داستان ولایت فقیه در ایران

الاهرام
الاهرام

» نگاه الاهرام به گذشته و حال نظریه رهبری در جمهوری اسلامی

velayattt.jpg

جلال ناصر

یکی از پایه گذاران جمهوری اسلامی و روحانی عالیرتبه شیعه اخیراً گفت: “ولایت ‏مطلقه فقیه مصداق شرک است.” آیت الله حسینعلی منتظری تا زمان کنار گذاشته ‏شدن از سوی آیت الله خمینی و مدت کوتاهی پیش از مرگ وی، جانشین رهبر ایران ‏محسوب می شد. وی به دلیل مخالفت با انتصاب علی خامنه ای به مقام رهبری ‏انقلاب تحت حبس خانگی قرار گرفت. ‏

منتظری روز دوشنبه 3 بهمن میزبان ابراهیم یزدی رهبر گروه مخالف از نهضت ‏آزادی و اولین وزیرخارجه ایران پس از انقلاب بود. آقای منتظری در خلال این ‏دیدار گفت وی مخالف ولایت مطلقه فقیه بوده است. او گفت: «نظر فقیه تنها بر ‏تفسیر شریعت اسلامی شیعه جاری است. مسائل سیاسی و امور مربوط به برقراری ‏رابطه با سایر کشورها در قلمروی اختیار ولی فقیه نیست و باید به اهل آن ‏‏(متخصصان) سپرده شود.» ‏

منتظری ادامه داد: «وقتی قانون اساسی ایران در اواسط دهۀ 60 مورد بازنگری ‏قرار گرفت، من با گسترش اختیارات ولی فقیه و جمع کردن این اختیارات در یک ‏قدرت مطلقه مخالفت کردم، زیرا عقیده دارم شخص پیامبر اسلام هم پشتیبان ولایت ‏مطلقه نبود. قرآن به پیغمبر گفت بر اساس قوانین اسلامی حکومت کند، نه بر اساس ‏دیدگاه های خودش. بنابراین اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه مصداق شرک است.»‏

این پاسخ منتظری به کسانی است که طرفدار قدرت مطلقه رهبر عالی ایران آیت الله ‏خامنه ای هستند. خامنه ای الهامات خود را از رهبر قبلی- آقای خمینی- به عاریه ‏گرفته است که قبلاً گفته بود «تشکیل دولت و اداره آن بخشی از ولایت مطلقۀ پیامبر ‏و از اصول مسلم و اولیه ای است که بر تمام اصول دیگر از جمله عبادت، روزه و ‏زیارت برتری دارد.» ‏

‎ ‎عبارت «ولایت مطلقۀ فقیه» اولین بار توسط خمینی در سال 1360 یعنی سه سال ‏پس از سقوط شاه و درست پس از تار و مار کردن تمام متحدان سیاسی که در به ‏ثمر رسیدن انقلاب نقش داشتند، به کار برده شد. دو سال پس از حمایت خمینی از ‏ولایت فقیه، این نظریه با وجود اعتراض روحانیون شیعه و اهالی سیاست که آنرا ‏تهدیدی علیه حیات سیاسی ایران می دیدند، وارد قانون اساسی کشور شد. بزرگترین ‏ترس آنها این بود که ولایت فقیه به منسوخ شدن قانون اساسی و استفاده از ‏معیارهای اضطراری از سوی ولی فقیه منجر شود، اتفاقی که اکنون در حال رخ ‏دادن است. ‏

یک عالم شیعه به نام محمد بن الامیلی (متولد سال 725 هجری قمری در جنوب لبنان ‏که در سال 786 هجری در دمشق کشته شد و به شهید اول شهرت دارد) مفهوم ‏ولایت فقیه را ایجاد کرد. او این نام را به عنوان نایب امام غایب تفسیر می کرد. او ‏اولین کسی است که تعیین کرد خمس به فقیه تعلق می گیرد و اعلام کرد نماز های ‏جمعه باید تا زمان ظهور امام غایب تعطیل شوند. ‏
الامیلی که که در عراق تحصیل کرده بود، پس از بازگشت به جزین در لبنان به نشر ‏ایده های خود پرداخت و پیروان زیادی را دست و پا کرد. وی خیلی زود یک گروه ‏مسلح را برای دستیابی به قدرت سازماندهی کرد. البته برخی از طرفدارانش بعداً به ‏مخالفت با او دست زدند و وی را متهم به افراط گرائی کردند. او هم با صدور ‏دستوراتی معروف به فتوا، حکم مرگ شان را صادر کرد. ‏

یکی از این کشته شدگان مردی به نام محمد الیلوشی بود. طرفداران الیلوشی با ‏همکاری مملوک- حاکم دمشق- موجبات دستگیری الامیلی را فراهم کردند. افراد ‏مملوک از 70 تن از پیروان الامیلی و نیز صدها عالم اسلامی امضأ جمع کردند که ‏وی مرتد است. وی را به جرم ارتداد و شورش محاکمه کردند. ‏

مطابق رسم آن دوره، مرتد و رافضی را قبل از اعدام به مدت یکسال در زندان نگاه ‏می داشتند تا فرصت توبه و عفو را پیدا کند. در ابتدا به الامیلی نیز این فرصت داده ‏شد، اما دادگاه در نهایت به اعدام وی حکم داد. به این ترتیب، اولین روحانی شیعه که ‏نظریه ولایت فقیه را ترویج کرد در سال 786 هجری قمری اعدام شد. ‏

بسیاری از عالمان اصلی شیعه نظریه الامیلی را ندیده می گیرند، زیرا معتقدند این ‏نظریه، احکام واقعی دین را زیر پا گذاشته است. ‏

خمینی کسی بود که چنین مفهومی را به شیوه مدرن مطرح کرد. در واقع او نظرات ‏خود را بر صدور انقلاب پایه گذاشت. رژیم ایران سعی کرد نهادها و احزابی را در ‏کشورهای عرب و مسلمان بوجود آورد که ایده ولایت فقیه را پیش ببرند. ‏

حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان در جنگ 2006 در بیروت این قضیه را پذیرفت. ‏وی گفت: «آنها فکر می کنند با گفتن حزب ولایت فقیه، ما را تحقیر می کنند. من ‏افتخار دارم یک عضو حزب ولایت فقیه باشم.» این نشان می دهد ولایت فقیه یک ‏مسأله دینی نیست، بلکه یک حزب سیاسی است که خود را آماده دستیابی به اهداف ‏با صرف هرگونه هزینه ای کرده است. با اینحال هنوز برخی افراد که ادعای ‏مخالفت با فرقه گرائی و مذهب شیعه می کنند، خود آشکارا از ولایت فقیه حمایت می ‏کنند. ‏

مهدی آکف رهبر اخوان المسلمین در مصاحبه 3 دی با روزنامه کویتی النهار با این ‏پرسش روبرو شد که نظرش دربارۀ گسترش نفوذ شیعه در منطقه چیست. وی پاسخ ‏داده بود: «من مخالفتی با آن ندارم. ما 56 کشور سنی در سازمان کنفرانس اسلامی ‏داریم، پس چرا در حالیکه ایران تنها کشور شیعه در دنیاست باید از این کشور ‏ترسید؟»‏

چیزی که رهبر اخوان المسلمین فراموش کرده این است که شیعه ایرانی، جوهرۀ ‏شیعه نیست. ایران در حال انتشار حزب ولایت مطلقۀ فقیه است، ایده ای که یک مرد ‏به خاطر طرح آن و به اتهام ارتداد محکوم به اعدام شد. متأسفانه مهدی آکف تنها ‏نیست. فهرست بلندبالائی از طرفداران ایران وجود دارد که با نظرات اخوان ‏المسلمین موافق اند. ‏

منبع: الاهرام- مجله شماره 29 ژانویه- 4 فوریه ‏