این جمهوری همیشه نگران دائم به دنبال این است که ببیند این ملت چرا دوستش ندارند. خیلی هم واقعیت دردناکی است. از صبح آقای خامنه ای و جنتی و احمد خاتمی و اژه ای توی آینه نگاه می کنند و همان سئوال تاریخی را با خودشان مطرح می کنند که “من خوشگلم، مگه نه؟” بعد بلافاصله به خودشان پاسخ می دهند که “معلومه که خوشگلم” بعد هی خیره می شوند به چشم های خودشان، می بینند دو تا چشم شهلا، نگاه می کنند به موهای شان، می بینند موهای خوشگل و افشان، نگاه می کنند به لب های شان، خودشان به خال لب خودشان گرفتار می شوند. بعد که می روند به خیابان، می بینند ملت کلا بی خیال این حرف ها هستند. و هر کسی یا دارد با “فیسبوک” ور می رود، یا با “وایبر” می لرزد، یا با “تانگو” می رقصد، یا دارد “توئیت” می کند، یا دارد با رسانه های فرنگی زندگی می کند.
اول فکر می کردند علت اینکه مردم ما را دوست ندارند، بخاطر این است که دشمن علیه ما تبلیغ می کند. جلوی دشمن را گرفتند و کلا اجازه نفوذ به او را ندادند، بعد دیدند تغییری رخ نداد، بعد گفتند این بخاطر موسیقی و تئاتر و سینما و کتاب است، جلوی آنها را هم گرفتند، باز دیدند اتفاقی رخ نداد و مردم همچنان علاقه ای به آقا و حکومت و صدا و سیما ندارند. بعد فکر کردند مشکل ارشاد و صدا و سیماست و کلی سیاست های فرهنگی خودش را عوض کردند، باز هم دیدند چیزی رخ نداد. بعد گیر دادند به خاتمی و موسوی و جنبش اصلاحات و جنبش سبز و هرودود کنان که اینها باعث شده که ملت منحرف بشوند و آن یکی را محبوس المنزل و این یکی را ممنوع التصویر کردند، باز دیدند مردم دنبال زندگی خودشان هستند.
بعد می روند سراغ دختر و پسر خودشان، می بینند دختر حضرت آیت الله شده طراح مد، پسرش هم شده تنظیم کننده موسیقی رپ، خانه عروس شان می روند، می بینند هیچ چیز شبیه خانه پدربزرگ نیست. بعد از همه اینها گیر می دهند به اینکه اصولا مردم اینطوری نباید زندگی کنند. همین می شود که آقای رهبر بعد از همه کشفیات دشمن شکن اش به این نتیجه رسیده که “دشمن از راه جاذبه های جنسی به دنبال تغییر سبک زندگی مردم ایران است.” بعدش هم همین می شود که 24 ساعت بعد از کشف جدید آقا در موضوع فاصله گرفتن از سبک زندگی “اسلامی” گشت های ارشاد به خیابان برمی گردند. من خیلی فکر کردم که این “سبک زندگی غربی” که آقا می گوید یعنی چی؟
یک، در سبک زندگی اسلامی سئوال اصلی این است که “حالا تو باید این را بپوشی”، در سبک زندگی غربی سئوال این است که “حالا من چی بپوشم؟”
دو، در سبک زندگی اسلامی موضوع این است که یکی نعره بکشد و ما با زنجیر خودمان را بزنیم یا سینه بزنیم، در سبک زندگی غربی این است که یکی آواز بخواند و ما کف بزنیم.
سه، در سبک زندگی اسلامی این جوری است که وقتی ما یک چیز خوشگل می بینیم “کف می کنیم”، در سبک زندگی غربی اینجوری است که وقتی چیز خوشگلی می بینیم، “کف می زنیم”.
چهار، در سبک زندگی اسلامی این جوری است که اول آدم ازدواج می کند بعد با همسرش آشنا می شود، در سبک زندگی غربی این جوری است که آدم اول با زنی آشنا می شود و بعد ازدواج می کند.
پنج، در سبک زندگی غربی این جوری است که اگر آدم با زنش توافق نکرد، از او جدا می شود، ولی در سبک زندگی اسلامی این جوری است که اگر آدم با زنش اختلاف داشت، با زن دیگری هم ازدواج می کند.
شش، در سبک زندگی اسلامی وقتی می خواهند به آدم غذا بدهند، یا قیمه است یا قورمه، غذا را می ریزند توی ظرف و می گذارند جلوی آدم و پول هم نمی گیرند، ولی در سبک زندگی غربی، آدم اول غذایش را انتخاب می کند، و بعد پولش را هم می دهد.
هفت، در سبک زندگی اسلامی شما رهبری را لایک می کنی، بعد به حرف هایش گوش می دهی. در سبک زندگی غربی، شما اول یک چیزی را می خوانی یا می شنوی و بعد اگر دوست داشتی لایک می کنی.
هشت، در سبک زندگی اسلامی شما اول با کسی دوست می شوید و بعدا می فهمید طرف چه افکار و رفتاری دارد و اصلا پدر و مادرش چیست و چطوری فکر می کند، در سبک زندگی غربی، شما اول پروفایل طرف را می بینید، همه چیزش را می فهمید، به او درخواست می دهید، اگر پذیرفت دوستش می شوید.
نه، در سبک زندگی اسلامی شما یک خط تلفن دارید که کلی بابتش پول می دهید و دولت هم می تواند کنترلش کند، در سبک زندگی غربی شما ده جور تلفن دارید که پولی هم بابتش نمی دهید و اگر عقل تان کار کند هیچ کس نمی تواند کنترلش کند.
ده، در سبک زندگی اسلامی یک نفر نظر می دهد، سه ساعت هم حرف می زند، شما هم حق اعتراض ندارید، چون کسی صدای شما را نمی شنود. در سبک زندگی غربی، طرف ده کلمه حرف می زند، شما می توانید ده کلمه جوابش را بدهید، استتوس بده، کامنت بستون.
و غیره: سبک زندگی غربی یکی دو تا بدبختی ندارد، فقط مسئله این نیست که طرف همه کاره شماست، مشکلش هم فقط این نیست. به نظر من مسئولان مملکت خیلی راحت می توانند مشکل سبک زندگی را حل کنند. کلا آپارتمان نشینی را باید ممنوع کنند. این جوری نصف مشکلات حل می شود، همه بروند توی خانه های یک طبقه، مترو و اتوبوس و مینی بوس را هم ممنوع کنند، بشود مثل کره شمالی که این همه خیابان دارد، ولی هیچ وقت عکسی که در خیابان های کره ماشین باشد، ما ندیدیم. بعد برای اطمینان بیشتر می توانند دستور بدهند که استفاده از چرخ ممنوع شود، در این حالت به الاغ نیاز خواهیم داشت و همین که سبک زندگی اسلامی رواج پیدا کند، تولید انبوه الاغ هم ایجاد خواهد شد. نیازی هم به آسفالت خیابان نخواهد بود، کلا آسفالت خیابان ها را می توانند بردارند، خیلی هم همه چیز صمیمانه می شود. در مرحله تکاملی می توان به جنگل بازگشت، اگر به جنگل ها برگردیم، درختان را هم برای تولید کاغذ از بین نمی بریم، در نتیجه دردسر دانشگاه و مدرسه و نوشتن و رمان و کلنل و دولت آبادی هم نخواهید داشت، بعد هم بالای درخت همه برمی گردیم به سبک زندگی اسلامی، خیلی هم خوش می گذرد. عزیزان! به جنگل خوش آمدید.