همراه با پیروزی حسن روحانی با حداکثر آرا، اکنون حرفهای دیگری نیز شنیده میشود. گفته میشود که هیچ چیز تغییری نکرده و آیتالله خامنهای رهبر ایران به خاطر دلایل خودش اجازه داد انتخابات به این سمت برود و تنها اوست که میتواند تصمیمات استراتژیک کشور را بگیرد.
موضوع تنها انتخابات نیست. در 15 سال گذشته ایران استراتژیهای متفاوتی را برای مذاکره با غرب در پیش گرفته است: از تعلیق غنیسازی توسط رئیسجمهور منتخب کنونی تا پیشنهاد کنار گذاشتن غنیسازی 20 درصدی به پیشنهاد ترکیه و برزیل و سیاست مقاومت تحت کنترل سعید جلیلی مذاکرهکننده کنونی. تمام اینها بدون شک با نظر یک نفر بوده است.
او همان کسی است که حمایت سپاه از احمدینژاد را در سال 2005 تسهیل کرد تا یک گروه اصلاحطلب دیگر روی کار نیاید. او در جواب تهدید دوباره اصلاحطلبان، نتایج انتخابات سال 2009 را الهی خواند. اما در نهایت رئیسجمهور به سمتی رفت که انتخاب الهی او تبدیل به جریان انحرافی شد.
خامنهای به وضوح می خواست از بروز درگیری در انتخابات 2013 جلوگیری کند. میتوانست به هاشمی رفسنجانی بگوید در انتخابات نامزد نشود اما نمیتوانست خود را راضی به این کار کند. سپس با اعتراض عمومی نسبت به رد صلاحیت یکی از مهمترین شخصیتهای انقلاب ایران مواجه شد.
پس از آن ائتلاف محافظهکاران و نزدیکان خامنهای نیز به شکست انجامید. تنها یک نفر از دور بیرون رفت و باقی نامزدهای محافظهکار با هم رقابت کردند. به نظر میرسید که اصلاحطلبان با نظم بهتری پیش آمدند.
اگر اصرار داشته باشید که همهچیز در سیاست و استراتژی ایران در دست یک نفر است، آن وقت باید تعجب کنید که چرا او اینطور رفتار میکند و هر از چند گاهی خلاف منافع خود عمل می کند. تعمق در تمام رفتارهای او نتیجه چندانی ندارد.
قضاوتهای استراتژیک او عمیقا ناقص و غلط است، حداقل این حرفی است که بسیاری از زنان و مردان در خیابانهای تهران به خبرنگاران خارجی میگفتند. آنها میگفتند مقصر وضعیت کنونی کشور قضاوت و مدیریت بد است.
دولت ورشکسته است و به نظر میرسد بسیاری از ایرانیها این را میدانند. ایران از لحاظ سیاسی پیچیده است و کاهش تمام نقش آفرینان داخلی به یک نفر، سادهانگارانه است و بینشی یک بعدی در مورد یک روند سه بعدی را ارائه می دهد.
یکی از جالبترین نکات در انتخابات ایران در طی این سالها، عزم ایرانیان برای انتخاب کسانی است که حداکثر فاصله ممکن با وضعیت حاضر را دارند. گاهی دامنه انتخاب کاملا محدود است اما حتی یک نامزد تقریبا ناشناس (خاتمی، احمدینژاد و حالا روحانی) میتواند ظاهرا راه خود را با چالش نظام به سمت ریاستجمهوری باز کند.
اما رهبر و نظام یک برگ برنده دارند. ممکن است نتوانند چیزی را تلقین کنند و پیش برانند اما میتوانند چیزی را که امنیت و موقعیت آن ها را به چالش بکشد، رد کنند.
منبع: فارین پالسی - 25 ژوئن 2013