این خبر به هیچ جایش نمی خورد.

 

یک یا دو میلیون کودک خیابانی

براساس آمارهای اعلام شده بین یک تا دو میلیون کودک خیابانی در ایران وجود دارد. البته ما نباید این موضوع را زیاد بزرگنمایی کنیم، چون اگر نقطه ضعف در کشور داریم نقطه قوت هم داریم مثلا براساس آمارهای واصله ایران موفق شده دهها موشک میان برد و دوربرد تولید کند که این بچه ها وقتی به آینده شان فکر کردند می توانند به آنها بیاندیشند.