زنان سرپرست خانوار حامی ندارند

فریده غیرت
فریده غیرت

تنگنای مالی و اقتصادی در اکثر افرادی که سرپرست خانواده هستند و مسئولیت تامین مخارج اعضای خانواده خود را برعهده دارند، وجود دارد و در واقع می‌توان گفت با شرایط اقتصادی فعلی برای بسیاری از مردان هم با وجود اینکه امکان انجام کارهای حاشیه‌ای بیشتری برای آنها وجود دارد، فقر اقتصادی به چشم می‌خورد، چه رسد به زنانی که به دلایل مختلف اعم از طلاق یا فوت همسر مجبور هستند به‌تنهایی بار مسائل را به دوش بکشند.

 امکان اشتغال برای زنان در کشور ما کمتر از مردان است و تنگناهای شغلی زمانی که این افراد نتوانند معاش خود را تامین کنند، گسترده‌تر از دیگران می‌شود زیرا پدیده فقر دیگر فقط به یک نفر اختصاص ندارد بلکه دیگرانی هم وجود دارند که از این ماجر لطمه می‌بینند. درمورد سر و سامان دادن به مشکلات این افراد و حمایت از آنها وعده وعیدهای زیادی داده شده و دولت‌ها با توجه به حساسیت این موضوع که کل خانواده را درگیر می‌کند، برنامه‌های زیادی مطرح کرده‌اند اما، همیشه این برنامه‌ها اجرا نشده و در حد حرف و شعار باقی مانده است و ما در عمل شاهدیم از سویی هرروز بر تعداد این افراد در اثر افزایش آمار طلاق افزوده می‌شود و از سوی دیگر فقر مالی تبعات اجتماعی و روانی برای فرد و دیگران به همراه دارد که قابل جبران نیست.

این افراد برای سیرکردن شکم بچه‌هایشان شاید مجبور شوند ساعات طولانی کارهای سخت داشته باشند. فرزندان این افراد هم با توجه به اینکه در این فقر سهیمند و از پیامدهای منفی آن در امان نیستند، بسیار آسیب می‌بینند و  در رده‌های پایین‌تر اقتصادی و افراد خیلی ضعیف ما شاهد به‌کارگرفتن کودکان و خردسالان یا اجاره آنها به افراد دیگر برای کارهایی نظیر دستفروشی و کار در خیابان هستیم.

پدیده زنان و کودکان خیابانی جدا از اینکه این افراد سرپرستی دارند و یا ندارند نشان‌دهنده بی‌سرپرستی و ناتوانی این افراد در تهیه معاششان است که آنها را ناگزیر از حضور در خیابان و کار در آنجا می‌کند. بنابراین می‌توان گفت آسیب‌های اجتماعی مانند افزایش تکدی‌گری، زنان و کودکان خیابانی کاملا متاثر از ضعف اقتصادی و همچنین بی‌سرپرستی یا بدسرپرستی این افراد است. در کنار اینکه این معضل در رده‌های پایین اقتصادی می‌تواند معضلات حادی را ایجاد کند در افراد آبرودار هم با از بین بردن حس اعتماد به نفس و خویشتن باوری تبعات روانی و اجتماعی به دنبال دارد که باعث می‌شود فرد برای همیشه منزوی شده و نتواند پذیرش اجتماعی لازم را به‌دست بیاورد.

زنانی که تحصیلات و تخصص ندارند و از سواد لازم برای حضور در اجتماع برخوردار نبوده و همیشه تنها به شغل خانه‌داری پرداخته‌اند، زمانی که بخواهند مخارج خانواده خود را به‌دلیل فوت یا جدایی از همسر متقبل شوند، بسیار آسیب می‌بینند و چون در قوانین ما حمایتی از این افراد نمی‌شود این مساله پررنگ‌تر می‌شود. در اصل ۲۱ قانون اساسی حمایت از زنان بی‌سرپرست و بدسرپرست صراحتا ذکر شده اما این اقدامات به عمل نیامده و در حد حرف باقی مانده است. درمورد حمایت از این زنان شاید بیمه کردن آنها و اختصاص مبالغی به‌صورت ماهانه به آنها چنان که در اکثر کشورهای توسعه‌یافته دنیا مرسوم است، می‌توانست حداقل اقدام حمایتی باشد که دولت برای این افراد در نظر دارد اما این طرح هم با وجود اینکه در این قانون ضرورت آن پیش‌بینی شد تصویب نشد و زنان سرپرست خانوار هنوز هیچ حامی‌ای ندارند.

منبع: آرمان، ۴ بهمن