هشت سال مشکل کشور به هسته نظام مربوط بود و ما در مشکلات هسته ای دست و پا می زدیم، حالا مشکل هسته ای الحمدالله رب العالمین قرار است حل شود، مشکل لوله تبدیل به مشکل اصلی کشور شده. یعنی کلا قضیه یا به ناموس مربوط است یا وردست ناموس. اول که گفتند جمعیت باید زیاد بشود، بعد هم گفتند ملت باید ازدواج کنند، بعد هم گفتند حالا که ازدواج کردید همین الآن بچه دار شوید. بعد یادشان افتاد سی سال در جمهوری اسلامی روی تابلوها نوشته شده “اول فکر کنید بعد بچه دار شوید” و همین هم باعث می شود آدم وقتی فکر کند دیگر حتی جناح راست افراطی آدم هم نمی تواند باعث بشود که آدم بچه دار شود. بعد گفتند سقط جنین اشکالی ندارد، یا وقتی زنی مریض باشد می تواند سقط جنین کند، یا اگر اصولا بچه حرامزاده بهتر از شوهر حزب اللهی است یعنی کلا اینجووری. بعد یک دفعه اعلام کردند که وازکتومی سه تا پنج سال جرم دارد. حالا فکر کنید طرف پانزده سال قبل در اثر تبلیغات دولت جمهوری اسلامی و به صورت مجانی رفته لوله ها را بسته و کلا راه رستگاری حکومت را بسته، حالا همه دنبال چنته می گردند تا لوله هایی که پانزده سال قبل بسته شده را باز کنند. بدبختی این است که ول کن معامله هم نیستند، یعنی فی الواقع معامله. و همین است که تازه تصویب کردند نه تنها وازکتومی، توبکتومی، سقط جنین، استفاده از کاندوم، قرص بارداری جرم است و مجازات دارد، بلکه تبلیغ برای جلوگیری از بارداری هم جرم است. یعنی اگر حافظ هم بود ممکن بود بخاطر شعر “ما آزموده ایم در این شهر بخت خوبش/ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش” متهم به جلوگیری از بارداری کنند. اصلا بعید نیست که فردا قوانینی وضع کنند که…. هر چه فکر می کنم می بینم نمی شود پیش بینی کرد.
آب روشنایی است و برق خاموشی
کلا در ضرب المثل فارسی است که “آب روشنایی است.” البته شرط اصلی اش این است که آب قطع نباشد، وگرنه فرض کنید آب قطع باشد، کجایش روشنایی است؟ فعلا که مسئولان کشور فرمودند که ۳۷ درصد مناطق کشور امسال با بی آبی مواجه خواهند شد. همین موضوع باعث شد ملت عزیز که مشکل تورم و بیکاری و لوله کشی و گشت ارشاد و همه را با هم دارند یکهو از خوشحالی جیغ بکشند و بگویند “آخ جون! آب قطع می شه.” و هنوز این جمله را مردم باور نکرده بودند که همین دیروز مژده بعدی داده شد که بیژن زنگنه گفت: “اگر صرفه جویی نشود، خاموشی داریم.” یعنی در واقع بر این مژده گر جان فشانم رواست. تو را به خدا این همه خبر خوب را یک دفعه به آدم ندهید. می افتیم از خوشحالی سکته می کنیم خون مان می افتد گردن شما.
جو آرام دانشگاه
چقدر خوب است! چقدر خوشحالیم! چقدر آقای خامنه ای به وزیر علوم گفته است: “مانع به هم خوردن جو آرام دانشگاه شوید.” و چقدر حکومت خوشش می آید جو دانشگاه آرام باشد. اصلا ترجیح می دهد دانشجو سیاسی باشد بقول خود آیت الله خامنه ای ولی صدا ندهد. چقدر خوب است دانشجویان بسیجی که از دیوار سفارت انگلیس و دانمارک و فرانسه و همه سفارتخانه ها بالا می روند هر روز فریاد بزنند ولی جو دانشگاه آرام باشد. چقدر خوب است بسیج و نیروی انتظامی شب حمله کند به خوابگاه و بچه ها را آرام و بی سروصدا از طبقه سوم به سوی خیابان ارشاد کند. چقدر نجیب اند دانشجویانی که وقتی از طبقه سوم پرت می شوند توی خیابان بی سروصدا و بدون جیغ کشیدن بخورند زمین و بگویند “تاپ” و بمیرند. کلا اگر دانشجویان کلا لال می شدند و یا کلا حرف زدن در مقطع بالاتر از دیپلم ممنوع می شد چقدر عالی بود. شاید اینطوری مشکل جمعیت هم حل می شد. البته نمی دانم چه ربطی دارد، ولی حالا فرض می کنیم که دارد.
حکم اعدام برای موسوی و کروبی
بالاخره قرم قرم کردن آقایان باعث شد که اسماعیل کوثری، نماینده خشن، بی اعتنا و بد من مجلس اعلام کند که: “حکم مهدی کروبی و موسوی اعدام بود و نظام از جرم آنان گذشت.” به عبارتی حکومت بخاطر اینکه عواقب اعدام رهبران جنبش سبز دامن خودش را می گرفت از اعدام موسوی و کروبی صرف نظر کرد. دستش درد نکند. حالا هم آزادشان کنند که بروند خانه شان. کشور که رئیس جمهور دارد، کسی هم نمی خواهد رای موسوی را که مردم دادند به روحانی پس بگیرد، خاتمی و هاشمی هم که آزاد هستند و توی خانه خودشان هستند نمی توانند حرف بزنند. جنبش سبز هم که وجود دارد و زنده است و دلیلش همین که هر روز خود مسئولین صد بار به آن اشاره می کنند. تنها مشکلی که دستگیری موسوی و کروبی ایجاد می کند این است که حکومت باید هزینه حفظ آنان و دردسر و بدنامی حصر آنان را تحمل کند. ما هم که می گوئیم آزادشان کنید بخاطر خودشان می گویند وگرنه ما که مشکلی نداریم. هر روز اعتبار این افراد بیشتر و بیشتر می شود و آخرش هم آزاد می شوند. شده داستان همشهری ما که رفت توی خیابان زن زیبایی را بغل کرد و بوسید. زن محکم زد توی گوش مرد. مرد با خونسردی گفت: “چرا می زنی بدبخت! من بخاطر خودت ماچ کردم، وگرنه من که خودم زن دارم.” ما هم که می گوئیم آزادشان کنید بخاطر خودتان است. هر روز که بازداشت باشند اعتبار و ارزش آنها بیشتر می شود و بدهکاری و بدنامی شما. حالا خودتان زودتر ماچ را رد کنید برویم پی کارمان.
پولیتیک و من
دیروز مسابقه بلژیک و آمریکا را در ایستگاه هوایی بین راهی کالیفرنیا به نیویورک در دالاس تگزاس دیدم. نتیجه بازی این شد که بقول سردبیران ورزشی کشور شیاطین سرخ شیطان بزرگ را بردند. فعلا منتظریم مرحله بعد آغاز شود و چهار تیم اصلی به نیمه نهایی بروند. آرژانتین هم با یک گل سوئیس را برد و فعلا چهار تیم لاتین و چهار تیم اروپایی هشت تیم باقیمانده را تشکیل می دهند. دیروز به نیویورک آمدم و امروز در برنامه پولیتیک کامبیز حسینی شرکت کردم. فکر کنم برنامه خوبی باشد. مصاحبه بامزه و خوبی بود. فردا به ارواین برمی گردم و از هفته آینده کارم را شروع می کنم. روز جمعه گفتگوی من و کامبیز حسینی را در پولیتیک اگر دوست داشتید ببینید.