بلاتکلیفی در زندان نوعی شکنجه روحی است

نویسنده

» گفت وگو با مادر فریبا پژوه

فریده دهقان، مادر فریبا پژوه درگفت وگو با روز گفت که علیرغم نظر مثبت دادستان مبنی بر بدون مشکل بودن آزادی وی، دست هایی درکار است که وی در زندان بماند. او  یادآور شد حضور دخترش درزندان در حالی است  که بازجویی وی به پایان رسیده وتفهیم اتهام شده و هفته هاست که صبح تا شب را در بلاتکلیفی سپری می می کند. این گفت وگو را می خوانید.

 

در این ۱۰۹ روز که خانم فریبا پژوه زندانی بوده اند، دلیل نگهداری شان در زندان چیست؟

واقعا ما نمی دانیم. الان بیش از یک ماه است که اصلا بازجویی نمی شود. به قول خودش در اتاق کوچکی است با یک تلویزیون و او  روزهای خود را به بطالت می گذراند و به نوعی شکنجه روحی می شود وفشار روحی تحمل می کند. پرونده اش دو هفته پیش نهایی شده است اما هنوز خبری از آزادی او نیست. چهارشنبه غروب دادستان محترم گفتند که از نظرایشان مشکلی وجود ندارد که دخترم آزاد شود. بازپرس محترم پرونده هم نظرمشابهی دارد. اما ما نمی دانیم گیر پرونده کجاست. وقتی آقای دادستان وبازپرس می گویند آزاد شدنش مشکلی ندارد نمی دانم دیگر چه نیروی خارق العاده ای جلوی آزادی اش را می گیرد؟

 

برخورد دادستان چگونه است؟

رفتار دادستان به شدت مثبت است. یک بار همگی به دفتر ایشان رفتیم و وقت ملاقات دادند. حتی تلفنی هم جواب ما را می دهند. اما درعمل به جایی نرسیده ایم. احساسم این است که می خواهند کاری بکنند.

 

نظرخود فریبا چیست؟

یک شنبه کابینی ملاقات داشتیم. یک شنبه این هفته هم که تعطیل بود وملاقات نداشتیم. فریبا در آخرین تماس تلفنی چهارشنبه منتظر بود که ما به زندان رفته باشیم تا برای آزادی اش اقدام کنیم. بعد از این همه مدت ترجیح می دهد که آزاد شود. امیدوار است که تلاش ها به نتیجه برسد. فریبا در سالهای اخیر به روزنامه نگاری اجتماعی اشتغال داشت. از موضوعاتی مانند وضعیت اهالی بومی جزیره کیش تا ولنتاین درجامعه ایرانی ویا اینکه کریسمس درایران چگونه برگزار می شود. کارحرفه ای خود را انجام می داد.

 

اتهاماتی که علیه او مطرح شده چیست؟

تبلیغ علیه نظام. اینقدر پرونده اش را کش وقوس داده اند که ما نمی دانیم دقیقا چه اتفاقی درحال رخ دادن است. چهارشنبه ما بامجوز دادستان رفته بودیم جلوی زندان برای ملاقات اما راهمان ندادند. درست ساعتی که محبوبه حقیقی و نگار سایه آزاد شدند. ما برگه مان را دادیم به ماموران. رفتند وبرگشتند وگفتند که ملاقات ندارید. گفتیم آخر این امضای آقای دادستان است؟ گفتند نه خیر اجازه ملاقات ندارید. نمی دانیم چرا این موضوع اینقدر پیچیده شده است.

 

حدسی می زنید که چرا آزاد نمی شود؟

چون هیچ اطلاعاتی به ما داده نمی شود و نمی توانیم با هم در مورد این موضوعات صحبت کنیم هیچ گمانی در این زمینه نداریم. من به او گفتم که از داخل خودت پیگیری کن. گفت مادر من اینجا متهمه هستم چه کار می توانم بکنم؟ گفتم درخواست بنویس و یک ملاقاتی با دادستان داشته باش. ما که دیگر نمی دانیم چه کنیم.

 

سازمان دستگیرکننده کیست؟

وزارت اطلاعات. الان هم در بند ۲۰۹ است. وقتی او را دستگیر کردند درمنزل تاکید کردند که ما بسیجی یا نیروی انتظامی نیستیم، بلکه از وزارت اطلاعات هستیم.

 

درخواست شما از مسوولین چیست؟

درخواستمان این است که دخترم هر چه زودتر آزاد شود. یک خانم روزنامه نگار که تنها به فعالیت های حرفه ای خود مشغول بوده جایش در زندان نیست. آن هم دختری که کشورش را دوست دارد و همواره دلش برای بهبود وضعیت مردمش می تپیده است. او کاری را انجام داده که برای حرفه اش تعریف شده است. حتی اگر ارتباطی با خبرنگاران خارجی داشته همه با مجوز بوده است. مجوزهایی که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد صادر کرده است. او مقید بود که کارهایش در راستای قانون باشد. وقتی این خبرنگاران ویزا می گیرند وبا مجوز می گیرند که دراین کشور کارکنند و خود او هم مجوز می گیرد که با آنها کار کند همگی نشان می دهد که او پایبند به قانون بوده و به قوانین موجود احترام می گذاشته است. ما واقعا از مسوولین می خواهیم اینقدر خانواده را تحت فشار روانی نگذارند. هم خودش را هم خانواده اش را. وقتی چهارشنبه برای ملاقات رفتیم و وقت ملاقات ندادند گفتیم که این دیگر حداعلای جنگ روانی است.