واکنش‌ها به در حاشیه و حاشیه‌هایش

نویسنده

» یادداشت

جواد مجابی

 

 سریال مدیری یک طنز معقول‌، درست و همه‌جانبه است، اما عده زیادی از پزشکان به آن هجوم آورده‌اند که این سریال آن‌ها را تخریب می‌کند؛ در صورتی که همان‌گونه که به بخشی از قشر وکلا‌، بساز بفروش‌ها‌، بازاری‌ها و غیره انتقاد وارد است به بخشی از قشر پزشکان هم انتقاداتی هست که باید گفته شود.

 اگر قرار باشد هر صدایی را که به اصلاح جامعه می‌انجامد سانسور کنیم به ضرر همه خواهد بود و به سانسور جامعه کمک کرده‌ایم. همه ما می‌دانیم که برخی از پزشکان بهترین شخصیت‌های فداکار جامعه هستند که برای سلامتی مردم تلاش می‌کنند اما بگذاریم همه حرفه‌ها از نظامی‌گری گرفته تا طب همه مورد نقد واقع شوند چون نقد باعث بالا رفتن تحلیل در جامعه می‌شود و در این بالارفتن همه افراد جامعه سهیم‌اند.

او همچنین گفت: بگذاریم به صورت عادی همه قشرهای جامعه نقد شوند و درباره آن‌ها طنز ساخته شود. اگر مشکلات نقد نشوند به صورت عقده درمی‌آیند و عاقبت به صورت توهین‌های رکیک زیرزمینی در جامعه گسترش پیدا می‌کنند.

ساسان آقایی

 

این روزها، جامعه ‫#‏پزشکان هدفند؛ گفته می شود فشار آن ها به توقف پخش یک سریال پربیننده انجامیده و تاسف بابت فقدان تحمل انتقاد در بخش تحصیل کرده جامعه بالا گرفته است.
شاید بهترین وقت ممکن برای خرده گرفتن بر فرهنگ دیگرآزاری و خودبرتربینی فرا رسیده و ماجرای پزشکان و در حاشیه تلنگری بر این ناهنجاری رفتاری باشد که تمام ما آماده ایم به هر ترتیبی به دیگران بخندیم اما تاب سوژه شدن خودمان را نداریم. انگشت گذاشتن بر یک کاستی فرهنگی در جامعه به هر دلیل و در هر زمانی که باشد، خوب و مناسب است اما شاید نکته های مهم تری در حاشیه ماجرای “‫#‏درحاشیه” وجود داشته باشد که دیده نمی شود.

راستش من با استفاده از واژه “جامعه پزشکان” در این جا مشکل دارم، به تعمیم نظر یک نهاد به ظاهر مدنی به یک کل پارادوکسیکال مشکل دارم.
به شکل شخصی از چند پزشک و جراحی که می شناسم، نظرشان را درباره در حاشیه پرسیده ام، بیش تر آن ها با “مساله” در حاشیه درگیر نبوده اند، چندتایی شان هم اتفاقن تا جایی که می توانستند مثل بیش تر مردم سریال را دنبال می کردند. البته نمی خواهم نتیجه شخصی خودم را به یک مجموعه تعمیم دهند اما این را هم می دانم، تعمیم دادن نظر کادر رهبری سازمانی که ۲۵۰ هزار عضو دارد و با تمام تلاش پرسوز و گداز رسانه‌ای خود نمی‌تواند چندصد نفر را برای یک تجمع جمع کند، به تمام آنجامعه هدف هم نمی‌تواند چندان علمی باشد.

فراموش نکنید که شورای مرکزی سازمان نظام پزشکی از دل انتخاباتی پرمساله بیرون آمده‌اند که ۷۵ درصد اعضا اصلن در آن شرکت نکرده اند و در نهادهای زیرمجموعه این سازمان تعداد آرای منتخبان پس از ردصلاحیت ها، گاه چند ده رای از میان هزاران عضو بوده است.

به باور من آن چه در ماجرای در حاشیه رخ داده، بیش از هر چیز دیگری یک نمونه قابل مطالعه درباره بروکراتیک فشل و نهادسازی های معیوب است، این که چگونه نهادهای به ظاهر مدنی خالی و تهی از اصالت شده و در اختیار ارابه نظم موجود قرار می گیرد.
ما نهادهایی داریم به ظاهر مدنی که تا میخ دیوار دولتی و گوش به فرموده اند و چون هیچ کارکرد مثبتی در زمینه تخصصی خود ندارند و تنها به آخور رانت و چپاول مدافعان قدرت مسلط روز تبدیل شده اند، ناچارند برای حفظ ظاهر و نشان دادن همیت کاذب صنفی هم که شده، دست به رفتارهای سمبلیک و پرسر و صدا اما تا بیخ دندان تهی و پلید بزنند.
کنه ماجرا این است؛ نهادی که باید صنفی و مدنی باشد، دولت ساخته و به شدت وابسته است و به همین دلیل هم از کارکرد درست صنفی خود و درگیر شدن در مساله های مهمی چون معیشت، آموزش، بهره وری، همگام شدن با علم روز و تلاش برای قانون های بهتر ناتوان است و ابا دارد، پس محل بروز همیت صنفی و خدمات لازم تنها می شود یک تابلو به نام “دفاع از کیان جامعه پزشکان” در برابر یک سریال؛ نه هزینه دارد، نه تلاشی لازم خواهد بود، نه خطرناک است و نه به کسی بر می خورد، آن قدر هم دهان پرکن هست که بشود در انتخابات بعدی نظام پزشکی، زیر عکس تبلیغاتی، جزو سوابق با افتخار نوشت: “دفاع قدرتمند از حیثیت پزشکان شریف کشور و تلاش برای توقف سریال موهن در حاشیه”.

امید بلاغتی

 

سریال “در حاشیه” مهران مدیری نه فقط تصویر زوال و نابودی مدیری به عنوان طناز ترین و خلاق ترین کمدین ایرانی در یکی دو دهه اخیر تلویزیون که امضای نهایی بود بر مسیر اسف باری که مدیری در این سال ها طی کرده است. اسم دقیقش کلاهبرداری است. از ساخت سریال های نیمه کاره در شبکه خانگی تا چند سریال سر دستی و عاری از هر گونه خاصیتی مثل همین “درحاشیه”. جدای از مدیری می شود از سیامک انصاری پرسید خسته نشده است از بازی در این تیپ تکراری که از شب های برره و پاورچین تا در حاشیه مدام تکرارش کرده است؟! سوالی که حتما می شود از محمدرضا هدایتی و جواد رضویان و باقی گروه بازیگران مدیری هم پرسید!
اما ماجرای سریال بی مزه و بی نمک “در حاشیه” با اعتراض جامعه پزشکان و نوشته شدن انبوهی مقاله در روزنامه و سایت و فیس بوک در دفاع از سلامت و درستی و درستکاری جامعه پزشکان(فکرش را بکنید مثلا فیلمی ساخته شود که در آن یک مهندس یا نویسنده مرتکب قتل دزدی یا مرتکب خلافی می شود. آن وقت جامعه نویسندگان و مهندسان شروع به دادن بیانیه و یا نوشتن مقالاتی کنند تا به همگان ثابت کنند جامعه نویسندگان یا مهندسان قاتل دزد و خلافکار که نیستند هیچ بلکه چه زحمت ها و سختی ها و دشواری ها که نکشیدند) و درنهایت توقیف شدن سریال از سوی تلویزیون با فشارهای فراوان- جامعه پزشکان- به یک مضحکه تمام عیار تبدیل شد.
مسخره است که تحمل ذره ای نقد(آن هم در دل یک سریال کمدی یا در دل یک ستون طنز در یک روزنامه) در این جامعه وجود ندارد و آن وقت تمامی اقشار این جامعه همیشه در همه جا منتقدان جدی نقدناپذیری حاکمیت اند.
استبداد و دیکتاتوری در این جامعه و سرزمین ریشه دارتر از این حرف هاست.

این اتفاق اما مرا یاد ماجرایی بامزه می اندازد. زمانی منتقدان سینما شاکی اتفاقاتی از این دست بودند و مدام درباره اش می نوشتند تا داریوش مهرجویی در فیلم میکس شوخی بامزه و با نمکی با منتقدان سینما کرد. واکنش های منتقدان سینما ( به طور ویژه واکنش کسانی مثل احمد طالبی نژاد به این سکانس دیدنی بود) اما به این فیلم مهرجویی بی اغراق تحت تاثیر آن سکانس قرار گرفت و یکی از فیلم های خوب مهرجویی نادیده گرفته شد.
خلاصه اوضاعی است.
پ.ن: یک نظر شخصی هم بدهم. محتوا و حرف سریال “درحاشیه” عجیب شبیه استتوس های امیرمهدی ژوله در فیس بوک است. عصبی و بی منطق و بداخلاق اما بدون ذره ای نمک و مزه. در یک کلام نمی خنداند. اگر در حاشیه یک کمدی و طنز در آمده داشت زدنش به این آسانی ها نبود.

فرید صلواتی

 

بعد از انقلاب تنها سریالی که به زیبایی و واقعی کثافات یک صنفی را عریان کرد و آنچه که همه می دانستند را شفاف ساخت “سریال حاشیه ” است . شنیدم این سریال مورد اعتراض اطباء قرار گرفته تا جایی که پا ایستاده اند از پخش این سریال جلوگیری به عمل آید . البته این سریال اثر خود را گذاشت و چیزی که قبلا در خفا بود عریان شد . ما جهان سومی ها اخلاق بسیار بدی که داریم این است که فکر می کنیم هر چه سرمان را زیر برف کنیم بهتر است و هیچکس ما را نمی بیند . اعتیاد خود و اطرافیان خود را پنهان می کنیم . آمار بیماری ایدز را در جامعه مان که بیداد می کند را پنهان می کنیم. اختلاس مسئولین مان را پنهان می کنیم و تنها با اسم مستعار آنها را معرفی می کنیم. مثلا آقای” م . ه “ اشتباه کاری بعضی از روحانیون مذهبی را پنهان می کنیم و فکرمان این است که هر چه اوضاع اطرافمان را پنهان کنیم بهتر است و هیچ کس پی به سقوطمان نمی برد . در صورتی که آن پزشکان که در سوگند بقراط را خوانده اند و به رفتار درستشان ایمان دارند نباید از پخش این سریال آزده خاطر شوند بلکه باید خوشحال باشند که زوایایی سیاه این صنف نشان داده می شود و برای بهبودیش قدم بردارند و مهم اینکه باید از دست اندرکاران و هنرمندانی که به زیبایی این موارد را به تصویر کشیدند تا بهتر این کثافات دیده شود تشکر کنند . به نظر من باید ساخت اینگونه سوژه ها در جامعه باب شود به نظر من موضوع بعدی باید به کثافات درونی جمعی به اصطلاح معلمینی که تنها نام معلم را یدک می کشند پرداخته شود . و مهمتر از همه اینها باید سوژه ها حول محور مسئولین و افراد مذهبی هم باید پرداخته شود حتی افرادی که لباس روحانی به تن دارند و با این لباس سوء استفاده می کنند و برایشان منبع درآمدی شده است . البته شایداز پخش این سریال جلوگیری شود ولی اثر خودش را در جامعه گذاشت .این سریال فتح بابی شد برای عریان کردن اشتباهاتی که 35 سال در انبارها خاک می خورد .اگر آرزوی کشوری پویا و سالمی را داریم، باید اجازه ساخت اینچنین سریالهایی را بدهیم. سپاس از افرادی که به زیبایی به این موضوع پرداختند . دست مریزاد .درود بر کسانی که دعا دارند و ادعا ندارند. نیایش دارند و نمایش ندارند. حیا دارند و ریا ندارند. رسم دارند و اسم ندارند.

بهروز کاظمی

 

سریال “بی‌حاشیه” اوج ابتذال و نمایش پایانِ یک کمدین خیلی خوب است. پایان یک استعداد در زمینه طنز که خودش به پشتوانه مافیای تلویزیون تبدیل به یک سوپراستار شده است. این مساله به اندازه کافی رقت‌انگیز بود اما نکته دردناکتر این است که ظاهرا لابی پزشکان موفق شده است جلو ادامه این سریال را بگیرد.
وقتی بخش تحصیل‌کرده ما تا این اندازه “نقدناپذیر” است نشان از آن دارد که تا چه اندازه پایه‌های دموکراسی و تحمل در کشور ما سست است.
اعتراض پزشکان به این سریال نشانگر چیز دیگری هم هست:
فساد و باندبازی و … در بخش بهداشت ایران بیداد می‌کند. این اعتراض از ترس است. از واهمهِ رو شدن عمق فساد …
پ.ن: اینجاست که باید قدر تیم مجموعه “کلاه قرمزی” را دانست. ایرج طهماسب و حمید جبلی استثناهای تلویزیون ایران هستند.

احسان کرمی

مجری تلویزیون

 

اخیرا شنیدم که هفت هزار پزشک خواستار توقف پخش سریال در حاشیه شده اند. که البته جدا امیدوارم که تلویزیون تا صد سال دیگر هم زیر بار چنین خواسته هایی نرود. همه آدم های روی زمین برای پزشکان ارزش زیادی قائل اند. من هم همینطور و دست همه پزشکانی که پس از عمری تحصیل، شرافتمندانه برای نجات و سلامتی آدم ها می کوشند را می بوسم.

اما روی صحبتم فقط و فقط با این هفت هزار نفر است. لطفا سایر پزشکان به خصوص دوستان طبیبم به خودشان نگیرند. من با آن هفت هزار پزشک سخن می گویم. هفت هزار انسان بی ظرفیت. هفت هزار نفر که خود را به شدت تافته جدا بافته می دانند. هفت هزار نفری که فکر می کنند از مقدسین هستند. هفت هزار نفر که خود را از اشتباه مبرا می دانند. هفت هزار نفر که هیچ درکی از کمدی و هنر ندارند!

چه چیزی باعث به وجود آمدن این میزان از نخوت در شماست؟ چه چیزی باعث شده این توهم در شما به وجود بیاید که می توانید هفت هزار نفری جلوی یک سریال تلویزیون را بگیرید؟ مگر وقتی یک ملت از شما می خواهند در بسیاری از بیمارستان ها فقط پول را ملاک قرار ندهید قبول می کنید؟ مگر امثال شما نبودند که بیمار را به خاطر پول در بیمارستان گرو نگه داشتند؟ مگر امثال شما نبودند که بیماران را در بیابان رها کرده بودند؟

نکند ماجرای خون های آلوده کار سازندگان در حاشیه بوده؟! اگر قرار به پاسخ دادن باشد که شما سر صف باید باشید. به جای این که هفت هزار نفری به یک کار هنری حمله کنید، به فکر بیمارانی باشید که دردشان یک طرف است و هفت هزار گرفتاری شان یک طرف. به جای اینکه هفت هزار نفری به تلویزیون حمله کنید، هفت هزار نفری بیایید هزینه درمان چند بیمار را قبول کنید یا هفت هزار نفری یک درمانگاه خیریه بسازید… باشد که رستگار شوید…»

صدرا محقق

روزنامه نگار

 

من که می‌گم سریال ‫#‏درحاشیه مهران مدیری - با توجه به پیشینه‌ خودش و کارای قبلیش و همین‌طور سریال طنزی که مثلا قرار بود ما بهش بخندیم- زیادی سطح‌پایین بود و خنده‌ندار، ولی خب چهره‌ای که از پزشک‌ها و کسب‌وکارشون داشت نشون می‌داد چندان هم بی‌راه و حتی بزرگنمایی نبود، یعنی ارایه دلقکانه‌ی همون کاری بود که تو بیشتر بیمارستان‌ها و مطب‌ها و اتاق‌های عمل خیلی جدی انجام می‌شه. فهمیدن این که خیلی از پزشک‌ها سال‌هاست کارشون شده پول درآوردن از خون مردم به دلالانه‌ترین شکل ممکن، نیاز به هوش ویژه یا آگاهی از اطلاعات خاصی نداره. مثلن کیه که گذرش به دباغ‌خونه خیلی از پزشک‌ها نیفتاده باشه و با مبحث زیرمیزی آشنا نباشه؟
اما خب سرآخر گویا لابی این حضرات و باهمکاری وکلا موفق شدن با فشار به صداوسیما این سریال ۹۰ قسمتی رو به پایان‌پخش بکشونن. نکته اینجاست که این آقایون و خانم‌های درس‌خون که خواه ناخواه بخشی از قشر فرهیخته جامعه شمرده می‌شن نشون دادن تحمل این میزان از نقد رو ندارن و لابد می‌گن باید همیشه کارگرا و روستایی‌ها و معتادها و یا کلا فقیر بیچاره‌‌ها و معمولی‌ها دستمایه ساخت طنز باشن. 
به نظرم حالا شاید بد نباشه هر کدوم از ما از تجربیات‌مون از کارهایی که پزشک‌ها با خودمون یا نزدیکانمون کردن بنویسیم و هشتگ‌هایی مثل ‫#‏پزشکان- بی- جنبه یا‫#‏پزشکان‌بی‌جنبه (یا اگر شما پیشنهادی دارین)‌ را داغ کنیم، یعنی کاری کنیم جنبش فراگیر نقد و حتی دست‌‌انداختن پزشک‌‌ها تو همین شبکه‌های اجتماعی راه بیافته، بلکه به سهم خودمون یه حالی بهشون بدیم.
کامنت‌های همین نوشته رو صندوق پیشنهادات و انتقادات درباره این ایده بدونین، شاید به یه جمع‌بندی بهتری رسیدم. اگر هم موافقین که شروع کنیم