بخشی از مردم ایران مجددا به خاطردلایل بسیار شخصی که فقط خودشان از آن مطلع هستند در تمرین مدرنترین و رایج ترین رفتار سیاسی امروز جوامع دموکراتیک به پای صندوقهای رای رفتند.
نتیجه سیاسی حاصل از این رفتار مسلما دارای اهمیتی خاص است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما نهادینه شدن امری اینچنین مهم در ساختار غیر دموکراتیک جامعه سیاسی ایران مطمئنا محصول تلاش مردمانی هدفمند است.
سوال اینجاست: آیا تمرین و تکرار هر رفتار دموکراتیک الزاما به غنای سیاسی جامعه منتهی می شود؟ از نظر بسیاری اینچنین است. تمرین، راز موفقیت در هر عرصه ای تلقی میشود ونتیجه هر چه که باشد سنگ بنای قدمهای آتی است. اما عده ای دیگر چنین نمی اندیشند. آنها معتقدند تمرین و تکرار می تواند در مرور زمان به عادت بی حاصلی منجر شود. بخصوص وقتی نتیجه این تلاش در فرایندی با محدودیت و یا اعمال کنترل و فشار حکومت ها باشد.
استفاده هوشمند از انتخابات به عنوان یک وسیله قدرتمند در گفتمان سیاسی بین حکام و مردم سالهای بسیاری است که در دنیای مدرن و دموکراتیک رواج دارد. اما در جوامع کمتر دموکراتیک این وسیله قدرتمند گاهااز دست مردم خارج می شود و تاثیرش به نفع صاحبین قدرت تمام میشود.
ایران از جمله کشورهای است که در ساختار سیاسی خود انتخابات را به عنوان یک اصل دموکراتیک و مترقی پذیرفته است . این اصل بارها توسط مردم تمرین شده و هر بار نتایج نسبتامشابهی بهمراه داشته است. به طور مثال دربیست و هفت ساله گذشته در خصوص انتخابات ریاست جمهوری، مجلس نمایندگان مردم و خبرگان رهبری جمعی کمتر از هزار نفر در کل به مردم معرفی شده تا این اصل مترقی مجدداتمرین شود.
این جمع کوچک سالهاست در این بازی شیرین سوار بر خر مراد، معرکه گردان معرکه دموکراسی خواهی مردم ایران شده اند. منتخبین رهبری منتخبین ملت را انتخاب می کنند و ملت رای میدهد تا شاید در این دایره کسالت آور دموکراسی نخ نما شده ایران رونقی یابد.
مردم ایران در امر رای دادن و یا تحریم آن ید طولای دارند اما هنوز در طلب بالا بردن ارزش بهای رای خود وارد معامله با حکومت نشده اند.
انتخابات به عنوان یک قاعده قانونمند دارای ظرفیت تغییر پذیری است که مسلمابه عنوان راهکاری هدفمند و تاثیر گذار میتواند مسیر دموکراسی در ایران را هموار تر کند. توجیه و تفهیم این اصل برای مردم که آزادی در رای دادن وانتخاب کاندیدا، ارکان یک ساختار دموکراتیک هستند و نه مجزا از هم و بدون جمع این دو رکن، نتیجه انتخابات هرگز دموکراسی را به همراه نخواهد داشت وظیفه ای است به دوش تمام دموکراسی خواهان. متاسفانه نتایج انتخابات و پیامدهای سیاسی بدنبالش مجال چنین بحثهایی را به حداقل میرساند.
طرح مطالبه آزادی مشارکت درساختار سیاسی جامعه به عنوان عالی ترین هد ف در راه برقراری دموکراسی از مسیر شورای نگهبان می گذرد. از همین رو چالش با حاکمان ایدئولوگ ایران در قالب یک استراتژی میان مدت برای تغییرات لازم در ساختار قانون اساسی و علل نظارت استصوابی شورای نگهبان، که منجر به انحصار قدرت در دست عده ای انگشت شمار شده است، از هربرنامه دیگری برای آینده دموکراسی در ایران واجب تر به نظر میرسد.
جلب توجه مردم ایران به قابلیت های بالای بازی سیاسی در راه حصول مطالباتشان وظیفه ای است بر دوش اندیشمندان مدعی در سیاست . ترسیم برنامه های قابل اجرا و مدیریت در تمرکزتوان دمو کراتیک موجود در جامعه باید تماما صرف تحقق مرحله بعدی، یعنی عدم دخالت شورای نگهبان در تایید یا رد کاندیداها شود.
کم کاری و بی تدبیری فعالان، منتقدان و متفکران سیاسی امروز ایران را نباید به حساب عدم کارآیی چنین استراتژی در مقا بل تفکر انحصار گرای حکومت به حساب آورد. ارزش پیروزی های کوچک در این راه پر مخا طره بسیار بیشتر از آن است که در همهمه ذوق عده ای از ما به فراموشی سپرده شود.