حدیث تلخ پرونده های بی سرانجام تقلب و فساد در ایران در حال تکرار است، چرا که خلاف کاران در حکومت قدرت دارند. در نتیجه اگر بخواهیم داستان پرونده های بی سرانجام را در جامعه پی بگیریم، عاقبت از پرونده ای به پرونده دیگر می رسیم که نتیجه اش می شود فراموشی پرونده قبلی. انگار این رسم را سرباز ایستادن نیست چرا که صاحبان قدرت را نمی توان به درستی به محکمه ای کشاند که ریاست آن را فردی در اختیار دارد که گرایش جناحی وی بارز است و دخالت نابجای وی در امور سیاسی زبان زد همگان .
مانند همین بورسیه های دکترا و ارشد در دوره احمدی نژاد، که تقلب به تبعیض دوره خاتمی و قبل از وی هم اضافه و کار زارتر شد.رهبری نظام در سال ۱۳۸۸ تصریح کرده بود که علوم انسانی در میان رشتههای دانشگاهی رشدی نامعقول کرده. حال اگر دقت شود حتی سخن رهبری نظام هم در مورد رشد بیش از حد رشتههای علوم انسانی دور زده شده اما وی هم نمیتواند اعتراض کند چون به دولت احمدینژاد توجه ویژه داشته است.
فساد ریشه در رانت دارد، رانت هم مراتبی طبقه بندی شده است که از تبعیض میان خودی و غیر خودی شروع میشود؛ امری که ویژگی حکومت ایران است. چنین بود که حتی در دوره اصلاحات هم امثال مسعود پدرام با وجود صلاحیت علمی در دانشگاه پذیرفته نشدند.
اما در زمان احمدینژاد داستان انحصار به دهه ۶۰ بازگشت که باز حلقه خودی و غیر خودی به سر سپردگان کامل و دیگر خودیها تقسیم شد؛ و این قافله تا به حشر لنگان لنگان میرود چون قاعده آن است که خودیها مست از قدرت و انحصار وسوسه میشوند که با تصاحب مقام و مال و جا برای همیشه بر مسند قدرت تکیه زنند.
برای همین مشخص نیست چرا ناگهان احمدی مقدم میرود. چرا شهرداری تهران حساب پس نمیدهد. چه ارتباطی میان فروش نفت برای ناجا و رفتن احمدی مقدم هست و چه رابطهای میان بخش مسکن ناجا با شهرداری زیر نظر قالیباف وجود دارد، در این میان نقش فرزند قالیباف در این ماجرا چیست؟ اما کار فساد آن سان لوث شده که اگر همه افشاگری صورت گیرد، زود جناحی میشود. شروع این مدل و شیوه لوث کردنها با داستان شهرام جزایری بود و روزنامه کیهان مدعی مبارزه با فساد، سبک جناحی کردن فساد را تبلیغ و ترویج کرد.
تلخ تراز فساد آن است که هر افشاگری هم با عدم نتیجه به بیتفاوتی جامعه در برابر فساد ختم میشود. با این حال برخی فسادها، از برخی دیگر مفاسد مفسده بیشتری ایجاد میکنند؛ مسئله بورسیههای غیر قانونی از این جمله است که از دوره دولت احمدینژاد تبدیل به رویه شده و با وجود قربانی گرفتن یک وزیر توانا به نام نجفی توانا) البته در چهارچوب نظام وی تواناتر از دیگران بوده (با این وصف باز تلاش میشود مسئله رسیدگی پرونده بورسیهها منتفی شود؛ که اگر چنین شود علاوه بر ضربه مالی و حیف و میل ثروت ملی جامعه، حدود کمتر از۹۰۰ نفربورسیه خارج از کشور برای ۳۰ سال با وجود عدم صلاحیت علمی عضو هیات علمی دانشگاهها میشوند که این خود برای علم و دانشگاه ایران فاجعه و مانند عزای عمومی برای علوم است. چرا که اگر این افراد بورسیهای فارغ التحصیل شوند مطابق قوانین به شکل طبیعی عضو هیات علمی دانشگاه میشوند؛ افرادی که صلاحیت نداشتهاند.
تلاش زیادی شروع شده تا مصوبه وزارت علوم در مورد بورسیهها ملغی گردد. این تلاش به واسطه قدرتمند بودن عاملان آن به دولت روحانی فشار وارد میکند تا قضیه را به نحوی لاپوشانی کند. امتناع اخیر مجلس در رد دو فوریت طرح اعزام دانشجو به خارج را در همین راستا و سمت و سو باید ارزیابی کرد.
مهمتر از بیتفاوتی مجلس، رفتار کمیسیون اصل ۹۰ است که در روز ۲ ماه جاری به تصریح سایت رجا نیوز اعلام کرده فقط در حدود ۳۰ نفر مدارک دکترایشان ایراد داشته است.
این رفتار مجلس نشان میدهد که این نمایندگان تا چه میزان خود را در برابر حیف و میل اموال مردم و عمومی مسئول میدانند. موضع اصل نود در مورد بورسیهها و عدم حساسیت نمایندگان به بررسی طرح مزبور که قصد دارد علت عدم برگزاری آزمون اعزام دانشجو به خارج را ـ که گفته میشود حدود ۱۰ سال است انجام نشده ـ بررسی کند نشان از عمق فاجعهای میدهد که در وزارت علوم و دانشگاههای کشور در جریان است.
به تصریح فرجی دانا، در جریان استیضاح در مجلس، با مکانیزم آزمون برای اعزام به خارج در سال ۱۳۶۸ فضایی ایجاد شد که کیفیت دانشگاههای ما بالا رود. باز به گفته وی افت علمی دانشگاه از سال ۱۳۸۸تا ۱۳۹۲ محسوس است. این نکات نشان میدهد که حساسیت جامعه و دانشجویان به عنوان معیاری برای برخورد و سنجش رفتار نمایندگان و همچنین وزارت علوم که چگونه با تقلب برخورد خواهد کرد، مهم خواهد بود. چرا که هم دولت و هم نمایندگان در سال ۱۳۹۴ آزمون رای گیری خواهند داشت؛ آزمونی که نحوه برخورد با بورسیه های غیر قانونی برای رفتار مردم هم ملاک خواهد بود.