من این آقای رازینی را دوست دارم، علت اصلی علاقه ام این است که این آدم هر چند ماهی یک بار سروکله اش پیدا می شود، هر وقت هم خبری از او می خوانم از خودم می پرسم: “پس در آن انفجار رازینی زنده ماند؟” یادم هست که سالها قبل در یک انفجار یکی از بخش های بنیادین رازینی آسیب دیده بود ولی مثل اینکه خودش تا همین چند روز قبل که این حرف را زد زنده بود: “قانون اساسی ایران از دیگر کشورها برتر است.” به نظر من آنچه رازینی گفته حقیقت مطلق است. قانون اساسی ایران نه تنها از قوانین اساسی دیگرها برتر است، بلکه به نظر من یک دستآورد بزرگ بشری است که تا کنون در هیچ جای جهان نظیر نداشته است. البته من می دانم شما هم به حرف من اعتقاد دارید، با این همه بخاطر معدود آدمهایی که هنوز عقل شان کار می کند و دوست دارند آدمها برای نظرات شان دلیل بیاورند، فقط بخشی از ویژگیهای منحصر بفرد قانون اساسی ایران را برایتان می گویم:
یک، فراگیر بودن قانون اساسی: شما می توانید یک حکومت سوسیالیستی تشکیل بدهید و همین قانون اساسی را برای آن استفاده بکنید، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید، یا می توانید با بخش اول همین قانون اساسی، یک حکومت کاملا دموکراتیک اجرا کنید که در آن مردم همه جور آزادی داشته باشند و هیچ مشکلی هم پیش نیاید، یا می توانید با مواد بعد از ماده ۱۰۰ همین قانون اساسی یک حکومت دیکتاتوری راه بیاندازید، که در آن مردم هیچ حقی نداشته باشند. یا اصلا می توانید به استناد همین قانون اساسی، بدون اجرای هیچ ماده ای از قانون اساسی، احترام قانون اساسی حفظ شود.
دو، تاریخی بودن قانون اساسی: معمولا در همه کشورهای دنیا قانون اساسی را عوض می کنند، مثلا اختیارات نخست وزیر را می گیرند و می دهند به رئیس جمهور، یا اختیارات رئیس جمهور را می گیرند و می دهند به رهبر، در چنین وضعیتی وقتی ماده جدیدی به جای ماده قبلی می آید، ماده قبلی را حذف می کنند. ولی قانون اساسی ایران فرق می کند، چون وقتی یک ماده جدید وارد آن می شود، ماده قبلی هم حفظ می شود. یعنی در این قانون همه نهادها برتر از بقیه نهادها هستند. به همین دلیل هرکس زورش برسد، کارش مطابق قانون است و این یکی از برتری های قانون اساسی ایران است.
سه، غیرقانونی بودن قانون: در همه جای دنیا همه سعی می کنند قانون اساسی را اجرا کنند، در ایران هر رئیس جمهوری که بخواهد قانون اساسی را اجرا کند، فورا به خیانت و مخالفت با قانون اساسی متهم می شود. یعنی مهم ترین چیزی که در این قانون اساسی وجود دارد این است که اگر کسی بخواهد آن را اجرا کند، رفتارش غیرقانونی است و هر کسی معتقد باشد فی المثل اراده مردم یا قدرت رهبری مهم تر از قانون است، کارش قانونی است.
چهار، هیچ کس حق ندارد: قانون اساسی ایران تنها قانونی است که مخالفان حکومت به استناد به آن قانون با حکومت مخالفت می کنند و به استناد همان قانون دستگیر می شوند.
پنج، همه در راس حکومت اند: در هر قانون اساسی در دنیا یک نهادهایی بالاتر و نهادهایی پائین تر هستند. در قانون اساسی ایران رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است، اما مجلس هم که در راس امور است، مسئول اجرای قانون اساسی است، قوه قضائیه هم که خودش مسئول اجرای قانون اساسی است، مجمع تشخیص هم اصلا تشکیل شده که هماهنگی میان قوا را برای اجرای قانون اساسی ایجاد کند، شورای نگهبان هم که مسئول اصلی اجرای قانون اساسی است و از همه مهم تر رهبر است که مسئول اجرای قانون اساسی است که خودش دائما احکامی صادر می کند که مخالف قانون اساسی است.
شش، مردم و حکومت غیرقانونی: مهم ترین برتری قانون اساسی ایران این است که برای مردمی نوشته شده است که اکثریت شان از هر قانونی متنفرند و توسط حکومتی اجرا می شود که خودش اولین نقض کننده قانون است و در چنین کشوری همین که یک قانون اساسی وجود دارد خودش یک معجزه بزرگ است.
صد میلیون حاجی
یعنی آدم بعضی اوقات از شنیدن بعضی حرفها اگر دق نمی کند، حتما سیستم احساسی اش از بین رفته، یا اینقدر مزخرف شنیده که دیگر عادت کرده. یعنی شما فکر کنید ایجاد یک مترو که در همه جای دنیا چهار سال طول می کشد، در ایران چهل سال طول می کشد، و در جریان ایجاد یک نیروگاه هسته ای، که چهل سال است در حال ایجاد است، ۱۹ شاه و رهبر و رئیس دولت تغییر کرده و هنوز نیروگاه تمام نشده، در همین کشور یک تونل که ایجاد آن در همه جای دنیا حتی در کویت و ترکیه هم یک سال طول می کشد، در ایران نه سال طول می کشد.
حالا اینها را بی خیال مسئول سازمان یا نهاد امر به معروف و نهی از منکر که هنوز خودش قانونی نیست، گفته که از زمان طرح قانون امر به معروف و نهی از منکر تا نوشته شدن قانون شانزده سال طول کشید و آخرش هم در کمیسیون فرهنگی مجلس تصویب نشد، و گفت: برای تصویب این قانون ۲۲ سال تا حالا کار شده. آن هم برای چی؟ برای اینکه به یک خانم بگویند حجاب ات را درست کن و به یک آقا بگویند برای چی دست این خانم را گرفتی. آن هم در شرایطی که همین قانونی که 22 سال است روی آن فکر شده، در تمام این ۲۲ سال همین قانون بصورت غیرقانونی اجرا شده. یعنی کاری که بطور طبیعی در هر جای دنیا نهایتا سه ماه طول می کشد، در ایران ۲۲ سال طول کشیده و هنوز تمام نشده.
آن وقت آقای نوری همدانی که محل استقرارش در فضای گرمی است، گفته: “حج را به ما واگذار کنید. صد میلیون حاجی را مدیریت می کنیم.” اصلا انگار این مرجع تقلید یک چیزهایی را نمی داند که طبیعتا باید هر کودک هفت ساله ای بداند.
یک، کلا در مکه دو میلیون نفر آدم جا می گیرد و همیشه هم جمعیت حجاج در همین حدود است. اصلا صد میلیون نفر در مکه و مدینه جا نمی گیرند.
دو، کعبه در شهر مکه است و مکه در کشور عربستان سعودی و تا زمانی که ایران عربستان سعودی را فتح نکرده و حاکمیت آن را به دست نگرفته، نمی تواند اداره مراسم حج را به عهده بگیرد. مثل این می ماند که یک فرانسوی بیاید به تهران و چون در تهران مشکل پیدا کرده دولت فرانسه بگوید اداره شهر تهران را کنترات بدهید به ما.
سه، ایران با هشتاد درصد کشورهایی که حجاج شان به حج می روند مشکل دارد و احتمالا اگر اداره حج دست ایران باشد، هر سال می خواهد هشتاد درصد آن صد میلیون نفر را دستگیر کند، البته من با دستگیری هشتاد میلیون نفر مخالف نیستم، ولی زندانی به این اندازه نداریم.
چهار، اول شما همینی که زائیدی بزرگ کن، بعدا برو سراغ حج و عربستان.