مساله آموزش به زبان مادری، با توجه به ارتباط بنیادینی که با شکل گیری شخصیت، خلاقیت، توانایی یادگیری، رشد و ارتقای تحصیلی و نهایتا جامعه پذیری فرد در جامعه دارد، همواره یکی از موضوعات مهم و قابل توجه نزد مدافعان حقوق بشر و محافل روشنفکری در جوامع چند فرهنگی بوده است. اهمیت این موضوع به قدری بوده که سازمان یونسکو از سال ۱۹۹۹، روز ۲۱ فوریه را به نام “روز جهانی زبان مادری” نام گذاری کرده، تا دولتها و شهروندان جهان را به دادن اهمیت بیشتر به تدریس زبان مادری در مدارس فراخواند.
سازمان ملل در بیانیه امسال خود نیز مانند سالهای گذشته به این مناسبت دولتها وشهروندان را به اشاعه چند فرهنگی و چند زبانی بودن تشویق و بر اهمیت زبانها و سنتهای فرهنگی در سراسر جهان برای رسیدن به نوعی مفاهمه، مدارا و دیالوگ تاکید کرده است.
ایران از جمله کشورهای چند فرهنگی و چند ملیتی است که تا کنون در هیچ دوره تاریخی حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت نشناخته است. هر چند طی دورههای مختلف بحثهایی متفاوتی پیرامون مطالبه حق آموزش به زبان مادری مطرح شده، اما هیچگاه زبان، ادبیات و فرهنگ جوامع اقلیتی ایران به یک بحث جدی تبدیل نشده است. تا جایی که در مقایسه با سایر مفاهیم علوم انسانی، با وجود ارتباط ملموسی که با بخش عمدهای از جامعه ایران دارد، به کانون توجه تحقیقاتی و پژوهشی نیز تبدیل نشده است.
محرومیت از آموزش به زبان مادری، در کنار توسعه نیافتگی فرهنگی و اقتصادی که ناشی از نابرابریها در توزیع درآمدهای عمومی است، مناطقی مانند بلوچستان، کردستان، آذربایجان شرقی و غربی و خوزستان را با فاجعه انسانی مواجه کرده است.
نیم نگاهی به آمارهای منتشر شده در مورد سطح سواد نشان میدهد که نزدیک به ۴۰ میلیون از ۶۸ میلیون جمعیت بالای ۶ سال ایران یا بیسوادند یا حداکثر سوادشان در حد دوره راهنمایی است.اغلب این شهروندان بیسواد یا کم سواد در مناطق غیر از مرکزی سکونت دارند. به گفته علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی ایران استانهای سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، کردستان، خراسان شمالی و کرمان دارای بیشترین آمار بیسوادی در کشور هستند.
در چنین شرایطی اما، به اعتقاد کارشناسانی که نظراتشان در این پرونده منعکس شده، مساله رفع محرومیتهای فرهنگی و آموزشی و در راس آن مساله آموزش به زبان مادری به عنوان یک “حق پایهای” و یک “مساله عاجل” در سطح جامعه مطرح نیست.
آموزش به زبان مادری به دلایلی که ذکرش رفت، بر خلاف سایر مفاهیم مربوط به جامعه مدنی و حقوق بشری در ایران از استقبال سراسری و فراگیر برخوردار نبوده است. در این پرونده سعی شده در یک مجموعه از نقطه نظرهای مختلف، باب نظری بحث آموزش به زبان مادری در ایران گشوده شود.
در این پرونده تلاش کردهایم چالشهای مربوط به زبان مادری در حوزه روشنفکری و رابطه زبان و هویت، چگونگی برخورد با این مساله را با کاظم کردوانی، جامعهشناس، پژوهشگر و دبیر سابق کانون نویسندگان ایران، در میان بگذاریم. در همین حال نظر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و از فعالان با سابقه حقوق بشر را پیرامون سیر تاریخی و حقوقی مساله زبان مادری در ایران، چالشها و راه حلها جویا شدیم.
بقیه مطالب این پرونده، مقالاتی هستند به قلم علی افشاری، امین سرخابی، عبدالستاردوشوکی و شاهد علوی، که بر محورهای اهمیت زبان مادری و رابطه آن با مفاهیمی مانند، زبان، قدرت و اعتلا بخشی به همبستگی ملی میچرخد.