یاد سعید الصحاف بخیر

نویسنده

صدای “مرگ بر دیکتاتور” و “رای من کجاست”، توجه هر شنونده ای را به خود مشغول می کند. از ساختمان وزارت کشور صدای مردم به گوش می رسد. اولین ساعات اعلام نتایج ریاست جمهوری است، کنفرانس خبری در وزارت کشور برپاست، صادق محصولی در کنار کامران دانشجو در حال پاسخ دادن به سئوالات خبرنگاران هستند. خبرنگارمی گوید: “آقای محصولی شاهد اعتراضات مردمی هستیم نظر شما در مورد این اعتراضات چیست؟” او جواب می دهد: “کدوم اعتراضات را می گید، هنوز که گزارشی به دست من نرسیده”.

در حالی که بغداد زیر دود بود، تانک ها در خیابان ها بودند و صدای رگبار مسلسل ها به گوش می رسید، تک صدایی با اعتماد به نفسی عجیب مشغول تکذیب اوضاع ناآرام به هم ریخته ی شهر بغداد بود. سعید الصحاف، آخرین وزیر اطلاع رسانی عراق بود، چهره ی شناخته شده ی جهانی که در دوران جنگ عراق با اعتماد به نفس همه چیز را آرام و تحت کنترل عنوان می کرد، خبرنگاران را به گرفتن پول از آمریکا متهم و با جواب های نادرست آنان را بدرقه می کرد.

ادبیات سعید الصحاف طنز روزگار شد اما هیچ گاه حذف نشد و کیلومتر ها دورتر، در تهران پیوندی با ادبیات اطلاع رسانی حاکمان و دولت مردان این سرزمین برقرار کرد. تک صدای صحاف، تک صدای شیوه ی اطلاع رسانی این مملکت شد. تک صدایی که در کنفرانس خبری سردار نیروی انتظامی اش خبرنگار را از پرسیدن سئوال زیر گرفتن فردی توسط ماشین نیروی انتظامی مواخذه می کند. معاون مطبوعاتی وزارت ارشادش دَر روزنامه ای را به خاطر اعلام درگیری در شهرستان های این سرزمین تخته می کند و آن درگیری ها را شایعاتی بیش نمی خواند.

صحاف دشمنان را تهدید و تحقیر می کرد، اطلاع رسانان این مملکت مردمان و معترضان را تحقیر و تهدید.احمدی نژاد آنان را خش و خاشاک می خواند؛ این گوشه و کنارها، سردار نیروی انتظامی، احمدی مقدم، بلوار کشاورزی ها به بالای تهران را فقط “بحران ساز” می داند، سردار دیگری، سعید قاسمی، آنان را “آروغ زن های شمال تهران” می خواند.

اصراری که برای محدود نشان دادن جنبش سبز در تهران است ناشی از تبلیغات روانی حکومت ایران است. بر کسی پوشیده نیست که معترضان در تمامی شهرها و شهرستان ها هستند. نگاهی به زندانیان سیاسی این جنبش نشانی بر این مدعاست. بسیاری دیگر از زندانیان و آسیب دیدگان شهرستان ها گمنام هستند و اگر برای آن ها احکام سنگینی چون اعدام بریده نشود شاید هیچ گاه شناخته نشوند. محمد رضا ولیان یکی از افراد شهرستانی بود که به اتهام حضور در حواث روز عاشورا دستگیر و ابتدا حکم اعدام گرفت و سپس در دادگاه تجدید نظر رای اول تغییر کرد.

حکومت توانایی هزینه و ورود با فاز فرسایشی در مقابله با شهرهای دیگر را ندارد. حوادث روز عاشورا باعث ایجاد رویکردی جدید در مقابله با شهرهای دیگر شد. حکومت تمام هزینه و نیرو خود را در تهران متمرکز و با ایجاد فضای ارعاب و وحشت در شهرستان ها، آنان را کنترل می کند. با دستگیری گسترده در دانشگاه های شهرهای مختلف و احضار به وزارت اطلاعات فضای رعب  وحشت در این شهر ها حاکم می کند.

اعدام زندانیان کَرد، حمله و تخریب دفتر آیت الله صانعی و منتظری در قم همگی برای ایجاد فضای رعب و وحشت است. در مراسم فوت آیت الله منتظری تعداد زیادی از مردم شعارهای ضد حکومتی سر دادند، این شعارها برای شهر مذهبی قم که قطب پرورش طلاب شیعه است هزینه ای زیادی برای حکومت داشت و تمامی این تلاش ها برای مسکوت کردن این جریان در قم صورت گرفت.

حکومت اسلامی حاضر به انجام هر اقدامی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات به شهرهای دیگر است و تمامی اعتراضات و نارضایتی مردم در شهرهای دیگر را قویا تکذیب می کند و شایعه می خواند. از سعید الصحاف، عروسک های طنزی ساخته شد که دیالوگ های همیشگی او را در کنفرانس های خبری تکرار می کرد باید دید تاریخ در مورد اطلاع رسانان این مملکت چه سرنوشتی رقم میزند؟