آقای خامنه ای! اشتباه می کنید

نوشابه امیری
نوشابه امیری

آقای خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنرانی خود گفته است:“بعد از گذشت حدود سی سال از پیروزی ‏انقلاب اسلامی، حرکت ملت ایران به ویژه جوانان به سوی آرمان ها و پیشرفت های آنان در این مسیر پرشتاب تر شده ‏و همین مسئله موجب درماندگی دشمنان ملت شده است.“‏

از دو کلمه “سی سال” که بگذریم، باقی این جمله بندی، “درست نیست”. آقای خامنه ای “اشتباه” می کند. توجه دارید که ‏نمی گویم “دروغ” می گوید. وارد آوردن اتهام دروغگویی به آقای خامنه ای، “توهین به مقام رهبری” تلقی می شود. ‏ضمن آنکه رهبر مستضعفان جهان نمی تواند و نباید دروغگو باشد که دروغگو دشمن خداست و اتفاقا ما مردمان عادی، ‏دشمنی دروغگویان با خدا را، از هم اینان شنیده ایم. ‏

اما غلط های این جمله چند بخشی در کجاست؟فقط با کلمه “پیروزی” شروع کنیم که مقاله، طومار نشود و بپرسیم آیا ‏پیروزی صرفا به معنای آن است که شاه رفت و حکومت اسلامی آمد؟ اگر پاسخ مثبت است و تنها مسئله، جایگزینی شاه ‏و رفتن گوگوش بوده، البته که حق با آقای خامنه ای و همه دیگر کسانی است که کسب مرتبت های فردی را با کسب ‏مرتبت ایران و ایرانی یکی گرفته اند. بله؛ یکی مرد و یکی مردار شد. بنیاد پهلوی شد بنیاد مستضعفان و بنیاد 15 ‏خرداد و… و جای “فلانی” را “بهمانی” گرفت. با این تفاوت که حالا این “بهمانی” ها هم در ایران برج و بارو دارند، ‏هم اندرونی های محترم شان برای “حفظ شئوون اسلامی” ونکوور و نیویورک… و دبی را پر کرده اند با حجاب ‏اسلامی… و البته که این برای حاج اسدالله ها و حاج محسن ها، پیروزیست. ‏

اما اگر چنین نیست و منظور از پیروزی انقلاب اسلامی، رسیدن به “آرمان ها” و یا حداقل، قرار گرفتن در جهت ‏آنهاست، در آن صورت، این ادعا، جای چالش بسیار دارد. ‏

برای آنکه “آیه یاس” نخوانیم، که کسانی “به هیچ وجه قبول” نداشته باشند، به مستندات مراجعه کنیم. بله؛ این حرف ‏درست است که گرانی، مسئله ای جهانیست. اما آیا چند برابر شدن قیمت نفت و وجود رئیس جمهوری که “دلار را با ‏ریال اشتباه” می گیرد نیز مسئله ای جهانیست؟ آیا وجود 15 میلیون شهروندی که زیر خط فقر زندگی می کنند ـ این را ‏نه دشمنان، که معاون برنامه ریزی آقای احمدی نژاد گفته. کارشناسان از 35میلیون نفرمی گویند ـ نیز مسئله ای ‏جهانیست؟یک کشور دیگر را نشان دهید که سرمایه اش در طول سه سال چند برابر شده باشد و شهروندان زیر خط ‏فقرش نیز چند برابر. فقط یک کشور. ‏

تنها یک کشور دیگر را نشان بدهید که کوس آزادیخواهی، رهایی طلبی و داعیه مدیریتش بر جهان، گوش دنیا را کر ‏کرده باشد، اما در درون آن هر 36 ساعت یک بار به مطبوعات حمله شده باشد؟یک نقطه دیگر را نشان دهید که مراجع ‏عالیقدر مذهبی آن ـ که اتفاقا قریب به اتفاق شان حامی حکومت “یکدست”اند ـ یکصدا بگویند گرانی کمر مردم را ‏شکسته و مطبوعات وابسته به جناح حاکمش بگویند رئیس جمهور “بی تدبیر و موجب تشویش اذهان عمومی” است، اما ‏تنها کسی که به حکم قانون باید داور مرضی الطرفین باشد بگوید: “من این آیه های یاس را که برخی دائماً تکرار می ‏کنند به هیچ وجه قبول ندارم.“‏

یک کشور مدعی اسلام و اسلامیت را نشان بدهید که سخنران جمع بسیجیانش بگوید: “برخی با شکل‌گرفتن نظام طبقاتی ‏به منافعی می‌رسند که باید آنرا تئوریزه کنند و متاسفانه فضایی شکل داده شده است که معروف‌ها به منکر و منکرها به ‏معروف تبدیل شده که این عمل واکنشی با همان ضرایب می‌طلبد” و همچنین اینکه “براندازی نرم توسط فروع‌گرایان ‏اصولگرانما انجام می‌شود” اما بالاترین مقام آن کشور، همگان را به رای دادن به همان دسته و گروهی بخواند که ‏‏”فروع گرایان اصولگرانما” یند. ‏

آقای خامنه ای!من ضد ولایت فقیه هستم. طرفدار جدایی دین از حکومتم. من می اندیشم در این “سی سال” حکومت ‏اسلامی چنان تیشه بر ریشه ایمان “امتی مسلمان” ـ به قول شما ـ زده که تا دهه ها و دهه ها، کمر ایمان در آن سرزمین ‏راست نخواهدشد. حال آِیا سرکوب من و من ها و نقض حقوق انسانی و شهروندی من و ما، تنها به جرم دگر اندیشی ، ‏نشانه حرکت پرشتاب به سوی آن مدینه ایست که شما وعده اش را می دهید؟ آیا تهدید ما و ماها به مرگ، به بریدن ‏سرهایمان و گذاشتن آن روی سینه هایمان، نشانه این مدینه است؟

اصلا ما که هیچ؛ آیا واداشتن نمایندگان سابق یک مجلس “اسلامی” به نوشتن ندامت نامه از شرکت در تحصن ‏باورمندان به ولایت فقیه همان مجلس، همان حرکت آرمانیست که شما از آن سخن می گویید؟آیا کیش کردن ریزه ‏خواران سفره این حکومت اسلامی به سوی محمد خاتمی، تنها به جرم گفتن آنچه می اندیشد [ نه انجام عمل بدانچه می ‏اندیشد]طلیعه رسیدن به همان جهانیست که شما دیگران را بدان می خوانید؟

بستن چشم به روی کلاه مخملی های اسلامی و باز گذاشتن دست آنان در تعدی به ناموس دختران ایران در سیاهچال ‏هایی قرون وسطایی را نیز “به هیچ وجه قبول” ندارید؟ جوانانی که بر اثر فشار، زندگی در “لحظه” را برگزیده اند و ‏از سفره به غایت گسترده مواد مخدر، هر لحظه آتشی بر می چینند برای افکندن بر جانشان، همان جوانانی نیستند که ‏شمااز آنان “به ویژه” سخن می گویید؟ سرزمینی که روزگاری، تار مویی امانتی، نشان اعتبار اخلاق در آن بود، ‏وامروزدر آن برادر، خصم است برادر را، می تواند جولانگاه آرمان و فردایی آرمانی باشد؟‏

اگر جواب شما به این سئوال ها و سئوال های فراوان تر، منفی ست، بیایید و موضع خود به داوری مردمان ایران ‏بگذارید. بیایید و با برگزاری یک انتخابات آزاد، به همه آنان که “آیه های یاس” می خوانند یک بار برای همیشه، ‏پاسخی در خور دهید. با این همه بس بسیاران که فریاد می زنند “ما همه سرباز تواییم خامنه ای” هراستان از ‏چیست؟بگذارید آنان بیایند و سربازی شان را نشان دهند. و نیز بگذارید آن جوانان و من و ما نیز بیاییم. این همه هزینه ‏می کنید، یک بار هم خرج بر جای نشاندن قانونی مخالفان تان بکنید. رسیدن به حقیقت و تکرار نکردن اشتباهاتی که می ‏تواند “دروغ” تلقی شود و دشمنی با خدا، ارزش این هزینه را ندارد؟ بگذارید قانون نشان دهد “درمانده” کیست؟