یاد یاران ♦ سینمای جهان

نویسنده
ریچارد کورلیس

‏نیومن درست 9 ماه پس از براندو متولد شد. اما تا قریب به نه سال پس از آن که براندو “اتوبوسی به نام هوس” را بر ‏صحنه اجرا کرد؛ تبدیل به ستاره نشد. اما زمانی که نیومن در اولین نقش کوبنده اش ظاهر شد، تفاوت ها و شباهت های ‏آن دو به سرعت به چشم آمد. به لحاظ ظاهری، براندو چون پیکره ای رومی بود، ستبر و قدرت مند. همراه با شمه ای ‏از ویرانی روزگاران کهن. نیومن اما پیکره ای یونانی بود، با خطوطی کلاسیک و تناسبی کامل. تعمق کمتر در نگاه و ‏ظرافت فزون تر در گفتار. ‏

‏ ‏

nioman1.jpg

به یاد پل نیومن، انسان دوست و هنرپیشه

‎ ‎زیبا و پر جبروت‏‎ ‎

در دهه پس از جنگ جهانی دوم، سه یاغی پر شور از “برادوی” به هالیوود عزیمت کردند: مارلون براندو، جیمز دین ‏و پل نیومن به ستاره های دهه پنجاه بدل شدند و به متحول شدن این صنعت یاری رساندند. یکی از این سه، نیومن؛ در ‏بی همتایی، کوچک تر می نمود. او براندو نبود اگرچه دانش آموخته آکتورز استودیو بود و در نمایشی از “تنیسی ‏ویلیامز” درخشیده بود. وی “جیمی دین” هم نبود اگرچه ایفاگر نقش برادر “دین” در “شرق بهشت” الیا کازان شده بود.‏

ولی نیومن برخلاف آن دو حرکتی رو به جلو داشت؛ به جای آن که مانند براندو قریحه اش را صرف کارگردان های ‏عجیب و عنان گسیخته کند، یا آنکه مانند دین در بزرگراه کالیفرنیا، قریحه اش را تکه تکه کند او بهتر شدن را پیشه ‏خود کرد. راحت تر در جلد نقش هایش فرو می رفت، در نشان دادن دنیای لذت های بیرحم و ناکامی های تلخ با یک ‏لبخند یا نیم نگاه استادی به نمایش می گذاشت. و در میان آن سه او زیبا و پر جبروت بود. چقدر از دختران نوجوان آن ‏پوستر معروف نیومن - با سیمایی تک فام(رنگ)، با چشمانی آبی آسمانی و هراس انگیز- را به دیوار های اتاق شان ‏آویختند؟

در آن هنگام او کاری کرد کارستان: او برای پنج دهه به عهد آغازین خود وفادار ماند: او پیر و سرسپید شد اما عبوس و ‏فربه نشد. در هر لحظه از حرفه سینمایی اش قابل تشخیص بود، پل نیومن!‏

او از پس کارهای هیجان آفرینی مثل، مسابقات اتومبیل رانی به خوبی برمی آمد. در انجام کارهای خیر صادق و دلنشین ‏به نظر می آمد، آن هنگام که 250 میلیون دلار از درآمد محصولات غدایی با مارک نیومن را برای کارهای عام ‏المنفعه پیشکش کرد. سیاست ورزی او بدون شک آزادی خواهانه باقی ماند، صدای مردمی اش شعور و عدالت را پاس ‏می داشت.‏

وی نشریات زرد را در برگزیدن تیترهایی که رسوایی به بار می آوردند، ناکام گذاشت. هرگر مورد سرزنش واقع ‏نشد، اعمال بی شرمانه انجام نداد. و هرگز طلاقی پر سر و صدا نداشت. باری از روزگاری که به چهره ای همگانی ‏بدل شد هرگز طلاقی در کار نبود. در 1958 او با “جوآن وودوارد” ازدواج کرد، همین ژانویه گذشته سال روز طلایی ‏عروسی شان را به جشن نشستند. او یک ستاره سینما بود که می توانست همسایه گرانمایه دیوار به دیوارتان باشد.‏

در گستره ای عظیم تصویر او می بایست شمایلی از یک مرد بوده باشد.از همین رو، هنگامی که نیومن در هشتاد و سه ‏سالگی پس از نبردی دیرپای با سرطان درگذشت، تنها به مثابه یک ستاره خوش سیمای عصر خویش به حساب نمی ‏آمد، او یکی از آخرین چهره های محبوب مردم بود که زندگی اش سرمشق و الگو بود.‏

nioman2.jpg

‎ ‎آن سوی متد‏‎ ‎

نمی توان نیومن را در مقایسه ای تاریخی قرار داد بی آن که به براندو دست یازیم. همان که در هنگامه ای که نمایشنامه ‏‏”اتوبوسی به نام هوس” ویلیامز، برادوی را در نوردید و چهارسال بعد به فیلمی سینمایی بدل شد، با بازی نقش استنلی ‏کوالسکی تماشاچیان را مفتون و حیرت زده کردد. مردی از طبقه حقیر کارگری که برای به خود بالیدن پا می خیزد، ‏مردی سرشار از خشونت که کنش های تهدید آمیز جنسی از خود بروز می داد، چیزی که تا آن زمان هرگز در فیلمی با ‏محوریت مرد دیده نشده بود. (براندو می گفت از شخصیت استنلی بیزار و از این ناراحت بود که این شخصیت به عنوان ‏یک یاغی جذاب به نظر آمده. این مشابه نظری بود که نیومن راجع به شخصیت “هاد بانیون” داشت.)‏

تمام جوک هایی که راجع به متد و زیر لب سخن گفتن های براندو در هنگام بازیگری گفته می شد قادرنبود که این ‏حقیقت را تیره و تار نمایند که براندو سبکی جدید، رها و کوبنده در اجرا ابداع کرد. در سال 1955 با بردن اسکار برای ‏‏” در بارانداز” او به بازیگر باشکوه، پر قدرت و تاثیر گزار نسل خویش بدل شد. که حقیقتا نیز چنین بود.‏

nioman3.jpg

نیومن درست 9 ماه پس از براندو متولد شد. او پس از بازی در نقش یک بوکسور “راکی گرازیانو” در فیلم “یک نفر ‏آن بالا مرا دوست دارد” تا قریب به نه سال پس از آن که براندو “اتوبوس” اش را بر صحنه اجرا کرد؛ تبدیل به ‏ستاره نشد. اما زمانی که نیومن درآن نقش کوبنده ظاهر شد، تفاوت ها و شباهت های آن دو به سرعت به چشم آمد. به ‏لحاظ ظاهری، براندو چون پیکره ای رومی بود، ستبر و قدرت مند. همراه با شمه ای از ویرانی روزگاران کهن. نیومن ‏اما پیکره ای یونانی بود، با خطوطی کلاسیک و تناسبی کامل. تعمق کمتر در نگاه و ظرافت فزون تر در گفتار. ‏

در حالی که براندو همواره می کوشید تا - برای ایفای رل یک نازی شکنجه گر، یا نجیب زاده ای اهل “اوکیناوا”، قمار ‏بازی آوازه خوان، ملازم ژولیوس سزار، ناپلئون و امیلیو زاپاتا - چهره خویش را تغییر دهد، نیومن خیلی زود در ‏نقشی آشنا تر آرام گرفت: ستاره سینما.‏‎ ‎

براندو با آنکه بعد ها استعداد بی همتایش را هدر داد اما به عنوان یک تحول آفرین بزرگ سینما در خاطر خواهد ماند. ‏اما او آنچه نیومن به دست آورد را کسب نکرد. نیومن با ساختن شخصیتی سینمایی که هم به وضوح قابل تشخیص بود و ‏هم به راستی بی همتا بود، به جایگاه ممتاز 50 سال سینماپیشگی رسید. ‏

مردی امریکایی و مدرن که بر برابری ارزش نقش های متفاوت مانند نقش های سکسی یا مخاطره آمیز پرتو افکند. ‏

از اینکه مردم را جذب پرده سینما می کرد و سپس آنها را از اینکه او را در نقشی آشنا و مانوس نیافته اند نا امید می ‏کرد، خشنود می شد. اما هوادرانش در تاتر دوباره بازمی گشتند تا بازی او را در این دگرگونی های زیرکانه ببینند. ‏چهر ه هایی که همه پل نیومن بودند. ‏